به گزارش سوره سینما، «محمدتقی فهیم» منتقد تلویزیون و سینما گفت: واقعیت این است که در حال حاضر طبل کمبود بودجه سازمان صدا و سیما به صدا در آمده است و ما مدتی است شاهد این موضوع در تولیدات رسانه ملی هستیم.
وی ادامه داد: علیرغم همه این کمبودها امسال تلویزیون سه مجموعه نمایشی را روی آنتن برد و این خود جای خوشحالی دارد، چراکه دست تلویزیون در ایام نوروز خالی نبود. گرچه معتقدم کمبود بودجه برای تولید سریالها باعث تولید کارهای پلاتویی و برنامههایی چون تاکشوها(خندوانه،دروهمی،شب کوک) افزایش پیدا کنند.
این منتقد در ادامه با اشاره به نقاط قوت برنامههای تاکشو نیز بیان داشت: در بخش تاکشوها عنصر سرگرم کنندگی به اندازه کافی وجود داشت و فکر می کنم تاک شوها موفق تر از سریال ها بودند و اگر بخواهیم از بین سریال ها و این دست برنامه ها یکی از آنها را موفق تر اعلام کنیم باید بگوییم که تاکشوها در نگه داشتن مخاطب موفقتر عمل کردهاند.آنهم به این دلیل که ایام نوروز زمانی است که مخاطب برای تماشای تلویزیون زمان زیادی را در اختیار ندارد و جذب مخاطب در این زمان کار سادهای نیست.
فهیم در ادامه افزود: در واقع تاکشوها محمل مناسب تری برای این زمان بودند،چراکه اگر مخاطب بخشی از آنها را نمیتوانست تماشا کند،چیزی را از دست نداده بود.درست برعکس سریالها. متاسفانه سریالهای نوروز امسال برای مخاطب دارای جذابیت دراماتیک نبودند و از آن طرف نیز تاکشوها با اینکه حرف تازهای برای مخاطب خود نداشتند،اما توانستند بهتر از سریالها با مخاطب ارتباط برقرار کنند و معتقدم برنامه «خندوانه» توفیق بیشتری در جذب مخاطب داشت.
وی با اشاره به عدم موفقیت سریالهای نوروز نیز گفت: بخشی از این موضوع به دلیل شناب زدگی تولید سریالها و بخش دیگری به عدم بودجه کافی مرتبط است.معتقدم تلویزیون برای تولیدات مناسبتی خود باید دقت بیشتری انجام دهد تا ریزش مخاطب کمتر باشد. برای مثال «پایتختها» توانستند به خوبی مخاطب را جذب کنند درست برعکس سریالهای امسال و در کل معتقدم که سریالهای امسال زیر سایه تاکشوها قرار گرفته بودند.
فهیم ادامه داد: ضعف مشهودی در تمام این سریالها وجود دارد. سازمان باید زودتر برای این تولیدات دست به کار شود الان دوره رقابتهای فشرده و انکانات تفریحی در دسترس است و مردم منتظر دیدن کاری ضعیف نمیشوند و از طرق دیکر خود را سرگرم میکنند. سریالهای ضعیف تکراری و آنتن پرکن نمیتواند مردم را جذب کنند.تلویزیون در ایامی چون نوروز باید در حفظ و نگهداری مخاطب بکوشد و باید آنقدر کیفیت سریالها بالا باشد که او را نگه دارد.
وی درباره سریالهای نوروزی تلویزیون نیز گفت:هر کدام از این سه سریال نقاط ضعف و قوت مخصوص به خود داشتند. «بیمار استاندارد» از لحاظ فرمی قوی تر ظاهر شد و فرم بهتری داشت و از طرفی نیز توانسته بود مرز بین کمدی و تراژدی را بهتر رعایت کند.اما با این حال زیاد مناسب مناسبتی چون نوروز نبود. در کنار این سریال، «قرعه» با اینکه سریال ضعیفتری بود،اما مناسبت نوروز در آن مشهود بود. کاملا معلوم بود که این سریال دارای متن و سناریو است و روی اجرای آن هم فکر شده است.
فهیم ادامه داد:به هر حال کاری که بیشتر روی تئاتر متمرکز است و به تئاتر پهلو میزند و ابعاد فکری آن بیشتر است،شاید برای مناسبتی چون نوروز نباید پخش میشد.بیمار استاندارد کاری نبود که از بداعت لازم برخوردار باشد و ما نیز شاهد یک اتفاق در سریالهای نوروزی باشیم،بلکه کاری معمولی بود که از لحاظ متن و قصه یک سر و گردن از دو سریال دیگر بالاتر بود.
این منتقد همچنین درباره سریال «قرعه» نیز بیان داشت: متاسفانه شتاب زدگی از سر و روی این سریال میبارید و معتقدم کپی و کلیشهای نازل از سریال «پایتخت» بود. به دلیل حضور مشترک برزو نیک نژاد در سریال «پایتخت» و «قرعه»، کارگردان مدام تلاش کرده بود تا از «پایتخت» الگوهای ارتباطی خود با مخاطب،فرمی و ساختاری را از پایتخت کپی کند و همین باعث شده بود تا کپی نازلی از پایتخت ارائه شود و تازگی پایتخت،بداعت دوربین و تعلیقهای پایتخت را نداشته باشد و اینجا تنها عنصری که به سریال کمک میکرد طنز کلامی و برخی شوک های کمدی موقعیت خیلی ضعیف بود که در اصل برگرفته از تام و جری بازی بود که خیلی کهنه است و الان از حوصله مخاطب خارج است.
