به گزارش سوره سینما، جام جم نوشت: ۳۴ سال پیش در چنین روزهایی، احمد متوسلیان فرمانده دلاور سالهای اولیه دفاع مقدس همراه هیأتی رسمی از مسئولان سیاسی- نظامی ایران راهی سوریه شد تا راههایی برای کمک به مردم لبنان برای مقابله با تجاوزهای رژیم صهیونیستی پیدا کند. اما کمی بعدتر و در تیرماه به محض ورود به لبنان از سوی نیروهای اسرائیلی ربوده شد، که تا الان خبری از او و دیپلماتهای ایرانی نیست.
حالا و ۳۴ سال بعد اتفاق غریبی میافتد؛ همزمانی اکران فیلمی درباره او یعنی «ایستاده در غبار» با خبر احتمال زنده بودن او و دیگر همراهانش.
حاج احمد متوسلیان امروز و پیش از آمدنِ واقعی و باشکوهش، با فیلم «ایستاده در غبار» به سینماها آمده است و مردم میتوانند روایتی از زندگی این فرمانده رازآلود و بی بدیل را به تماشا بنشینند.
فیلمی با کارگردانی حسین مهدویان و تهیهکنندگی حبیبالله والینژاد که سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره سال گذشته فیلم فجر را بهدست آورد و با تحسینهای فراوانی روبهرو شد. یکی از سهمهای موفقیت این فیلم از آنِ هادی حجازیفر است که به عنوان بازیگر نقش حاجاحمد متوسلیان، تلاشی فداکارانه برای دیده شدن هرچه بیشتر شخصیت میکند، نه خودش به عنوان بازیگر.
حجازیفر با این نقش چهره شد، اما او تجربیات مهمی در بازیگری و کارگردانی تئاتر دارد و برخی نمایشهای او همچون «ملاقات بانوی سالخورده»، «جایی دیگر» و «دایره» با تشویق تماشاگران و تحسین داوران جشنوارهها روبهرو شده است. او این روزها مشغول آماده کردن نمایش زنده عروسکی «مکبث» است تا آن را روی صحنه ببرد.
دیدار با خانواده متوسلیان
چند وقت پیش دیداری با خانواده حاج احمد داشتیم و به عیادت مادر ایشان رفتیم که در بیمارستان بستری بودند. ما یک بار فیلم «ایستاده در غبار» را همراه خانواده متوسلیان در سازمان اوج دیده بودیم و آنها بجز یکیدونکته که درباره فیلم گفتند، درمجموع از آن راضی بودند و برخورد خیلی خوب و صمیمانهای با ما داشتند.
زمان جشنواره حرف و حدیثهایی پیش آمده بود که خانواده متوسلیان از فیلم رضایت ندارند که چنین مسالهای نبود و بیشتر شنیدههایی را به این عزیزان رسانده بودند. در بیمارستان اتفاق جالبی افتاد. من واهمه داشتم که خودم را به عنوان بازیگر نقش حاجاحمد معرفی کنم و کمی دورتر ایستادم. ناگهان حسین مهدویان گفت این هم بازیگر نقش احمد.
جالب اینجا بود که کسی از اعضای خانواده باور نکردند، چون چهره و لباسم خیلی دور از آن چیزی بود که به نقش متوسلیان در فیلم میبینیم. دیدار با مادر و دیگر اعضای خانواده متوسلیان تجربه بسیار منحصربه فردی بود. حتی خود اعضای خانواده حاج احمد پیشنهاد دادند عکسی به یادگار با هم بگیریم. آن لحظه حس افرادی را داشتم که پیوند اعضا انجام داده اند و با خانواده اهداکننده دیداری انجام میدهند. چون بشدت آدم احساساتی هستم، با این که حال خوبی داشتم، لحظات بسیار سختی گذراندم.
رویارویی با حاج احمد
تصور دیدنِ حاج احمد باعث شکلگیری فانتزیهای عجیب و غریبی در ذهنم میشود، اما فکر کنم به عنوان کسی که نقش او را بازی کرده، کارم راحتتر از حسین مهدویان (کارگردان) فیلم در رویارویی با او باشد. زمانی که دانشجوی بازیگری و کارگردانی بودم، استادانم میگفتند خودتان را در موقعیتهای دراماتیک قرار بدهید و رفتار آدمها را ببینید. من هم با مدیر ترمینال فرودگاه مهرآباد که آن زمان پروازهای خارجی هم داشت، هماهنگ میکردم و ورود مسافران ایرانی را خوب میدیدم؛ افرادی که گاهی ده، ۲۰ سال یا بیشتر از ایران دور بودند و مواجهه آنها با خانواده هایشان صحنههای عجیب و تاثیرگذاری را بهوجود میآورد. وضعیت طوری بود که من هرشب در خانه گریه میکردم. به بیشترین تصویری که فکر میکنم، اولین رویارویی احمد متوسلیان با مادرش است و بعد با دیگر اعضای خانوادهاش. خیلی به خودم فکر نمیکنم و احساسم این است که خودم فقط از دور ناظر این صحنه خواهم بود.
