به گزارش سوره سینما، مراسم نکواشت چهار دهه فعالیت هنری پرویز پرستویی هنرمند ارزشی و متعهد سینما و تلویزیون با عنوان «ستاره شرقی» با حضور شخصیتهایی چون: ابراهیم حاتمیکیا، مریلا زارعی، فریدون جیرانی، مازیار میری، منوچهر محمدی، غلامرضا موسوی، محمدمهدی عسگرپور، الهام حمیدی، جلال دهقانی اشکذری، آهو خردمند، محسن علی اکبری، محمد حاتمی، حبیب احمدزاده، احسان محمدحسنی، پژمان لشکری پور، محمدصادق آذین، محسن مومنی شریف و مدیران، اهالی رسانه و هنرمندان سینما و تلویزیون در خبرگزاری فارس برگزار شد.
حاتمیکیا: پرستویی ستاره بزرگ سینمای ایران است
ابراهیم حاتمیکیا کارگردان فیلم سینمایی «بادیگارد»در مراسم بزرگداشت از استاد پرویز پرستویی با بیان اینکه برایم سخت است که بخواهم در کنار بزرگان حاضر در این جمع صحبت کنم، گفت: از قبل فکر کرده بودم باید متنی را برای این مراسم آماده کنم اما اخلاقم طوری است که باید در لحظه صبحتهایم را به زبان بیاورم.
وی افزود: اگر در سینمای ایران بخواهیم بازیگری را تعریف کنیم، به افرادی برخورد میکنیم که به مرتبه ستاره میرسند و از لنز شیشهای دوربین عبور میکنند و دیگر به جایی میرسند که لنز دوربین را احساس نمیکنند و به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار کردند. اما افرادی هستند که فراتر از این جملات میروند و به تعبیری سوپراستار میشوند. به این معنا که عزیزانی که در جامعه خود علاوه بر بازیگر بودنشان برای مردم خاطراتی میسازند به طوریکه نمیشود این خاطرهها از اذهان مخاطب پاک کرد و دیگر در مرتبهای قرار میگیرند که وقتی با فردی مواجه میشوند مدام این جمله را میشنوند که من کودکیم را با شما گذراندم.
کارگردان فیلم «بادیگارد» درباره همکاری با پرستویی، ادامه داد: پرویز پرستویی یکی از همین افراد است و به تعبیر من پرویز پرستویی همانند ستاره بزرگی در سینمای ایران است.
حاتمیکیا گفت: پرستویی در جامعه ما حضوری تأثیرگذار دارد. من نیز در این سالها همکاریهای بسیاری با ایشان داشتم که به آنها افتخار میکنم. وقتی با پرستویی همکاری میکنند در حقیقت در حال شنا در عالم هنر هستم و اصلاً حضور ایشان را در کنارم حس نمیکنم اما زمانی که در کنارم حضور ندارند، بسیار زیاد متوجه عدم حضورشان میشوم برای مثال در فیلم «چ» همین حس را داشتم و دست و پایم را گم کرده بودم که بعد از آن هنگام فیلمبرداری فیلم «بادیگارد» متوجه عدم حضور ایشان در فیلم «چ» شدم.
وی افزود: جایگاهی که پرویز پرستویی در آن قرار دارد جایگاه والایی است و معتقدم که میبایست پیشتر از اینها از ایشان تقدیر میشد و درباره ایشان صحبت میکرد.
مومنی شریف: پرستویی ثروت سینمای ایران است
محسن مومنی شریف در این مراسم در سخنانی گفت: من علاقه ای برای نزدیک شدن به مشاهیر ندارم چون احساس می کنم پشت صحنه متفاوتی دارند درحالی که آقای پرستویی متفاوت است.
وی با بیان اینکه پرستویی در پشت صحنه بسیار بهتر از روی صحنه است، افزود: او فردی بسیار فداکار و هنرمند است ولی امروز وقتی به کسی هنرمند می گوییم نمی توانیم بگوییم که این ویژگی ها را دارد درحالی که ایشان همین گونه است و در پشت صحنه بسیار بی حاشیه هستند.
