به گزارش سوره سینما، «مهدی آذرپندار» منتقد سینما درباره فیلم «بارکد» گفت: «مصطفی کیایی» جزو کارگردانان جوانی است که سبک فیلمسازیاش با سایر فیلمسازان هم نسلش تا حد زیادی متفاوت است؛ غیر از فیلم اولش که فیلم بد و ضعیفی بود و از لحاظ مضمونی نیز فیلم کم ارزشی به شمار میرفت، او در گامهای بعدی فیلمسازیاش با ساخت «ضدگلوله» و «خط ویژه» نشان داد که برای سرگرم کردن مخاطب فیلم میسازد، اما نه به هر قیمتی. همچنین اثبات کرد در فیلمسازی به دنبال تنوع موضوعی است و خودش را در سینمای اجتماعی یا کمدی یا دفاع مقدس حبس نکرده است. از طرفی، «کیایی» نشان داده قادر است دست روی موضوعات ملتهب بگذارد و با موفقیت و بدون اینکه از خط قرمزها عبور کند، این داستانهای جنجالی را به نحوی سالم و سرگرم کننده روایت کند.
وی با بیان اینکه «خط ویژه» قصهی یک اختلاس بانکی است و به نظرم این فیلم تا به امروز بهترین فیلمی است که در این زمینه ساخته شده است، افزود: کیایی در «خط ویژه» نگاه خاصی به مقولهی عدالت دارد و در زمرهی فیلمسازانی قرار میگیرد که به اجرای فردی عدالت معتقدند. چنانکه در «عصر یخبندان» هم این مولفه به وضوح دیده میشود. البته «عصر یخبندان» با اینکه فیلم چرکی به نظر میرسد و از حیث نشان دادن متعدد صحنههای استعمال مواد مخدر و خیانت زن به شوهرش آزاردهنده جلوه میکند، ولی در مجموع جمع بندی مثبتی دارد و ضد خیانت عمل میکند.
این منتقد اضافه کرد: نکتهی مهم در تمام این آثار این است که در این فیلمها اگر موقعیت کمیک، شوخی و یا طنزی وجود دارد، این موقعیتها و شوخیها اصلاً رکیک و خط قرمزی نیستند و چندان به سمت شوخیهای دوپهلوی جنسی نرفته اند.
روزنامه نگار سینما و عضو سابق شورای فیلمنامهی صداوسیما با اشاره به فیلم «بارکد» اظهار داشت: اما در «بارکد» نمیدانم چه اتفاقی افتاده که «کیایی» تمام اهتمام خود را مصروف موقعیتها و شوخیهای بیادبانه و جنسی و بیپرده کرده است؛ آیا نشستن مصطفی کیایی روی صندلی تهیه کنندگی باعث شده فیلم اینگونه شود؛؟ اگر چنین است که وزارت ارشاد باید در این زمینه تأمل کند که چرا وقتی فیلمسازان ما با تهیه کنندگان دیگر فیلم های موفقی میسازند، بعد از اینکه خودشان تهیهکنندگی کارهایشان بر عهده می گیرند، آثار اینگونه خلق می کنند؟ آیا نگرانی از برگشت سرمایه فیلمساز را به این سمت و سوق میدهد تا از خلال عبور از خط قرمزها برای فیلمش جذابیت خلق کند؟ اگر واقعا این طور است، به نظر میرسد نباید به همین آسانی، به فیلمسازان پروانه تهیهکنندگی بدهند.
آذرپندار با بیان اینکه در «بارکد» چیزی جز شوخی های جنسی نداریم، تصریح کرد: این فیلم نه داستان خاصی دارد و نه مسئلهی خاصی را دنبال میکند؛ در حالی که این فیلمساز که در آثار قبلیاش حداقل سعی داشت نشان دهد که «مسئلهای» ذهن او را مشغول کرده است. اما اینجا یک فیلم کاملاً بیمسئله ساخته که در مسیر همین بیمسئلگی به وادی بیادبی و ابتذال افتاده است. متاسفانه در «بارکد» کیایی به تکرار رسیده و به همان بلایی که مسعود کیمیایی دچار شد، مبتلا شده است.»
