به گزارش سوره سینما، سایت نسیم آنلاین در یادداشتی در ارتباط با فیلم سینمایی «۵۰ کیلو آلبالو» نوشت:
«۵۰ کیلو آلبالو» کمدی سالمی نیست. کمدی هست؟ بله می تواند کمدی باشد اما از نوع هرزه نگارانه آن.
کمدی هرزه نگارانه چیست؟ نوعی از کمدی که در آن استفاده از نمادها و دیالوگهای اروتیک مجاز است و کارگردان حد و مرز مشخصی را برای خنداندن توسط این نمادها درنظر نمی گیرد.
کارگردان «۵۰ کیلو آلبالو» کیست؟ مانی حقیقی فرزند نعمت حقیقی فیلمبردار سرشناس ایران و البته نوه ابراهیم گلستان کارگردان آثاری چون «خشت و آینه» و «اسرار گنج دره جنی».
مانی حقیقی هر چه را نیاموخته باشد وجه تکنیکی کارگردانی را خوب آموخته است.
او خیلی خوب می داند وقتی بناست نماد ورودی سکانسی را بسازد از چه اینسرتی استفاده کند و چگونه قطع تصویری می تواند به او در القای مفهوم فیلم به مخاطب کمک کند.
اما همین کارگردان یک چیز را نمی داند و آن هم اینکه هر قدر که توسل اش به فانتزی سازی در آثاری چون «اژدها وارد میشود» و حتی «پذیرایی ساده» می تواند اسباب ایجاد نوعی کمدی تلخ را فراهم کند و لااقل مخاطب جدی سینما را به خود جلب کند اما وقتی این فانتزی سازی ها به دامن هرزه نگاری بیفتد حتی آن مخاطب خاص سینما را هم دلزده می کند.
«…آلبالو» بلحاظ آنچه به عنوان تکنیک کارگردانی می شناسیم ایرادی ندارد اما ایراد اصلی در متن کار است. متنی آن قدر متشتت و بی سر و ته و پر شده از اشارات و کنایات جنسی است که حتی وقتی بناست رگه های اجتماعی بگیرد حال بهم زن می شود.
اینکه حقیقی در روزگار شمقدری نتوانست این فیلم را بسازد به ادعای خودش نه مرتبط بودن اثر به انتخابات ۸۸ که اتفاقا حجم بی سابقه اشارات و کنایات اروتیک اثر است.
دقت کنید که حتی در دولت یازدهم هم این فیلم در شرایطی ساخته شد که یک بار به حضور تهیه کننده ای جوان در آن رضایت داده نشد و بار دوم هم وقتی بنا شد فیلم ساخته شود توصیه شد در جشنواره فجر نباشد مبادا حجم هتاکی های فیلم عاملی شود برای بالا رفتن انتقادات و بغرنج شدن وضعیت اکران فیلم.
«…آلبالو» در کنار نماهای هرزه نگارانه اثریست متکی بر تیپ به جای کاراکتر.
یعنی مانی حقیقی کوشیده یک سری بازیگر که بیش از هر چیز سابقه ایفای نقش در کمدی های تلویزیونی دارند را کنار هم جمع کرده و از آنها بخواهد بر مدار تیپ آشنایی که مخاطب از آنها به خاطر دارد فیلم را پیش ببرند.
این تیپها هم چون زودتر از حد تصور لو می روند نمی توانند چنان که باید کمک حال همراهی مخاطب با فیلم باشند و نتیجه آن که تنها بعد از گذشت یک سوم فیلم مخاطب عاقبت تیپها را پیش بینی کرده و هر چه منتظر اتفاقی غیرمنتظره برای شگفتی می ماند نتیجه ای نمی گیرد.
مانی حقیقی اگر فقط کمی حواسش را جمع لحن روایی کمدی «ورود آقایان ممنوع» می کرد که خود در آن ایفای نقش کرده بود حداقل با چگونگی شخصیت پردازی در کمدی و پرهیز از تکیه بی دلیل بر تیپ سازی آشنا می شد.
البته که آن کمدی می توانست برای وی کلاس درسی باشد در جهت چگونگی تبیین سناریو براساس موقعیتهای کمیک و نه توسل بر هرزه نگاری برای امتداد کشدار ماجراهایی بی ربط و غیرمنطقی.
اما حقیقی که اتفاقا در همه ادوار سیاسی توانسته فیلم بسازد آن قدر ذهنش درگیر ساختن فیلمنامه ای که اداره نظارت شمقدری ردش کرده بود شده است که دیگر زمانی بر تمرکز بر شخصیت و چینش موقعیت کمیک برایش نماند.
او خواست این فیلم را با این حجم هرزه نگاری بسازد فقط و فقط در این جهت که بگوید کمدی هم می تواند بسازد اما صد افسوس که فیلم سازی با این سبک و سیاق برای چهره ای که ادعای روشنفکری هم دارد یک عقب گرد تمام عیار است….