مومنی شریف اضافه کرد: پرستویی نسبت به جامعه در خود تعهد احساس می کنند و مثلا وقتی جایی زلزله ای اتفاق افتاد، ایشان حضور داشته و تلاش کردند به مردم روحیه دهند. او حتی زندانی را از اعدام نجات داده است و کسی که سوپراستار است چنین وظیفه ای نیز دارد.
مومنی شریف اظهار داشت: ایشان حتی تلاش کردند نوجوانی را از اعدام نجات دهند. ایشان برای مردم ما بسیار محبوب هستند و در سیمای ایشان چهره خود را می بینند. این محبوبیت برای مردم و سینمای ما ثروت است و امیدوارم این ثروت را به هدر ندهیم.
مشایخی: پرستویی پاک و شریف است
جمشید مشایخی در ادامه مراسم تجلیل از ۴ دهه فعالیت هنری استاد پرویز پرستویی سخنرانی کرد و گفت: من سناریویی را می خواندم که پرویز پرستویی نقش پسر مرا داشت. یک پاکت بود که در آن کتابی مربوط به پرویزخان بود. عکس ایشان روی پاکت بود و مدادی پیدا کردم و تصویر ایشان را می کشیدم. یادم افتاد که بزرگی نوشته بود که هرچه کرد نتوانست فرزندش را در راه درست تربیت کند. پسر از او جدا شد و روزی یک مامور آمد و گفت من آمده ام شما را نزد حاکم ببرم. مرد به کاخ وارد شد و حاکم روی کرسی نشسته بود. مرد سلام کرد و حاکم جوابش را داد و گفت مرا شناختی؟ گفت خیر. نزدیک تر رفت و گفت بله شناختم. شما پسر من هستی. حاکم گفت متوجه شدی که آن روز حرف اشتباهی زدی؟ حالا من حاکم هستم و از حرفت خجالت بکش. مرد پاسخ داد من نگفتم تو حاکم و والی نمی شوی بلکه گفتم آدم نمی شوی و این پرویز پرستویی است.
وی افزود: پرویز پرستویی شخصی رکگو، پاک و شریف است و از بهترین بازیگران است ولی مجیزگو نیست.
موسوی: پرستویی بازیگری است که در برج عاج نماند
بنابر این گزارش، در این مراسم سید نظام الدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس در آغاز این مراسم ضمن خوشامدگویی به حضار، اهالی رسانه و به ویژه پیشکسوتان سینمایی گفت: ما اینجاجمع شده ایم تا بیش از ۴ دهه فعالیت پرویز پرستویی را ارج بنهیم. امروز اینجا محفل پرفروغ ستاره های سینمای ایران است. چهره هنری سینمایی و تلویزیونی که همه کسانی که هنرش رادیده اند می تواننداذعان کنند که یکی از هنری ترین و مردمی ترین هنرمندان کشورمان است و هرکس با هرنوع تجربه ای در زندگی شخصی خود، او را آینه تمام نمای زندگی خود می داند.
وی عنوان داشت: نمی خواهم از هنرمند خاصی نام ببرم اما در اینجا جا دارد به پاس یک عمر فعالیت جاودانه استادجمشید مشایخی، از ایشان تقدیر کنم. از ایشان تشکر می کنم که امروز در این مراسم حاضر شدند.
وی ادامه داد: این هنرمند مردمی و ماندگار آینه همه مردم این سرزمین است و برخی تلاش کرده اند که در برج عاج خود بنشینند ولی پرویز پرستویی در دل موضوعات اجتماعی حضور داشته و هیچ وقت خود را تافته جدا بافته ندانسته است.
محمدی: از پرستویی و حاتمی کیا از سوی رسانه ملی، جامعه سینماگر و جامعه منتقدین معذرت خواهی می کنم
منوچهر محمدی در آئین نکوداشت ۴ دهه فعالیت هنری پرویز پرستویی در سخنانی گفت: پرستویی به مرتبتی رسیده که باید الگوی هنرمند و هنرمند الگو از آن نام برد. من در مقام تهیه کننده با سینماگران بسیاری کار می کنم اما وقتی پرویز در کاری حضور پیدا می کند، نمی توانید او را با یک کارگر ساده متمایز کنید. در جزء جزء کارهایی که دارد همیشه زودتر حضور پیدا می کند تا چیزی از کار از دستش نرود، او هم درزندگی اجتماعی و هنری و شخصی بارها بدون چشم داشت به میدان آمده و نقش تختی واری داشته و از آبرو و حیثیت خود گذاشته تا مشکلات مردم را حل کند.
