به گزارش سوره سینما، به نظر میرسد «بهروز افخمی» این روزها با برنامهی «هفت» جنجالیاش و «مسعود فراستی» با ابداع واژهی «دیاثت فرهنگی»، دارد بزرگترین خدمت را به رسانهی ملی انجام میدهد. البته اگر مدیران سیما متوجه باشند که ناراحتی «کمال تبریزی» از صداوسیما و تهدید به کناره گیری از کارگردانی سریال «سرزمینه کهن» به واسطهی نقد «مسعود فراستی» در برنامهی «هفت»، برای آنها چه فرصت بزرگی است تا برای بار چندم از یک سوراخ گزیده نشوند.
براساس این گزارش در سال ۱۳۸۷ کلید ساخت یکی از پرهزینهترین سریالهای تلویزیونی به نام «سرزمین کهن» توسط مسئولین زده شد. سریالی که تنها در یک فاز آن ۱۲ هزار هنرور و ۷۰ بازیگر مطرح کشور در آن حضور داشتند و قرار بود در آن، بخش مفصلی از تاریخ معاصر ایران از سال ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی در بستر زندگی پسری نوجوان روایت شود. البته هر از گاهی، اخباری هم مثل «بازدید فائزه هاشمی از این سریال» به بیرون درز پیدا میکرد، با این وجود کلاً پروژه به آرامی به کار خود ادامه میداد. اما کمی بعد، در حالی که تهیهکنندهی سریال از آماده بودن ۴۰ قسمت از سریال سرزمین کهن برای پخش از سیما در سال ۹۲ خبر میداد، یکباره این خبر در رسانهها تیتر اول شد: «کمال تبریزی از اصلاح «سرزمین کهن» خبر داد.»
خیلی زود مشخص شد که به قول کارگردان «این اصلاحات، اصلاحات جزئی نبوده، بلکه جدی و مفصل بودند. یعنی یکسری نکات باید به متن اضافه شود.» بدیهی است که اصلاحات جدی و مفصل سریالی که ۴۰ قسمت آن آمادهی پخش است، یعنی چند میلیارد خسارت! بدین ترتیب، فاز طولانی مدت اصلاحات این سریال که نیازمند فیلمبرداری دوباره بود، آغاز شد.
سرانجام با وجود همهی خسارات و زیانهای وارده بر صداوسیما و با انجام اصلاحات زیر نظر چهرههایی چون «سلیمینمین»، سریال روی آنتن رفت، اما پخش چند قسمت نخست سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی «کمال تبریزی» همانا و موج اعتراض بختیاریها به این سریال همانا. چنانکه در الیگودرز، زرینشهر، اصفهان، ایذه، دزفول، مسجد سلیمان، اهواز، فارسان، لردگان و … از مردم عادی تا امام جمعه، در اعتراض به برخی دیالوگهای این سریال که به زعم آنها توهین به قوم بختیاری و تاریخ آنها بوده، تجمعات گستردهای برگزار شد. در نتیجه، از بیم آنکه این اعتراضات قومیتی به یک معضل امنیت ملی مبدل نگردد، پخش سریال از سیما متوقف گردید، مسئولین صداوسیما مجبور به عذرخواهی شدند، «ضرغامی» به میان بختیاریها رفت و با آنها بدون تشریفات مدیریتی همکلام شد و در نهایت، مجموعهای که میلیاردها تومان هزینهی تولید آن شده بود، تنها پس از پخش چند قسمت، تحویل آرشیو گردید.
در این میان، «کمال تبریزی» هم در گفتگو با «اعتماد»، ساخت ادامهی سریالش را که همزمان با پخش فاز اول و دوم، در مرحلهی فیلمبرداری بود، به رفتن ضرغامی منوط کرد: «اگر آقای ضرغامی برود برای تلویزیون هم دوباره سریال میسازم. متاسفانه در حال حاضر شرایط به گونهیی شده که خیلی از کارگردانها هم حاضر نیستند در این رسانه کاری را بسازند و این فقط مختص من نیست. در دوران مدیریت جدید دوباره فعالیت را در حوزه تلویزیون آغاز میکنم.»
اما این نخستین باری نبود که صداوسیما از کار کردن با «کمال تبریزی» متضرر میشد. چنانکه در سال ۸۷، فیلم سینمایی« پاداش» با سرمایه گذاری سیمافیلم تولید و قرار بر این شد که پس از اکران فیلم سینمایی آن، سریال ۴ قسمتی آن از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شود. اما با آماده شدن نسخهی اولیه و بازبینی آن، سیمافیلم از تولید آن برائت جست و نه تنها نسخهی سریالی آن، که نسخهی سینمایی «پاداش» هم به دلیل عبور از خط قرمزهای اخلاقی و تعرض به برخی مقدسات دینی توقیف شد. تا اینکه نهایتاً این فیلم، در عید فطر سال گذشته، با گشادهدستی دولت تدبیر و امید، رنگ پرده را به خود دید و البته با وجود شوخیهای جنسی متعدد و تم کمدی و هجو مناسک مذهبی حج و حتی تغییر نام فیلم به اسم مثلاً جنجالی «از رئیس جمهور پاداش نگیرید»، باز هم نتوانست فروش خوبی کند و در گیشه شکست خورد.