وی در ادامه بیان داشت: سریال «زعفرانی» علیرغم محتوای بالنده و قابل تامل بودن، به نوعی امدادرسانی،همگرایی و توجه به کودکان بیسرپرست را سوژه اصلی خود کرده بود.در کنار این موضوع شاهد رقابت بین رستوران داری و قهوهخانه داری نیز بودیم که شغلهای اصلی و کارهای زیربنایی جامعه ما نیستند و اینکه ما بیاییم و اصلی ترین بستر برای روایت قصههایمان را در یک رستوران و قهوهخانه قرار دهیم، واقعا جای تامل دارد که چرا چنین مشاغلی مرکز اصلی یک سریال میشوند؟ مگر نمیشود بستر روایت یک سریال را کارخانه ورشکست شده و کارخانه در حال احداث و سرمایه گذاری برای تولیدات آن قرار داد و طنز را در آن بستر روایت کرد؟! و مسائل و مشکلات آنها را که زیربنای اصلی تولید در جامعه ما هستند را بیان کرد؟ همین غفلت از سایر مشکلات اصلی جامعه نشان دهنده این است که دوستان ما سطحی فکر میکنند.بستر ایجاد سرگرمی در جامعه ما میتواند مهم ترین مسائل جامعه باشد.
این منتقد درباره سریال «قرعه» گفت: این سریال نیز به شدت مشکل فرمی و ساختاری و فقدان کارگردانی داشت و بیشتر متکی به عملکرد بازیگران بود و آنها نیز آنچه که بلد بودند را ارائه میکردند و مشخص بود که کنترل از سمت کارگردان وجود نداشت.پیوند اصلی و فرعی مشخص نبود و شروع و پایان درست و انسجام خوبی نداشت. این سریال در اصل در حال رویا سازی برای مردم بود آنهم در شرایطی که میبایست واقعیات را به مخاطب عرضه کنیم،این در حالی است که در این سریال مردم را به سرمایه گذاری در بانکها تشویق میکردند!
وی ادامه داد: تلویزیون به لحاظ محتوایی و به دلیل مشکلات مالی از یک اتاق فکر درستی بهرهمند نیست و در چنین شرایطی باید ببینیم که نیازهای اولیه جامعه ما در بخشهای مختلف چه چیزهایی است که بررسی شده و به سریالها تزریق شود. به هر صورت باید چنین اتاق فکری در بخش محتوا در سازمان صدا و سیما وجود داشته باشد تا تولیدات خود را اولویت بندی کند. آیا الان و با وجود اینهمه تبلیغات بانک ها در رسانه که اصلی ترین تبلیغات رسانه را بانک ها تشکیل می دهند، آیا باید باز هم در سریالهای نمایشیمان شاهد تبلیغات بانک خاصی باشیم؟! و مسئله دیگر این است که آیا باید به قرعه و قرعه کشی تا این اندازه اهمیت دهیم؟ و این فکر میکنم نقض اصلی ترین رویکردهای ارزشی جامعه است.اینکه ما سریالی را در ایام نوروز بسازیم و مبنای آن بر اساس قرعه باشد آیا به مصلحت جامعه مردم و رسانه است؟ نباید به صرف اینکه بانکی پیدا شده و پولی را در اختیار عوامل سریال قرار داده است، بیاییم و به چنین کاری بپردازیم.
فهیم افزود: باید فکری اساسی کرد چراکه رسانه ملی در اصل جایگاه مهم ترین ابزار شادی آفرین و اندیشه ساز و حافظ اصلی جامعه و کانون خانواده مردم و نظام است. نباید محتوای سریالی که در مهم ترین زمان آنتن به این رسانه تعلق میگیرد، را سوژهای در مورد رویاسازی و قرعه تشکیل دهد نمی توان به راحتی از آن گذشت.
وی افزود: متاسفانه سه سریال اصلی تلویزیون در ایام نوروز نتوانستند در جنبههای اصلی جامعه ما چالشی ایجاد کنند و نمیتوانم هیچکدام را موفقترین به نسبت سایرین بنامم.همان بیمار استاندارد با اینکه از لحاظ فرمی سریال خوبی بود اما چه معضلی را توانست از معضلهای مردم جامعه ما کم کند؟ برای مثال «پایتخت» قصهای بود که در بسیتر روایات اجتماعی بیام شده بود و به بیان مشکلات مردم و جامعه میپرداخت.این سریالها هیچ دستاوردی برای مخاطب نداشتند.همینطور که در حال پیش روی هستیم دیگر دو روز دیگر در اخبار شاهد موضوعات کاذب و ضد تولیدات اجتماعی خواهیم بود که به ما می گوید در بانکها حساب باز کنید تا برنده شوید و این موضوع تنزل جایگاه رسانه است. در مجموع اگر از لحاظ هنری بخواهم امتیازی به این سریالها بدهم، «بیمار استاندارد» را در صدر قرار خواهم داد و بعد از آن «زعفرانی» و بعد «قرعه».
منبع: فارس