بازگشت احتمالی متوسلیان
همزمانی اکران «ایستاده در غبار» با خبر احتمال اسارت و زنده بودن احمد متوسلیان که از سوی منابع و مقامهای رسمی هم اعلام شد، خیلی اتفاق عجیبی است. این خبر فقط هم از سوی منابع داخلی منتشر نشده و چند سایت خارجی هم آن را حتی قبل از ایران کار کردند. ازوقتی درگیر بازی در این فیلم و نقش متوسلیان شدم، به سرنوشت او فکر میکردم و حالا با این خبر ذهنم بیشتر مشغول شده و من هم دنبال یافتن نشانهای هستم. موقعیت بسیار سختی است؛ هم برای او که این همه سال را در اسارت باشد و هم برای خانواده و همرزمان و دوستانش. ضمن این که این نگرانی و دلمشغولی برای آن سه دیپلمات عزیز ایرانی هم وجود دارد که همراه متوسلیان ربوده شدند. هرکدام از آنها هم داستان و ماجرای خود را دارند که میتوان در فیلمهای جداگانهای به آن پرداخت. امیدوارم خبر زنده بودن آنها صحت داشته باشد و بزودی به کشور برگردند.
دیده شدن بازی
اول فکر میکردم، با چنین گریم سنگینی بازیام دیده نخواهد شد. ضمن اینکه از صدای من هم در فیلم استفاده نمیشد و تماشاگر فقط صدای واقعی متوسلیان را میشنید. خودم هم این را پذیرفتم که قرار هم نیست در چنین اثری کار بازیگر دیده شود و مهمتر از هرچیزی دیده شدن اثر نهایی و خود فیلم است. اما اتفاقا تلاش و بازیام بخوبی دیده شد و بازخوردهای خوبی داشت و بهخاطر این نقش، با چند پیشنهاد بازی هم روبهرو شدم. مهم آن دیده شدن بازی بود که اتفاق افتاد و با اینکه حتی نامزد دریافت سیمرغ هم نشدم، اما برخی از اعضای هیات داوران از بازیام تعریف کردند. نگرفتن سیمرغ هم مهم نبود، شاید این ادعای بزرگی باشد اما معتقدم به دلیل تجربههایی که دارم هروقت بخواهم میتوانم سیمرغ بگیرم و کار سختی نیست.
شباهت چهره
ابراهیم امینی، مسئول انتخاب بازیگر و بازیگردان «ایستاده در غبار» شناخت خوبی از چهرهام داشت و قبلا چند کار از من دیده بود. برای همین تشخیص داد که برای بازی در این نقش مناسب هستم. وقتی از انتخاب او متعجب شدم و پرسیدم چرا من، جواب داد: نگاهِ تو خیلی شبیه حاج احمد است و قد و وزنت هم بیشباهت به متوسلیان نیست. وقتی برای اولین بار چهره گریمشدهام را در آینه دیدم، خیلی تعجب کردم و باورم نمیشد شبیه متوسلیان شدهام. جالب این که حتی خود آقای شهرام خلج، طراح چهرهپردازی هم وقتی اولین بار مرا دید، به شوخی به مهدویان گفت آقا وقت ما را نگیرید! الان که فیلم را میبینم، احساس میکنم برخی جاها با آن حالت نگاه و ژست ها، خیلی شبیه حاجاحمد شدهام، اما به نظرم آن چیزی که از شباهت ظاهری اهمیت بیشتری دارد، شخصیتپردازی نقش در فیلمنامه و حس و حال بازیگر است.
فیلمی که دیده خواهد شد
معتقدم همان طور که فیلم ما زمان جشنواره با استقبال خوب تماشاگران روبهرو شد و در میان پنج فیلم محبوب مردمی قرار گرفت، در اکران عمومی هم با اقبال مواجه میشود. تنها سختی کار فیلم ما کشاندن تماشاگر به سینماست؛ چون بازیگران چهره و کارگردان نام آشنایی ندارد، اما مطمئنم اگر مردم به سینما بیایند، ۹۵ درصد آنها با رضایت سالن را ترک میکنند و فیلم را دوست خواهند داشت.