اما ماجرا منحصر به این دو مورد نیست و ریشه در سالهای قبلتر دارد. در سال ۷۸، سریال «قصههای رودخانه» با سرمایهگذاری سیمای جمهوری اسلامی و کشور مالزی و به کارگردانی «کمال تبریزی» در دورهی مدیریت «لاریجانی» بر صداوسیما و ذیل مدیریت «محمدمهدی حیدریان» در سیمافیلم تولید میشود، اما این سریال هم، هرگز امکان نمایش در شبکههای ملی را نمییابد. مجملترین دلیل را شاید بتوان در این گفتگوی دوسه خطی خبرنگار «تابناک» با «کمال تبریزی» جستجو کرد.
-خبرنگار: شما سریالی از سالهای قبل داشتید که توقیف بود.
-تبریزی: «قصههای رودخانه»؟
– خبرنگار: بله، وضعیت این سریال را پیگیری نکردهاید؟
-تبریزی: چه کار کنیم؟ باید برخی از مسئولان تلویزیون عوض شوند!
-خبرنگار: چرا توقیف شد؟ عجیب است که یک سریال این همه سال توقیف باشد.
-تبریزی: چون موقعیت ما با موقعیت آنها به عنوان دو کشور اسلامی باهم مقایسه میشد.
چنانکه از گفتگو پیداست، اینجا هم درست مانند ماجرای «سرزمین کهن»، «تبریزی» تغییر مدیران صداوسیما را رمز پخش سریالش میداند و تغییر آنها را طلب میکند!
اما شاید موفقترین تجربهی تلویزیون با «کمال تبریزی»، تجربهی ساخت سریال «شهریار» باشد که این یکی توفیق پخش تا قسمت آخر را پیدا کرد، اما با اعتراضات فراوانی هم در زمان پخش روبرو شد. به عنوان نمونه، اردیبهشت ۸۷، یکی از دختران شهریار در مصاحبهای با یکی از خبرگزاریها شدیدا به سریال شهریار اعتراض کرد و گفت آنچه در این سریال نمایش داده میشود، ۱۰ درصد هم با زندگی این شاعر همخوانی ندارد. او ادامه داد که طبق قانون حق مولف، حقوق این سریال متعلق به ورثه آقای شهریار است و از آنجایی که هیچ تماسی در مورد فیلمنامه این سریال با خانواده آقای شهریار برقرار نشده، این سریال «غیرمجاز» است.
بخش حاشیهبرانگیزتر سریال، مربوط به تصویر «شهریار پس از پیروزی انقلاب» بود. همان سالهایی که شاعر نامدار بر خلاف همراهان روشنفکرش، سیاق همراهی با انقلاب را برگزید و برای مردم انقلابی، رهبر انقلاب، بسیج مردمی و برخی چهرههای نظام شعر سرود. تا جایی که جریان روشنفکری که نمیتوانست هنر شهریار را تکذیب کند، مجبور شد بگوید که او مشاعرش را از دست داده است که چنین میکند. و این دقیقاً همان تصویری بود که «تبریزی» در سریالش، از شهریار پس از انقلاب ترسیم میکرد. یک شاعر بدون مشاعر!
خلأ تصویر انقلابی شهریار در این سریال، به حدی بود که شبکه دو سیما را وادار کرد تا بعد از اتمام پخش برخی قسمتهای سریال، تصاویر آرشیوی از شعرخوانی «شهریار» در جمع رزمندههای بسیجی را پخش کند؛ شاید که به نوعی، اثر سانسور بزرگ «تبریزی» را خنثی نماید!
