محسن مومنی شریف از تلاش و کوشش صادقانه زنده یاد امیرحسین فردی در حوزه هنری ستایش کرد.
سوره سینما- مهر نوشت: مراسم بزرگداشت زندهیاد امیرحسین فردی، نویسنده انقلاب و مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با حضور محسن مومنی رئیس حوزه هنری، محمد حسنی، مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی و خانواده مرحوم امیرحسین فردی صبح امروز دوشنبه ۱۶ اردیبهشتماه در غرفه انتشارات سوره مهر در نمایشگاه کتاب برگزار شد.
محسن مومنی در این نشست با اشاره به آخرین حضور مرحوم فردی در نمایشگاه کتاب سال گذشته گفت: امیرخان سال گذشته هم وقتی به نمایشگاه آمد به دلیل اینکه تازه از بیمارستان مرخص شده بود، حال خوشی نداشت، اما اعتقاد به کارش بود که او را به نمایشگاه آورد. به طور معمول نویسندگان و ادبایی که کار اجرایی میکنند به فعالیتهای ادبی کمتر توجه دارند، اما آقای فردی این گونه نبود. کتاب سیاه چمن او نخستین کتابی است که یک نویسنده انقلابی درباره انقلاب و پس از پیروزی انقلاب نوشت و اگر شما همان یک کتاب را بخوانید، میتوانید بفهمید که فردی در داستاننویسی تا چه اندازه قلمش پخته شده بود و عناصر داستان را میشناخت.
وی ادامه داد: من یادم هست که در سالهای قبل از انقلاب این گونه نبود. بسیاری از زاویههای دید و تکنیکهای نویسندگی پس از انقلاب بود که در آثار نویسندگان پیدا شد، اما وقتی آقای فردی در همان سالهای نخستین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سیاه چمن را نوشت نشان داد که با داستان و عناصر آن آشناست و در کنار آن پخته و پاکیزه مینوشت و توصیفهای دقیقی هم داشت.
مومنی ادامه داد: هم سن و سالهای مرحوم فردی معمولا یکصد عنوان اثر دارند، اما آقای فردی حدود ۱۰ عنوان کتاب بیشتر ندارد که شاید به خاطر فعالیتهای اجراییاش بوده، اما با این حال ایشان ۳۰ سال تمام سردبیر کیهان بچهها بود و هر هفته یک مجله را که بخشی از آن داستانی بود برای بچهها منتشر میکرد و در کنار آن مدتی نیز سردبیر کیهان علمی بود که تنها مجله علمی برای نوجوانان به شمار میرفت. همچنین در حوزه پرورش نیروهای جوان برای فعالیت فرهنگی هم از نخستینها بود.
رئیس حوزه هنری در ادامه با اشاره به رمان «آشیانه در مه» مرحوم فردی گفت: از نظر آقای سرشار این کار در حد یک کار جهانی است. همه ما میدانیم که بهترین کارهای جهانی معمولا برای ترجمه انتخاب میشوند. در ایران هم معمولا همین گونه است. اگر معیار ما برای سنجش در حوزه کتابهای کودک و نوجوان قرار بگیرد به نظر من فرمایش آقای سرشار درباره آشیانه در مه صحیح است و یکی از بهترین نمونههای رمان کودک و نوجوان در دنیاست که میتواند ترجمه شود. این رمان لحظههای زیبایی از زندگی یک دختر خردسال را که پدرش از او دور مانده است در منطقه سبلان روایت میکند که در نوع خود منحصر به فرد است.
وی همچنین با اشاره به رمان «اسماعیل» گفت: «اسماعیل» اثر دلنشین است و این مسئله چند دلیل دارد. عنصر اول دخیل در این موضوع صداقت است، یعنی شخصیت اصلی داستان از سوی انسانی صادق ترسیم شده است که چیزی را درباره خود از خواننده پنهان نمیکند و ضعف و قدرت او را میتوان در داستان یافت و درباره اش قضاوت کرد.
