سوره سینما – جواد محرمی : خانه سینما هفته گذشته میزبان نشست تخصصی با عنوان «ایفای نقش دولت در سینمای فرانسه» بود. در این نشست ژان میشل فرودون، روزنامهنگار، منتقد و سردبیر سابقه مجله مشهور کایه دو سینما به همراه آنییس دو ویکتور، نویسنده، پژوهشگر و مدرس سینما وضعیت تولید فیلم در سینمای فرانسه را برای اعضای خانه سینما تشریح کردند.
سخنان این دو فعال سینمایی در فرانسه در مقابل عده ای از اصلی ترین اعضای صنف خانه سینما از این نظر اهمیت دارد که تلویحا زوایایی از ورشکستگی سینمای فرانسه را نمایان می کند و رنج آور این است که سازمان سینمایی کشور به طور جدی در سه سال گذشته درحال پیاده کردن الگوی سینمای فرانسه در کشور بوده است.
از مشروح سخنان آنها اینطور استنباط می شود که سینمای فرانسه با اتکای به منابع مالی دولتی و قوانینی که تلویزیونها را ملزم به پرداخت درصدی از درآمدهایشان به سینما می کند ادامه حیات می دهد و گیشه در تصرف آثار هالیوودی است.
بخشودگی مالی در صنعت سینمای فرانسه
ژان میشل فرودون، می گوید: «یکی از تصمیمهایی که اخیراً گرفته شده بخشودگی مالیاتی برای سرمایهگذارانی است که مراحل فنی فیلمشان در فرانسه انجام شده باشد.» واضح است که این بخشودگی مالیاتی به دلیل ضعف سینمای فرانسه اتخاذ شده است چرا که اگر سینمای فرانسه در نظر مردم توفیق داشت دولت به جای بخشودگی مالیاتی نسبت به اخذ مالیات از سینما وارد عمل می شد اما قاعدتا چون سینمای فرانسه در شرایط صنعتی به سر نمی برد دولت یکی از راههای جلوگیری از فروپاشی کامل این سینما را بخشودگی مالیاتی تشخیص داده است.
اتکای سینمای فرانسه بر منابع مالی غیر از مخاطب
فرودون مهمترین منبع تأمین بودجه فیلمها در فرانسه را تلویزیون دانسته و می گوید : «قانون تمام شبکههای تلویزیونی را وادار میکند که سه و نیم درصد درآمدشان را در سینما سرمایهگذاری کنند. البته شبکهی مشهور «کانال پلوس» که درآمد زیادی دارد، موظف است ۲۰ درصد از درآمدش را به این کار اختصاص دهد. به علاوه، این شبکه ها باید حق پخش فیلمها را خریداری کنند اما هرگز نمیتوانند تولیدکننده اصلی یک فیلم باشند و تهیهکننده باید فردی سینمایی باشد.»
او با بیان این که مالیات و کمکهای تلویزیون دو منبع مهم کمک به سینمای فرانسه است، می افزاید: «پس از اینها ناشران فیلم های ویدیویی یا شبکههای اینترنتی هم در سرمایهگذاری سینمایی مشارکت میکنند.»
تکیه بر تلویزیون و اینترنت به جای سالنهای سینما و مخاطب برای کسب درآمد فیلمسازان در فرانسه بازگو کننده این واقعیت است که مردم آن ارزش را برای آثار فرانسوی قائل نیستند تا به خاطر آن زحمت سینما رفتن را به خود بدهند و سینمای فرانسه به عنوان قطب سینمای روشنفکری و ظاهرا هنری دنیا، که کعبه بسیاری از شبهروشنفکران ایرانی هم هست، حتی توان جذب حداقلی مردم کشور خودش را هم ندارد.
الزام تلویزیونهای فرانسه برای اختصاص بخشی از درآمدهایشان به سینما را باید ناشی از عدم اتکای این سینما به گیشه و مردم دانست و اینکه کیفیت و محتوای سینمای فرانسه نمی تواند مخاطب عام را جذب کند.
با توضیحات سردبیر سابق مجله کایه دوسینما این سوال حالا دیگر تکراری را میتوان مطرح کرد که آیا سینمای بدون مخاطب فرانسه الگوی مناسبی برای سینمای ایران می تواند باشد؟
منطق الگوگیری سازمان سینمایی از سینمای فرانسه چیست؟
بنابراین سوال مهمی که پیش روی ماست این است که سازمان سینمایی بر مبنای چه منطق و چه دستاوردی در سینمای ورشکستهی فانسه از ابتدا تمرکز خود را بر پیاده کردن الگوی فرانسوی در سینمای ایران متمرکز کرده است؟
الگوی سینمای هنر و تجربه که از سوی سازمان سینمایی دولت یازدهم با جدیت پی گیری می شود را باید- بر اساس گفته دبیرش- نمونه ایرانی شده سینمای بدون مخاطب فرانسوی در ایران قلمداد کرد که جذب مخاطب و پشتیبانی مردمی از گردش مالی سینما را با اهمیت ندانسته و در عوض متکی به بودجه های دولتی ادامه حیات می دهد.
بنابراین به نظر میرسد از همین حالا، نتیجهی ماموریت حجت الله ایوبی در پیاده کردن نمونه ایرانی شده سینمای فرانسه روشن است؛ دستیابی به یک سینمای ورشکسته که به جای تلاش برای جذب مخاطب عام باید با وضع قوانینی دیگرانی را مجبور به سرمایهگذاری در سینما کند تا این سینما از مرگ نجات یابد.