سوره سینما – محمدرضا تاجداری : در سینمای داستانی، عوامل مختلفی میتوانند باعث موفقیت یک اثر سینمایی در جذب تماشاگر شوند. از نام برخی کارگردانها که در بین مردم جایگاه ویژهای دارند و صرف وجود نام آنها دلیل متقاعدکنندهایست تا مخاطبان به سینما بروند، تا حضور سوپراستارها، تا ایجاد حاشیههای رسانهای برای فیلم، که در مواقع بسیاری میتواند حتی خلاء نبود کارگردان و یا سوپراستار مطرح در فیلم را جبران کند و از همه مهمتر وجود یک فیلمنامهی قوی و پرداخت صحیح و درست یک داستان جذاب.
اما همین عوامل که تاثیر به سزایی در پربیینده بودن یک فیلم سینمایی دارند، عمدتا نقش خاصی در جذب مخاطب برای تماشای یک اثر مستند ندارند. چرا که نه مستندسازان چهرههای مطرحی بین عموم مردمند و نه- به جز معدود مواردی- از حضور سوپراستارهای سینما در آثارشان بهره میبرند. اخبار و حواشی منتشر شده پیرامون مستندها نیز در مقابل حجم اخبار تولیدی برای فیلمهای سینمایی بسیار کم و ناچیز است.
اما مهمترین عامل برای موفقیت یک اثر مستند در جذب مخاطب که برای پرتماشگر بودن یک فیلم سینمایی نیز صدق میکند، انتخاب سوژهای جذاب و پرداخت درست آن سوژه است. بنابراین از این منظر میتوان گفت که یک مستندساز برای تولید اثری موفق و پرمخاطب با چالشهای بیشتری نسبت به یک کارگردان قیلم داستانی رو به رو است. چرا که فیلمساز میتواند با استفاده از بازیگران مطرح و همچنین بهره بردن از یک کار رسانهای درست، جای خالی نبود داستان و فیلمنامهی قوی را در فیلمش پر کند و در جذب مخاطب موفق باشد. اما یک مستندساز فقط زمانی میتواند اثری باب میل ببینده تولید کند، که به خوبی داستان سوژهی مستندش را تعریف کند و به صورت جذاب اطلاعات مختلف پیرامون سوژه را به مخاطب بدهد.
این اما کار سختی است که «لقمان خالدی» در مستند «فصل هرس» آن را به درستی انجام داده و با انتخاب سوژهای جذاب و پرداختی صحیح و درست به ابعاد مختلف زندگی او، در اکرانهای مختلف جشنوارهای و دانشگاهی و اکران در سینماهای گروه «هنر و تجربه» نظر مثبت مخاطبان را جلب کرده است.
سوژهی مستند «فصل هرس» فردی با نام «قاسم تک دهقان» است که ادعا دارد با استفاده از آیات قرآن داروی سرطان را کشف کرده و بوسیلهی این دارو بسیاری از بیماران را مورد درمان قرار داده است. «لقمان خالدی» برای اثبات این ادعا با «تک دهقان» همراه میشود و زندگی وی را به تصویر میکشد.
البته این نکته را هم باید گفت که انتخاب سوژهای جذاب اولین گام در ساخت یک مستند موفق و مخاطبپسند است که «لقمان خالدی» این کار را به درستی انجام داده است. اما این به تنهایی تضمینی برای موفقیت یک اثر مستند نیست و بسیاری از آثار مستند با وجود داشتن موضوعاتی بسیار جذاب، نتوانستند انتظار مخاطب را برآورده کنند.
یکی از عواملی که توانسته «فصل هرس» را به یکی از بهترین مستندهای چند سال اخیر تبدیل کند، “روایت”ی جذاب از داستان زندگی «تک دهقان» و و جود تعلیقهای متعدد در فیلم است. مخاطب از شروع مستند با موضوعات مختلفی درگیر میشود و مدام ذهنش درگیر ادامهی داستان و اتفاقاتی است که قرار است در آینده بیفتد. بیننده از همان ابتدا با سوالات مختلفی روبهرو میشود که با پایان یافتن مستند پاسخ سوالهایش را پیدا میکند. اینکه این دارو چگونه کشف شد؟ آیا با خوردن این دارو بیماری سرطان زنی که حال بسیار وخیمی دارد خوب خواهد شد و آیا او زنده خوهد ماند؟ این دارو در آزمایشات پیچیدهی پزشکی میتواند استاندرهای علمی لازم را کسب کند؟ آیا کسی حاضر خواهد شد بر روی داروی درمان سرطان سرمایهگذاری کند؟ درگیر شدن ذهن بیننده با سوالهای بالا دلیلی است بر پر کشش بودن داستان «فصل هرس» است و مستندساز مانند سازنده یک فیلم داستانی از ایجاد «کشمکش» و «تعلیق» برای جذب مخاطب چشمپوشی نکرده است.
نکتهی دیگری که تماشای «فصل هرس» را برای مخاطبان شیرین و لذتبخش میکند، وجود امید در این مستند است. در حالی که داستان زندگی «قاسم تکدهقان» کاملا این پتانسیل را دارد که سوژهی ساخت یک مستند کاملا تلخ و غمانگیز باشد، اما «لقمان خالدی» ترجیح میدهد تا در اثرش امید را به مخاطب منتقل کند. در دورانی که داستان و فضای بسیاری از آثار سینمایی و مستند تولیدی در کشور کاملا تلخ و ناامیدکننده است، ارزش کار «لقمان خالدی» در امیدبخش کردن فضای مستند «فصل هرس» چند برابر میشود.