سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۳۰ فروردین ۱۳۹۵ در ۱:۴۷ ب.ظ چاپ مطلب

نظر کارشناسان درباره اکران نوروزی؛ هنوز کمتر از ۵ درصد مردم به سینما رفته اند!/ فروش کمدی های مبتذل باعث افتخار نیست/ سینما به بادیگارد نیاز دارد

ekran-norooz-95

نوروزی منتقد و کارشناس سینما گفت: متأسفانه سلیقه سینمایی مردم ما در یک دهه اخیر به خاطر فیلم‌های شبه روشنفکری که خیلی داستان‌گو نیستند و قهرمان ندارند و از طرفی معمولاً فیلم‌های خسته‌کننده‌ای هستند، آسیب دیده است.

به گزارش سوره سینما، آمار فروش سینماهای کشور در بهار امسال نسبت به زمان‌های مشابه سال‌های گذشته افزایش یافت. اما سهم این افزایش فروش‌ها در گران‌تر شدن بهای بلیت‌ها و وجود دو «طنز سخیف» هم بود که به ظنّ کارشناسان و منتقدان سینمایی که ما به سراغ آن‌ها رفتیم هیچ دستاوردی برای سینمای ایران محسوب نمی‌شود و مسئولین وزارت ارشاد نباید دل‌شان را به این آمارها خوش کنند و از چشم‌انداز سینمای ایران غافل شوند. سینمایی که می‌تواند به نیازها و مشکلات مردم بپردازد و در عین پرداختن به داستان، امید را در سایه شمایل یک قهرمان قابل احترام بازگو کند و به همه کارگردانان بیاموزد که فقط نباید حول محور دوگانه شبه روشنفکری و روایت‌های سخیف حرکت کرد. در ادامه مشروح گپ‌وگفت‌های ما را با کارشناسان و منتقدان سینمای ایران پیرامون موضوع فروش نسبتاً خوب نوروز و اینکه بسیاری می‌گویند حال سینما هم با این افزایش آماری خوب شده است را می‌توانید بخوانید.

 فقط ۵ درصد!

سعید مستغاثی رئیس اسبق انجمن منتقدان سینما در پاسخ به این سوال که آیا فروش نسبتاً خوب نوروز به معنی خوب‌ شدن حال سینماست، تصریح کرد: فروش نوروز شاید نسبت به مواقع دیگر، رقم قابل توجهی باشد اما نمی‌توان به آن لقب فروش خوب داد. چرا‌که وقتی افزایش بهای بلیت و جمعیت را در دو کفه ترازو قرار می‌دهیم مخاطبی کمتر از پنج درصد به دست می‌‌آید که در شهرهای بزرگی همچون تهران از بخش موفق ویترین سینمای ایران بازدید کرده‌اند. به هیچ‌وجه این رقم قابل توجهی نیست که شاید به مراتب نسبت به سینمای بعد از انقلاب که تا ۳۰ درصد از جمعیت تهران به سینماها می‌رفتند، این سطح مخاطب یک فاجعه باشد.

وی افزود: متأسفانه امروز برخی فریاد میلیاردی‌ شدن سر می‌دهند اما شاید مردم ما هم بدانند که بخش عمده‌ای از این رسیدن به این ارقام مدیون افزایش بهای بلیت‌هاست. اگر روی این آمارها تمرکز لازم وجود داشته باشد این نتیجه به دست خواهد آمد که این‌ها در حد دلخوشی بیش نیست.

مستغاثی تأکید کرد: وقتی حدود ۹۵ درصد مردم ایران به سینما نمی‌روند یعنی در واقع با این سینما قهر کرده‌اند. اینکه کدام فیلم بیشتر فروش می‌رود یا افزایش چند میلیون یا میلیاردی داشته اصلاً به حساب نمی‌آید. این موضوع بیشتر شبیه به پاک‌کردن صورت مسئله است. صورت مسئله این است که مردم ما از سینمای ایران قهر کرده‌اند و از سالن‌های سینما گریزان شده‌اند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا این اعلام بهای قیمت‌های نامتعارف نیز می‌تواند یکی از عوامل قهر مردم با سینما باشد، افزود: رقم ۴۰۰ هزار نفر مخاطب پرفروش‌ترین فیلم مردم تهران در مقابل ۱۵ میلیون نفر چند درصد محسوب می‌شود؟! یعنی به نسبت کل جمعیت تهران و کشور درصدی ناچیز از سینماها استقبال کرده‌اند که اصلاً به حساب نمی‌آید.