وی گفت: در این فیلم شاهد خلق موقعیت های عجیب و غریب هستیم، موقعیتهایی که در سینمای ایران کمتر آنها را دیدهایم. به طور مثال کاراکتر محوری فیلم که به نوعی قهرمان فیلم هم هست، نامزدش را برای اخاذی از یک مرد پولدار راضی به اغواگری میکند؛ غافل از اینکه نامزدش، خود در پروسهی اغواگریاش، عاشق آن مرد پولدار میشود! یا اینکه مرد دیگری دوست دخترش را که بیپناه مانده، به یک مرد همجنسباز میسپارد تا شب را در امینت بگذراند!
منتقد و روزنامه نگار سینما در همین زمینه افزود: بنده حداقل یه یاد ندارم که در سینمای ایران کاراکتر مرد همجنس باز به این وضوح تصویر شود! البته پیش از این، ما در آثار زیادی کاراکتر ترنس داشتهایم که متأسفانه در بسیاری از اوقات با توهین و تمسخر به این شخصیت ها پرداخته شده و در معدود مواردی هم مانند فیلم «آیینه های روبه رو» با شرافت و نگاه آسیبشناسانه این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. اما هر چه بوده، کاراکتر همجنسباز مثل کاراکتر فیلم «بارکد» در سینما نداشتهایم.
آذرپندار با بیان اینکه «نمی دانم چه بلایی سر مصطفی کیاییای که با مسئله فیلم می ساخت، آمده است»، ادامه داد: اجمالاً میتوان گفت «بارکد» تقریبا همه چیزهایی که در فیلم های قبلی کیایی ندیدیم را یک جا دارد. بدتر هم اینکه از لحاظ سینمایی هم به شدت یک عقبگرد برای «کیایی» نسبت به «خط ویژه» و «ضد گلوله» محسوب میشود. فیلم تا اواخر، صرفاً مجموعه خاطرات چند آدم بیمسئله است که هیچ نخ تسبیح و سیر دراماتیکی بین آنها وجود ندارد. تنها در چند دقیقهی پایانی قرار است با یک توطئهچینی خیلی سادهلوحانه، این خاطرات به هم گره بخورند. اما مخاطب هرگز از این توطئهی بیش از حد ساده در پایان فیلم، اقناع نمیشود. چرا که هشتاد دقیقهی نخست عاری از جزئیات موثر و کاشتههایی است که در پایان بتوان از آنها برداشت کرد.
وی گفت: ساختن اینگونه آثار و جذب مخاطب کار سختی نیست و متاسفم کیایی که یک فیلمساز مستعد است و میتوانست در سینمای بدنه و داستانگوی ایران پیشتاز باشد، در وادی شوخیهای این چنینی و موقعیتهای رکیک افتاده است. فکر میکنم باید به وزارت ارشاد تبریک گفت؛ چرا که بسیاری از اولینها در سینمای ایران به واسطهی این فیلم به نام آقایان شورای نظارت و سازمان سینمایی ثبت شده است. البته ممکن است وزیر ارشاد بعد از دیدن این فیلم و پس از اینکه میلیاردها تومان فروش کرد، باز هم احساس شرمندگی کند، ولی نمیدانم این احساس شرمندگیها چه عائدی برای سینمای ایران خواهد داشت.
«آذرپندار» در پایان با بیان اینکه اکران این فیلم در ماه مبارک رمضان مصداق ولنگاری فرهنگی است، افزود: سال گذشته عیدی سازمان سینمایی در ایام عزیز ماه رمضان به مردم فیلم «گینس» بود، امسال هم مردم روزهدار بعد از افطار، میتوانند مرد همجنس باز و معاوضهی نامزد و شوخیهای رکیک ببینند. واقعا به این برنامهریزی باید تبریک گفت. فقط امیدوارم خواص این جامعه اعم از روحانیون، چهرههای سیاسی، نمایندگان مجلس و … حداقل این فیلمها را ببینند و بدانند در سینما چه خبر است؛ اتفاقی که سر «پنجاه کیلو آلبالو» اینقدر نیفتاد که وزیر خودش به این فیلم اعتراض کرد. قطعاً انفعال در برابر این آثار نشان میدهد که مسئولین و چهرههای انقلابی و نهادهای مسئول، بیشتر روی مسائل سیاسی حساس هستند تا مسائل اخلاقی. در حالی که مشی و بیانات مقام معظم رهبری دقیقاً خلاف این موضوع است.
منبع: نسیم آنلاین