سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۱ تیر ۱۳۹۵ در ۲:۴۵ ب.ظ چاپ مطلب

ادامه انتقاد از عملکرد کارنامه معماران سینمای جشنواره‌ای دهه ۶۰/ مجید جوانمرد: بنیان‌گذاران سینمای هنری، امروز از بی‌‎مخاطب بودن سینما می‌نالند

javanmard

رفتارهای نادرست مدیران دهه ۶۰ و درجه بندی های که در میان محصولات سینمایی راه انداختند و تقریبا تمامی فیلمهای شبه‌روشنفکرانه جشنواره ای را «الف» نامیدند و اغلب فیلمهای تجاری را «ب» و «ج»، سبب ساز نزول سینمای تجاری ما و البته انزوای بسیاری از کارگردانان کاربلد سینمای بدنه شد.

به گزارش سوره سینما، در هفته های اخیر و با ذکر نقل قول برخی از سینماگران درباره رفتارهایی خاص که از سوی مدیران سینمایی در دهه ۶۰ رقم خورده بار دیگر پرونده سینمایی آن روزگار گشوده شد و هر کس به نوبه خود می کوشد تصویرسازی خاصی از آن دوران ارائه دهد.

آنها که در آن دهه نزدیک به مدیران سینمایی بودند و از خوان وامهای بلاعوض و حمایتهای مالی برخوردار بودند اغلب به حمایت از آن نوع مدیریت می پردازند و آنها که در آن روزگار مغضوب مدیران بودند و البته به همین دلیل کمکهای حمایتی شامل حال آنان نمی شد تمام و کمال به نقد آن روزگار می پردازند.

اما حقیقت سینمای ایران در دهه ۶۰ چه بوده است؟ آیا ماجرای شلاق زنی برخی تهیه کنندگان تجاری ساز در آن دوران صحت دارد؟ آیا بی علاقگی مدیران سینمایی آن روزگار که به معماران سینمای گلخانه ای معروفند، به آثار متکی بر جلب مخاطب عام صحت دارد؟ آیا ترویج نوعی سینمای روشنفکرمابانه جشنواره پسند محصول کامل همان دوران است؟

مخاطب را از سینما فراری دادند

 آقای مجید جوانمرد از جمله کارگردانان کم حاشیه سینمای ایران است که تقریبا در سه دهه ای که در سینما حضور داشته همواره سعی کرده آثاری را بسازد که ضمن لحاظ استانداردهای تکنیکی توانایی جلب مخاطب را هم داشته باشند.

جوانمرد جزو معدود کارگردانان سینمای ایران است که در دهه ۶۰ چند فیلم تجاری و از جمله «شکار»، «دستمزد»، «تیغ آفتاب» و «مار» را کارگردانی کرد. آثاری که برخی از آنها به غیر از اقبال عمومی به هنگام اکران، در سالهای بعد مرتب از رسانه ملی هم روی آنتن رفتند. «شکار» شاید معروف‌ترین اثر جوانمرد باشد که با بازی خسرو شکیبایی و فرامرز قریبیان بارها از تلوزیون نیز پخش شده است.

جوانمرد با بیان اینکه یکی از دلایل نزول کیفی محصولات موسوم به سینمای بدنه سیاستگذاری های نادرست مدیران سینمایی در دهه ۶۰ بود بیان داشت: رفتارهای نادرست مدیران آن دوره و راه اندازی خودی و غیرخودی میان سینماگران و از همه بدتر درجه بندی های احمقانه ای که در میان محصولات سینمایی راه انداختند و تقریبا تمامی فیلمهای شبه‌روشنفکرانه جشنواره ای را «الف» نامیدند و اغلب فیلمهای تجاری را «ب» و «ج» سبب ساز نزول سینمای تجاری ما و البته انزوای بسیاری از کارگردانان کاربلد سینمای بدنه شد. این اتفاق در درازمدت نوعی ابتذال را در سینمای بدنه ما به وجود آورد که حالا آقایان در سالهای اخیر از آن می نالند.