رئیس اسبق انجمن منتقدان سینمای ایران با اشاره به اینکه این سینما با مردم ارتباطی ندارد، خاطرنشان کرد: سینما برای رسیدن به رشد و توسعه باید به گفتمان مردم، فرهنگ و ریشه‌های مردم برگردد؛ یعنی دور از مردم نباشد. مسائلی که در درون این سینما مطرح می‌شود به مردم ارتباطی ندارد و محدود به جریان شبه روشنفکری است و اصلاً همین طبقه هم از این فیلم‌ها استقبال می‌کنند.

وی در پایان اظهار داشت: با این پنج درصد مخاطب گره‌ای از کار سینما باز نمی‌شود. چشم‌انداز سینمای ایران در سوی دیگری اتفاق می‌افتد؛ در میان جوان‌هایی که یک مقدار خودشان را با فرهنگ و اعتقادات مردم نزدیک می‌بینند. مثل جشنواره عمار و فیلم‌هایی همچون «ایستاده در غبار»! یعنی سینمای ایران در این‌گونه فضاها و فیلم‌ها متولد می‌شود. یا در قالب انیمیشن‌هایی چون «شاهزاده روم» که در ردیف چهارمین فیلم پرفروش سال قرار می‌گیرد. در این‌گونه فضاهاست که سینمای ایران چشم‌انداز خوبی دارد؛ ولی در آن جناحی که سال‌های سال است که ساز خودش را کوک می‌کند اتفاقی نمی‌افتد.

salvador2

 فروش فیلم‌های غیراخلاقی، افتخار نیست!

محمدرضا رضاپور سردبیر نشریه نقد سینما نیز درباره اکران نوروزی و اینکه بسیاری این آمار را به خوب شدن حال سینما ربط می‌دهند، گفت: الان آمار رسمی که برای فروش نوروز اعلام کردند حدود ۱۳ میلیارد است و بیشترین فروش را هم مدیون دو فیلم طنز جنسی بودیم. چراکه فیلم‌های «۵۰ کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» به لحاظ مضمونی و اخلاقی خیلی مناسب خانواده‌ها نیستند؛ مخصوصاً «۵۰ کیلو آلبالو». به نظرم برخی از کارگردان‌ها برای فضای کمدی، استانداردی قائل نیستند و از هر خط قرمزی برای جذب مخاطب عبور می‌کنند. لذا خیلی از مسئولین سینمایی ما نمی‌توانند پشت این آمار فروش قرار بگیرند و به این دستاوردها ببالند. چون به لحاظ آمار، رشد قابل توجهی نیست و از طرفی فیلم‌هایی به فروش رسیده‌اند که به لحاظ سیاست‌گذاری اصلاً قابل دفاع نیستند.

وی درباره ادامه راه و تحولات پرده‌ نقره‌ای، خاطرنشان کرد: من فکر می‌کنم سینمایی که در ایران به آن نیاز داریم سینمایی است که مردم بتوانند به واسطه آن، آرمان‌ها، دغدغه‌ها و آرزوهایشان را در این سینما ببینند. نه باید طنز سخیف و فیلم فارسی باشد و نه تلخ و روشنفکری را پشتیبانی کند. سینمای ایران بین این دو جریان باید حرکت کند. یعنی فیلمی که قهرمان داشته باشد و با القای امید به مردم کمک کند، نه اینکه فقط تلخی را نشان ‌دهد. همچنین تجربه پیروز شدن را روی پرده نقره‌ای به تصویر بکشد.

وی در خاتمه گفت: اگر می‌خواهیم مردم به سینما برگردند، از امید و پیروزی در شمایل یک قهرمان قابل احترام بگوییم؛ در غیر این‌صورت نمی‌توان به فروش میلیاردی فیلم‌ها در نوروز دل‌ خوش کرد.

50-kiloo

یک مُسکّن کوتاه‌مدت

امیر ابیلی سردبیر سایت سوره سینما نیز درباره فروش نوروزی و اینکه آیا توانسته به توسعه سینمای ایران نزدیک شود، تصریح کرد: شاید بتوانیم بگوییم فروش نوروزی حال سینما را خوب کرده باشد اما بالاخره یک مُسکن کوتاه‌مدت است. فکر می‌کنم نسبت به سال گذشته، سال بدی را برای سینما نداریم، اما به معنای پیشرفت سینمای ایران نیست. مسئله مهم این است که الان فیلم‌های مبتذل به فروش می‌رسند. «من سالوادور نیستم» و «۵۰ کیلو آلبالو» فیلم‌هایی نیستند که فروش آن‌ها خیلی برای سینمای ایران افتخار محسوب شود. چون فیلم‌های کمدی سخیف و مبتذلی هستند که همیشه هم می‌فروختند؛ حالا تعدادشان بیشتر شده است.