اما سیل ناکامیهای «کمال تبریزی» به صداوسیما خلاصه نمیشود. او بعد از توقف اجباری «سرزمین کهن»، با سروصدای و تبلیغات فراوان، برای ساخت سریالی به نام «ابله»، به شبکهی نمایش خانگی پیوست و تلویحاً صداوسیما را به رقابت طلبید. اما با وجود شوخیهای جنسی فراوان سریال و بازیگران سینمایی حاضر در آن، لحن کمدی، پوششهای خاص هنرپیشهها و استفاده از «محسن تنابنده» در نقش یک پیرزن، بعد از پخش چند قسمت از سریال «ابله» در شبکهی نمایش خانگی، سر نخواستن سریال جدال درگرفت؛ تا جایی که چندین بار، زمزمهی تعطیلی آن به سبب نداشتن مخاطب و زیان سرمایهگذارانش شنیده و نهایتاً هم سریال زودتر از موعد مقرر، جمعبندی شد؛ و بدین ترتیب، «کمال تبریزی» که قرار بود با این سریال و خیل مخاطبانش، به صداوسیما وطنی دهنکجی کند، بی سر و صدا مشغول سوت زدن و آغاز پروژهی بعدیاش شد. کسی هم نپرسید که ضرر این سریال را چه کسی متحمل شده است؟
البته عملکرد «تبریزی» در سینما هم در این سالها، بر خلاف دوران طلاییاش که با «لیلی با من است» و «شیدا» و «مارمولک» شناخته میشد، چنگی به دل نمیزند. به عنوان نمونه، درسال ۱۳۸۸ کمال تبریزی فیلم سینمایی «دونده زمین» را با مشارکت ژاپنیها و به تهیهکنندگی «علیرضا شجاع نوری» که سابقهی تولید چند فیلم با ژاپن را داشته، ساخت. اما فیلم، به علت تصویر معوجی که از مردم ایران ارائه میکند، امکان نمایش عمومی در کشور را نیافت. تا اینکه بالاخره در اردیبهشت ۹۵، باز هم با گشادهدستی سازمان سینمایی در گروه هنر و تجربه اکران شد و نقد آن در برنامهی هفت، منجر به اختراع اصطلاح جدیدی به نام «دیاثت فرهنگی» گردید. شاید از بس که این فیلم به نفع سرمایهگذار ژاپنی و به ضرر مردم ایران است!
اما «تبریزی» بیتوجه به توقیف «دوندهی زمین»، این بار قصد کرد تا اقبال تهیهکنندهی دیگری را بیازماید. از همین رو، در سال ۱۳۸۹، فیلم «خیابانهای آرام» با نگاهی طعنه آمیز به انتخابات ۸۸ توسط «کمال تبریزی» ساخته شد، اما این بار فیلم نه توسط معاونت سینمایی ارشاد، بلکه توسط خود تهیه کننده –محمود رضوی- امکان نمایش عمومی را پیدا نکرد. اتفاقی که باعث اعتراض خود «تبریزی» هم شد: «از تهیهکننده محترم نیز گله دارم! تقریبا هیچ عکسالعمل مناسبی در برابر بلایایی که بر سر فیلم نازل میشود؛ ندارد. او هیچ اعتراضی را در برابر این موضوع منعکس نکرده است و حتی از من خواست که اصلاحات بیشتری را نسبت به آنچه که اعلام شده است، انجام دهم تا خدای نکرده کس دیگری هم از ما رنجیده خاطر نشود.»
دو فیلم آخر «تبریزی» -«طعم شیرین خیال» و «امکان مینا»- هم هر دو به شدت برای کارگردان سابقاً محبوب سینمای ایران، تولیدات ترحمبرانگیزی بودند که به زور اکران نوروزی و کاندیداتوری در ۹ رشته از جشنوارهی فجر هم نمیتوان آنها را ورشکستهی هنری و تجاری نخواند.
حالا در چنین وضعیتی، «تبریزی» که سابق بر این طلب تغییر رئیس صداوسیما را داشت، از خواستهی قبلی نزول اجلال کرده و این بار، به بهانهی انتقاد «مسعود فراستی» از فیلم آخرش، قهر کرده، سریال نیمهکاره و نیمهجان «سرزمین کهن» را به گروگان گرفته و گفته تا اخراج «افخمی» از برنامهی «هفت» و عذرخواهی رسمی صداوسیما کار را ادامه نمیدهد. هر چند که ظاهراً او در این ادعایش هم زیاد صادق نبوده است؛ تا جایی که همان روز که خبر کنارهگیریاش رسانهای شد، روابط عمومی شهرک سینمایی از ادامهی فیلمبرداری «سرزمین کهن» با حضور خود «تبریزی» خبر داد.
با چنین توصیفاتی، به نظر میرسد مدیران سازمان که احتمالاً در معذورات حقوقی قرارداد بسته شده با «تبریزی» گیر کردهاند، باید از فرصت طلایی به دست آمده، حداکثر استفاده را کنند و قید کار کردن با او را که هر روز به بهانهای سریالهایش را گروگان میگیرد، بزنند. به ویژه که موجودات گروگان گرفته شده، بر خلاف سالهای قبل و آثار درخشانی مثل «دوران سرکشی»، گروگانهای ذیقیمتی هم نیستند که آسیب دیدنشان بخواهد کسی را نگران کند. از طرفی هم، گزینههای به شدت کارآمدتر و متعهدتری هم مثل «حسن فتحی» وجود دارد که همچنان خبرهای توفیقش در سریال «شهرزاد» نقل رسانههاست. گزینهای که سریال تاریخی و مخاطب را میشناسد، این روزها از کار فارغ شده، خواهان دارد، منظم است، با آثارش گروگانگیری به راه نمیاندازد، ممیزیهای تلویزیون را میشناسد، بدعهدی نمیکند و ایضا اینکه سابقهی تولید سریال درخشانی مثل «مدار صفر درجه» را در دوران حضور «میرباقری» در معاونت سیما دارد.
باید صبر کرد و دید که آیا معاونت سیما از پاس گل «کمال تبریزی» استفاده خواهند کرد یا نه؟
منبع: رجانیوز