وی افزود: من وظیفه خود می دانم که بگویم دوران بدی شده و امسال آقای پرستویی جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره فیلم فجر گرفت و سعی کردند اعتبار ایشان و جشنواره را زیر سوال ببرند که دلایل کاملا روشنی دارد. کسی که قرارمی شود از یک مقوله ای حرف بزند که دمده شده و حرف زدن از آن محل اعرابی ندارد و کسی که می خواهد بگوید من محافظ باورهایم هستم به خط قرمز تبدیل شده و دلیل این همه هجمه به پرستویی و حاتمی کیا را نمی دانم.
محمدی در پایان گفت: من از پرستویی و حاتمی کیا از سوی رسانه ملی، جامعه سینماگر و جامعه منتقدین معذرت خواهی می کنم که عده ای فکر می کنند بازی یک خرس از بازی یک هنرمند بهتر است و آنها را به ادامه راهشان دعوت می کنم.
پرستویی: جشنواره دیگر بهار سینمای ایران نیست/ سیمرغ؟! آن هم از نوع مصلحتیاش! مال شما!
در ادامه این برنامه پرویز پرستویی ضمن تشکر از اهالی رسانه و هنر به قرائت متنی که خود نوشته بود، پرداخت که متن کامل آن در ادامه میآید:
بنام آن یگانه نقشآفرین عالم هستی
من مرد صحنه و دوربین و نور و صدا هستم، حالا دیگر میشود حدود نیم قرن که خاک صحنه را میخورم. اما، باور کنید که هنوز گریزانم از ایستادن در مقابل شما و ژست سخنرانی را به خود گرفتن… سپاسگزارم از این دعوت، ممنونم از این مراسم، قدردانی میکنم از دستاندرکاران، اما هر کسی که روحیات مرا بشناسد، میداند که چقدر از این بزرگداشتها و تقدیر و تشکرها گریزانم…
راستش با خود میاندیشم که کاری نکردهام که نیاز به قدرشناسی داشته باشد… اعتقاد قلبی من بر این است که قدرشناسی واقعی، باید از کسانی انجام شود که باعث شدند ما دیده شویم. وگرنه ما جز ادای دین ،کاری از دستمان برنیامده است. لااقل در مورد خودم که این احساس را دارم. به همین دلیل، از فرصتی که به دستم دادهاید، برای تشکر از کل مجموعه استفاده میکنم. تشکر از اهل رسانه، تمامی کسانی که قلم میزنند و هدفشان پیشبرد و اعتلای فرهنگ جامعه است. تشکر از کسانی که دغدغه هنر و هنرمند را دارند و میدانند که راه اوج گرفتن یک فرهنگ، از مسیر هنر میگذرد. تشکر از کسانی که گاهی به قدردانی از هنرمندان میاندیشند؛ هرچند که پرویز پرستویی ترجیح میدهد که آن هنرمند نباشد… چه بگویم؟ سخن از جشنواره فجر است دیگر. از عید صوری سینما! از روزهایی که همه هستند… ما، شما … همه … روزهایی که هنرمندان به دیدوبازدید یکدیگر میروند، عملکرد یک ساله خود را عرضه میکنند و قضاوت را به قاضیان این عرصه و نیز به تماشاچیان میسپارند، هدفی عالی و متعالی، بزرگ و شایان ستایش. خیلی قشنگ است، نه؟
نه! دیدید که قشنگ نبود. تحلیلهای عجیب و غریب و بیدلیل و مدرک را شنیدید…
چیزی که مایه آزار شد، حاشیههای جشنواره .و اینک سوال بزرگ این است که چرا جامعه دچار چنین بیماری مهلکی بهخصوص در بخش فرهنگ شده است؟ چه شده که ما رسالت خود را گم کردهایم؟ و فقط به قلع و قمع کردن یکدیگر میاندیشیم!
به کدامین دلیل، اصل، گم شده و افترا و انتقاد بیپایه و اساس، جای آن را گرفته است؟ یادم میآید که ما یک شرح وظایف داشتیم، کار برای مردم. تلاش برای رضایت آنها.