وی افزود: مسئله مهم این است که فروش این گونه فیلم‌ها افتخاری ندارد. هر موقع فیلم‌های فرهنگی توانستند آن‌قدر رونق فروش داشته باشند آن موقع کاری کرده‌ایم.

ابیلی درباره چشم‌انداز سینمای ایران در سال ۹۵ نیز گفت: به نظر من باید فیلم‌هایی از جنس «بادیگارد» بیشتر ساخته شود؛ چرا‌که تنها فیلم فرهنگی، داستانی و برخوردار از یک قهرمان، قابل احترام است. اما اصلاً در تبلیغات، خیلی بدان توجه نشد و واضح است که وزارت ارشاد به دنبال ساختن فیلم‌هایی همچون بادیگارد نیست و فیلم‌هایی از جنس «۵۰ کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» را می‌پسندد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: من فکر می‌کنم به جای بها دادن به گروه هنر و تجربه که حالا سمت و سوی فیلم‌های نفروش ضدمخاطب اروپایی و غیراستراتژیک است مجموعه وزارت ارشاد بیشتر از کارهایی همانند «بادیگارد» که مخاطب‌پسند و مضمون آن موردپسند و اقبال نظام است را مورد حمایت خود قرار دهند. هر موقع این‌گونه فیلم‌ها رونق پیدا کرد می‌توان گفت دستاوردی به دست آمده است.

badigard-bs

سینما به بادیگارد نیاز دارد

محمدامین نوروزی منتقد و کارشناس سینما نیز درباره اکران‌ نوروزی و اظهارنظرهایی که برخی از مسئولین پیرامون استقبال زیاد مردم از سینماها داشتند، تصریح کرد: اینکه بگوییم فروش بالای فیلم‌هایی که هنری، فرهنگی و خانوادگی نیستند موجبات رشد محتوایی و فنی سینما را فراهم آورده، اصلاً درست نیست. چرا‌که این آثار شبیه به طنزهایی از جنس فیلمفارسی‌های قدیم هستند؛ ضمن اینکه این فروش‌های مقطعی به معنای خوب شدن حال سینمای ایران نیست.

وی درباره عدم رونق فیلم‌های فرهنگی در مقابل کمدی‌های سخیف، افزود: متأسفانه سلیقه سینمایی مردم ما در یک دهه اخیر به خاطر فیلم‌های شبه روشنفکری که خیلی داستان‌گو نیستند و قهرمان ندارند و از طرفی معمولاً فیلم‌های خسته‌کننده‌ای هستند، آسیب دیده است. سلیقه مخاطب سینما در سال‌های گذشته، خواه ناخواه با فیلم‌هایی مأنوس شده که شاید خودشان به سخیف ‌بودن و نداشتن محتوای آن‌ها اعتقاد داشته باشند اما برای خنده و شادی به سمت این‌گونه فیلم‌ها می‌روند.

نوروزی اضافه کرد: فیلم‌های استاندارد مثل «بادیگارد» که هم داستان داشته باشند و هم جذابیت‌های هنری و سینمایی در درون آن‌ها به عنوان یک اصل مورد توجه قرار گرفته باشد، در طول سال‌ها خیلی به ندرت ساخته می‌شود. طبیعتاً سلیقه مردم به سمت دیگری رفته است. دلیلش هم این است که سیاستگذاران و مدیران سینمایی ما در سال‌های گذشته پول‌های تولیدی خودشان را صرف فیلم‌های روشنفکری کرده‌اند. بیشتر فیلم‌های پرفروش با پول‌های بخش خصوصی و به نیت تجارت و سودجویی ساخته شده‌اند و در آنها به رویکردهایی که در فیلمفارسی موجود است، توجه می‌شود.

این منتقد و کارشناس سینما درباره چشم‌انداز سینمای ایران در سال ۹۵، خاطرنشان کرد: اصلی‌ترین موضوع این است که در آثاری که با بودجه دولتی ساخته می‌شود، دقت نظر بیشتری صورت گیرد. کارگردانانی که تاکنون چندین فیلم ساخته‌اند و خواسته‌اند با فیلم‌هایشان حرف‌های اجتماعی بزنند و معمولاً مردم این حرف‌هایشان را در سینما نشنیده‌اند دیگر روی این کارگردانان سرمایه‌گذاری نشود. به جای آن، مسئولین بروند به سمت فیلم‌های داستان‌گو که نیاز مردم را پاسخ می‌دهد. در عین حال از تکنیک‌های جذابی که مردم را به سمت خودشان جلب کند به کار بگیرند.[فیلم بادیگارد و ایستاده در غبار] و این‌گونه تولیدات از سالی سه تا چهار عدد به ۳۰ عدد برسد.

منبع: کیهان