مؤمنی افزود: از طرف دیگر این قصه بسیار صمیمی است و ما به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنیم و میتوانیم نسبت به آن حس همذات پنداری داشته باشیم و در کنار آن تجارب خوبی هم از زندگی خود نویسنده در این رمان در حال مطرح شدن است. در ادبیات امروز کمتر پیش میآید که در یک رمان نویسنده تجربه جدیدی را به مخاطب خود ارائه دهد، اما اسماعیل مملو از چنین تجربیاتی است که بر میگردد به شخصیت مرحوم فردی و نگاه تازهای که او داشت.
وی ادامه داد: مرحوم فردی به تعبیر برخی از دوستان، زبان درختان و پرندگان و طبیعت را میفهمید. در مجله سوره نوجوانان که بودیم بارها از ایشان شنیدم که میگفت طبیعت آموزگار بزرگ انسان است و خودش نیز در آثارش از آن الهام زیادی میگرفت. البته به نظر من این نوع نگاه یک نگاه قرآنی است و ریشه در تفکر ایشان هم داشت.
مؤمنی خاطرنشان کرد: مرحوم فردی جدای از اینکه انسانی بسیار شوخ طبع بود در بسیاری از اوقات در حال تفکر بود و به اعتقاد من نگاه و تفکر او در طبیعت بود که او را به نگاههای تازه میرساند. من مطئنم که در رمان جدید او که همزمان با اربعینش منتشر خواهد شد نیز تجارب ناب تازهای را خواهیم دید.
مومنی با اشاره به رمان «اسماعیل» افزود: هنگامی که اسماعیل را میخواندم حس میکردم که آدمی در حال مشاهده تابلویی تازه از طبیعت است که امید دارم در جلسات نقدی که بر این رمان برگزار میشود این موضوع واکاوی شود.
رئیس حوزه هنری در ادامه با اشاره به آشنایی مرحوم فردی با بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان گفت: یادم هست جمعی از اساتید دانشگاه مسکو برای بازدید از حوزه هنری به ایران آمده بودند و مرحوم فردی ۱۰ دقیقهای در آن جلسه راجع به تولستوی صحبت کرد و چیزهایی درباره او گفت که بسیاری از آنها نمیدانستند. آقای فردی بسیاری از آثار مربوط به ادبیات شرق را خوانده بود و از این حیث برای دوستان ما نمونه بودند و البته این باعث نمیشد که با ادبیات خودمان هم مانوس نباشند.
بخش دیگری از سخنان رئیس حوزه هنری به سابقه آشنایی او با فردی مربوط میشد که مومنی درباره آن چنین گفت: زمانی که من معلم بودم داستان آشیانه در مه را به صورت پاورقی در کیهان بچهها میخواندم. در همان سالها شنیده بودم که در اطراف سه راه آذری یک جلسه داستان در مسجد برگزار میشد. البته هرچه کردم نتوانستم محل آن را پیدا بکنم اما پس از اینکه به حوزه هنری آمدم و در مجله سوره نوجوان مشغول شدم، آقای فردی را دیدم و از همان جا با او بسیار رفیق شدیم. ما سفرهای زیادی هم باهم میرفتیم و ورزش هم زیاد انجام میدادیم.
وی گفت: برای آقای فردی ورزش خیلی مهم بود و تنها این اواخر پس از جراحیاش بود که فوتبال بازی کردن را کنار گذاشته بود اما بسیاری از بچههای محله خودشان او را مربی خودشان در فوتبال میدانستند. حتی یادم هست در سال ۱۳۸۱ که با همکاری رضا امیرخانی برای او در حوزه هنری بزرگداشتی گرفتیم، یکی از سخنرانان مراسم از بازیکنان قدیم تیم ملی فوتبال بود که اولین مربی خود را آقای فردی معرفی کرد و شاید همین رفتار آقای فردی و وجود شریف او بود که منجر شده بود همه دور او جمع شوند. حتی یادم هست در جلسات بازی فوتبال روزنامه کیهان در آن زمان دوستان آقای فردی از روزنامه شرق هم حضور داشتند و بازی میکردند و یادم هست در همان بازی و درست در بحبوحه بازی کردن هنگامی که وقت نماز میشد، آقای فردی بازی را تعطیل میکرد.