رویای سینمای خوب و باکیفیت … ولی آیا پای این شرح وظایف ایستادهایم؟ ایا تمام هم و غممان را برای حصول به این اهداف صرف کردهایم؟ … نه!
ما شرح وظایفمان را فراموش کردیم … به کلی …
ما دوست داشتیم پای تلویزیون بنشینیم و مراسم اسکار را نگاه کنیم، ولی وقتی کارگردان کشورمان، اصغر فرهادی عزیز، برایمان اسکار آورد، قدر دانستیم؟ نه! ما طوری از کنارش گذشتیم که انگار آبی از آب تکان نخورده است. بنا بود که ما پل از ارتباطی بین مردم و هنر باشیم. ما! همه در یک جبهه و در یک صف! و آیا این کار را کردیم و دیگر میکنیم؟ نه!
ما همدیگر را بیارزش میکنیم. تلاشهای یکدیگر را به استهزاء میگیریم، مخصوصاً اگر تریبون به دستمان بدهند! و درست همین جاست که تصویر ذهنی مردم از هنر و هنرمند، فرو میریزد و دیگر نتیجهگیری خوبی از عملکردها نمیشود…
جشنواره دیگر بهار و عید سینما نیست، دیدوبازدید کجا بود؟! یک تریبون است که افراد بعضا فاقد صلاحیت، پشت آن نشستند و اسب خود را میتازند و هزار افسوس که نمیدانند این اسب، سبزهزار فرهنگ کشور را زیر پا لگدمال میکند و دود این نابودی، به چشم خود آنها هم خواهد رفت… قاضیان سینمای ما یادشان رفته که کار اصلیشان چیست…
من امسال دوباره که نه… چند باره سیمرغ گرفتم و از این بابت خوشحالم، اما اگر تصور میکنید که حلاوت این برد را زیر دندان احساس میکنم، سخت در اشتباهید! مگر میگذارند؟ مگر گذاشتند؟ تریبونداران ،هنوز عرق جبین ما خشک نشده، داد سخن دادند که حاتمیکیا چنین است و چنان. بادیگارد، چنان بود و چنین …و پرستویی را به مصلحت سیمرغ بخشیدند… به من! پرویز پرستویی که در فرایند ساخت فیلم «بادیگارد» از وجودم مایه گذاشتم و از سه نقطه جسمم، دچار نقص عضو شدم! که البته منتی بر سر کسی نیست. خودم خواستم که برای لمس روح و روان مخاطبم، از روح و روان و جسمم مایه بگذارم، اما سیمرغ مصلحتی اصطلاحی که امسال آن را اختراع کردند، داستان دیگری است و کمی وجدانم را به عذاب میاندازد. اگر سکوت کنم …
محض رضای خدا، بگذارید همه در یک راستا و آن هم خدمت به مردم گام برداریم. دست بردارید از گروکشی و انتقادها و برچسب زدنهای بیپایه و اساس. نیمنگاهی بیندازید به شرح وظیفهتان. شما آمدهاید که متولی فرهنگ و اشاعهدهنده هنر باشید. تریبون وفا ندارد!
مردم را دریابید. مخاطبان تشنه سینمای خوب، بازی خوب، فیلمنامه خوب، کارگردان خوب… سیمرغ ؟!
بارها گفتهام و میگویم که سیمرغ من که نمیتوان روی آن قیمت گذاشت، مهر مردم است. لطفی که به من دارند و کلماتی که گاهی آنقدر داغند که بر دلم مهر میزنند… سیمرغ؟! آن هم از نوع مصلحتیاش؟! مال شما! مال خودتان ….
برای من همین کافی است که بدانم مردم مرا در آن نقش، باور کردند یا نه. دوست داشتند یا نه؟ بازیام بر دلشان نشست یا نه. وقتی فیلم تمام شد، احساس کردند که پرویز پرستویی را بر پرده دیدند یا حیدر ذبیحی را؟
تمام شد… اسمش را نگذارید سخنرانی… بگذارید درد دل! هرچه بود تمام شد… بیآنکه توانسته باشم تمام حرفهایم را بزنم… راستش اصلا انگار گفتنی نیستند حرفهایم… چرایش را نمیدانم…
والسلام