این کارگردان با اشاره به دسته بندی های غلط مدیران دهه ۶۰ افزود: تبعات روحی و روانی آن فرق گذاشتن ها و درجه بندی های نادرست همچنان با ماست. مدیران سینمای آن روزگار درک درستی از مخاطب به عنوان رکن اصلی سینما نداشتند و هم و غم شان را گذاشتند بر نوعی سینمای جشنواره ای؛ طنز روزگار آنجاست که همان ها حالا در مقام تئوریسین ظاهر شده اند و از دلایل فراری شدن مخاطبان از سینما در سالهای اخیر می گویند. یکی نیست بگوید برادر عزیز! خود شما مخاطب را از سینما فراری دادی! مگر در دهه های شصت و هفتاد فیلمهای تجاری استاندارد کم داشتیم؟ چرا آن نوع سینمایی را سرکوب کردید؟

اجازه حرف زدن به ما نمی‌دادند

جوانمرد از جمله کارگردانانی بود که در برهه های زمانی مختلف شرایط توجه بیشتر به برخی از چهره های سالهای بعد به سینما را فراهم کرد. از جمله این چهره ها امثال پرویز پرستویی و خسرو شکیبایی بودند. این کارگردان با اشاره به اینکه همواره طی دوران فیلمسازی اش سعی کرده با دیدی دوستانه به آدمهای اطرافش بنگرد به «صبح نو» گفت: من سعی می کردم با همه حتی مخالفان خودم هم گفتگو کنم اما مدیران آن دوران اصلا اجازه حرف زدن به ما نمی دادند. یک بار نشد جناب محمد بهشتی که در آن زمان مدیرعامل فارابی بود نشستی را هم با علاقمندان سینمای مخاطب پسند تشکیل دهد. نگاهشان کاملا دیکتاتورمابانه و از بالا بود و اصلا به فیلمسازان تجاری اعتنا نمی کردند. مرتب تحقیر شدیم، مرتب با اهالی سینما بدرفتاری کردند و مرتب بر این امر تأکید داشتند که حرف، حرف ماست و شما باید گوش به فرمان مافوق باشید. ابدا لحنی دوستانه از آنها ندیدیم.

مخاطبان برای دیدن فیلم‌ها درجه «ج» صف می‌کشیدند

این کارگردان با طعنه ای تلخ خاطرنشان ساخت: خداراشکر می کنم که در آن دوران ما را شلاق نزدند اما رفتارهای تحقیرآمیزشان از صدها ضربه شلاق، درد بیشتری داشت. یادم می آید که به فیلمهایم درجه «ج» می دادند و آثاری بی کیفیت به واسطه آشنایی صاحبان شان با مدیران آن دوران درجه «الف» و «ب» می گرفتند. اما از آن سو مخاطبان به خصوص در شهرستانها برای دیدن فیلمهای «ج» ما صف می‌بستند و فیلمهای «الف» و «ب» رفقایشان در سالنهای خالی اکران می شد!

می توانستم فیلم جشنواره ای بسازم و حساب بانکی ام را پر کنم اما…

 این کارگردان که در دهه های بعد هم عموما آثاری مانند «قافله»، «عروسی خون»، «در سرزمینی دیگر» و «شکار روباه» را برای مخاطبان عام ساخت با اشاره به اینکه در دهه شصت مدیران علاقه زیادی داشتند که با تحقیر تجاری سازان آنها را به سمت و سوی نوعی سینمای جشنواره ای بی مخاطب سوق دهند به «صبح نو» داشت: شما فکر می کنید ساختن فیلم هنری کار سختی بود؟ آن هم نوعی از فیلم هنری که در آن دوران باب شد. اتفاقا ساده تر از آن چیزی بود که فکرش را بکنید. مشکل ترین کار در سینما داستانگویی است آن هم به گونه ای که مخاطب بارها و بارها میخکوب تماشای اثر شود اما دوستان چون اسلوب سینمای کلاسیک را بلد نبودند افتادند به دام سینمای جشنواره ای متأثر از اروپای شرقی.

وی ادامه داد: اتفاقا من جزو کسانی بودم که فرصتش هم برایم فراهم بود که فیلم جشنواره ای بسازم و عایدی مالی مطلوبی داشته باشم اما چون قلبا به سینمای شبه‌روشنفکرانه علاقه نداشتم این کار را نکردم. الان هم پشیمان نیستم. درست است که از نظر اقتصادی به اندازه یک سوم جشنواره ای سازان کاملا وابسته به دولت پول در حساب بانکی مان نیست اما در عوض فیلمهایی را ساختم که هیچ کس نمی تواند انگ نفتی بودن به آنها بزند.

منبع: صبح نو