مومنی گفت: فردی در حوزه هنری از جانش مایه گذاشت و به کارش اعتقاد داشت. نگاه او به معنی تمام نگاهی اعتقادی بود و به تعبیر مقام معظم رهبری حق جهاد را واقعا ادا کرد. این روزها خیلیها هستند که ادعا میکنند در میان مردماند، اما به واقع این گونه نیست. او از محل قدیمی زندگیاش هیچ گاه فاصله نگرفت؛ چون بیم آن داشت که از مسجد دور شود. با وسیله شخصی هم کمتر رفت و آمد میکرد و سعی داشت بیشتر با وسیله عمومی و در میان مردم رفت و آمد کند. اینها همه یعنی آقای فردی اهل زندگی بود و نگاه گستردهای به آن داشت.رمان «گرگسالی» به خواست مرحوم فردی در ایام نمایشگاه منتشر نشد؛ چرا که میگفت راضی نیستم در شرایط اقتصادی موجود کار من منتشر شود و کار نویسندگان جوان در انتظار بماند.
در ادامه این مراسم محمد حسنی مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی نیز در سخنانی عنوان داشت: یادم هست این اواخر یکی از اساتید زبان و ادبیات فارسی از کشور قزاقستان به ایران آمد و عنوان میکرد که گروهی از دانشجویانش کتاب آشیانه در مه را به صورت بخش بخش ترجمه و آن را آماده انتشار کردهاند، اما نمیدانست که نام نویسنده آن چیست. وقتی به آقای فردی این خبر را دادیم خود او هم خبر نداشت چنین اتفاقی افتاده، اما از این موضوع بسیار خوشحال شد و همین باعث آشنایی و ارتباطش با آن فرد قزاق شد.
حسنی ادامه داد: همه ما میدانیم که ادبیات داستانی ما امروزه در قله نیست و آقای فردی هم همین دغدغه را داشت. یادم هست که او خیلی تمایل داشت که بزرگداشتی برای تولستوی بگیریم؛ چون او را نویسنده نمونه اخلاقگرا میدانست و کارهایی هم برای انجام این بزرگداشت کرده بود اما به نتیجه نرسیده بود.
وی همچنین افزود: آقای فردی بسیار جوانگرا بود و روحیه جوانی را به شدت در خود تقویت میکرد. یادم هست در جشنواره شعر و داستان جوان سوره در ارومیه جوانها را نگاه میکرد و میگفت از حضور این همه استعداد بسیار لذت میبرم و اگر یکی از آنها مطلبی را مینوشت و به او میداد از اینکه او به قطار ادبیات انقلاب وارد شده بسیار خوشحال میشد.
حسنی همچنین گفت: آقای فردی، آقای مومنی را بسیار دوست داشت و بسیار به او امیدوار بود و بارها میگفت شرایط تازه حوزه هنری امیدوارکننده است و انتظار دارم که حوزه در دوره مدیریت جدید به مسیر اصلی خود بازگردد و البته تاکید داشت که ای کاش آقای مومنی و آقای حمزه زاده تا این اندازه اسیر فعالیتهای اجرایی نشوند و بیشتر برای نوشتن وقت بگذارند.
همچنین در این مراسم مریم فردی فرزند مرحوم فردی در سخنانی اظهار داشت: جای پدرم خالی نیست و او از خودش میراث بزرگی بر جای گذاشته است. همیشه هم به ما یادآوری میکرد که برای شهدا گریه نکنید؛ چون ما هم تا زنده هستیم باید مانند آنها وظیفه خودمان را انجام دهیم.
وی افزود: بزرگترین چیزی که پدرم در ذهن خود داشت و از آن گلایه میکرد، خستگیاش از شعارها بود و میگفت بیشتر از شعار باید عمل کرد و به همین خاطر تا آخرین روز از زندگی خودش مشغول به کار بود و حتی در ایام نوروز امسال برای نوشتن جلد سوم رمان اسماعیل مطالعه میکرد.
فردی افزود: بارها به او گفته بودم که وقتی بازنشسته شدیم به روستایمان میرویم و تو در آنجا با فراق بال داستانت را مینویسی، اما پس از بازنشستگی هم احساس وظیفه کرد و میگفت باید کارم را انجام دهم. با این حال هرگز از نوشتن دست نکشید. من تنها امید دارم که راه او بدون رهرو باقی نماند.