سوره سینما – سریال «معمای شاه» از جمله مهمترین آثار تاریخی است که با محوریت یکی از حساس ترین و پیچیدهترین دوره تاریخی این سرزمین و در چرخه زمانی سیر پرچالش تحولات سیاسی -اقتصادی و فرهنگی ایران این روزها در حال پخش از طریق تلویزیون است. اثری که تاکنون برغم برخی حساسیتها و واکنشها که اغلب مغرضانه و از سوی جریانات وابسته به رسانههای غربی و سلطنت طلب و شبه روشنفکران داخلی بوده با استقبال خوب طیف های مختلف مردم روبرو شده است. هرچند همواره، پیرامون آثار تاریخی پخش شده در رسانه ملی همچون: هزاردستان، سربداران، کوچک جنگلی، بوعلی سینا، کلاه پهلوی، کیف انگلیسی، مختارنامه هم تحلیلهای جورواجوری صورت گرفته ولی به نظر میرسد سریال معمای شاه به دلیل دست گذاشتن بر روی یکی از مهمترین برش تاریخ معاصر و پرداختن به زوایا و لابیرنت پیچیده شبکههای جنایت و فساد و وابستگی به غرب رژیم گذشته از سوی شبکهها و جریاناتی مهندسی شده مورد تخریب و تخطئه می گیرد و فضای مسمومی را بویژه از لحاظ اتهام تحریف و نقض واقعیتهای تاریخی به آن وارد کرده اند.
در این گزارش بر آن شدیم تا این سریال را از نگاه پژوهشگران و تاریخدانان مرور نمائیم.
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران معتقد است آنها که از معمای شاه انتقاد می کنند غرض ورزند.
وی می گوید: من باید تأسف خودم را از برخی برخوردهای سطحی در مورد این سریال ابراز کنم. اینکه ما نظرات مختلفی درباره یک سریال داشته باشیم هیچ ایرادی ندارد. اما برخی دیدگاهها که در بعضی از رسانهها در مورد این سریال صورت گرفته عملاً نه شایسته است و نه کارگشا در فهم بهتر تاریخ.
وی ادامه می دهد: اما بارها دیدم که در حرفها و نوشتهها علیه این سریال، عوامل این سریال به حکومتی بودن و جیرهخواری متهم شدند. اینکه بابی باز شده تا همه از دغدغههای تاریخی خودشان بگویند و نظرات متفاوتشان را بیان کنند، اصلاً بد نیست؛ اما یکسویه بودن این نوع نگاهها جای گله دارد.من از این جهت گلهمند هستم که متاسفانه در کشور ما اجازه داده نمیشود که مسائل تاریخی با جهتگیریهای مختلف بیان شود. اینکه طوری صحبت میشود که انگار تهیهکننده «معمای شاه» فردی است که دست به تولید یک سریال سفارشی زده، نقد نیست، چماق درست کردن است؛ چماق زدن به کشف حقیقت کمکی نمیکند.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران یادآور می شود:الان مدتی است «بیبیسی» و «من و تو» و تعدادی از رسانههای غربی، وجه همت خودشان را در مسیر تطهیر پهلویها قرار دادهاند؛ سرمایهگذاریهای جدی در این زمینه میکنند و تلاششان را بیشتر هم کردهاند. اول بگویم که حتی این کار هم از نظر من ایراد ندارد، فقط با یک شرط؛ و آن اینکه حرفهایشان مستند باشد. اما آن چیزی که برای من مایه تأسف است این است که ما شاخصهای خودمان را با آنها تنظیم کنیم. به عبارت دیگر، این موضوع جای تأسف دارد که من به عنوان یک رسانهای، خودم را با جوی تنظیم کنم که بیبیسی و من و تو ایجاد کردهاند؛ من که باید دروازهبان خبر باشم. این جای تأسف دارد که دوستان رسانهای ما، امروزه مطالعات تخصصی ندارند و هر آنچه میبینند را باور میکنند. باور کنید که این خیلی بد است که ما، شاخصها و حساسیتهای خودمان را با یک محصول فرهنگی پرجاذبه انگلیسی تنظیم کنیم.
وی با اشاره به برخی نقدها مبنی بر یکسویه نگری سریال عنوان می کند: طبیعی است که این سریال را فردی ساخته که نگاه خاص خودش را دارد. در سریال که نمیشود چندسویهنگری داشت. در یک سریال باید به یک جمعبندی درباره هر رخدادی رسیده باشید. ما نمیتوانیم روایتی از تمام تاریخ را از یک سریال بخواهیم. وقتی روایتهایی که در کشور حاکم شده مورد چالش قرار میگیرد سر و صدای خیلیها بلند میشود. این یک فاجعه در تاریخ ماست که کسی جرات نمیکند به واقعیت غالب تشکیک وارد کند. متاسفانه الان در مورد پهلویها هم همین اتفاق رخ داده است.
قطعاً «معمای شاه» هم تأثیر خودش را داشته که یک عده در مقام مقابله با آن برآمدند.
وی معتقد است بستر نقدهای مغرضانه و مخرب به «معمای شاه»، دشمنان کشور هستند و می گوید: در مورد سریال «سرزمین کهن» هم همینطور بود که من مشاور تاریخیاش بودم.
دکتر موسی حقانی، استاد دانشگاه و معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران معتقد است متأسفانه فضای کلیگویی و نقدهای غیرکارشناسانه درباره این سریال شکل گرفته و بر اساس آن هم حکم صادر شده است. این کلیگوییها هم شتابزده است و هم نمیتواند کمکی به بهبود شرایط فیلمسازی تاریخی کند. فارغ از این نقدها به نظر میآید در برخی، موضوع نقد نیست و نوعی تسویه حساب با صداوسیما و حسادتهای صنفی با شخص کارگردان، پشت برخی رفتارهای انتقادی وجود دارد.
وی می افزاید: این سریال ۴۰ سال تاریخ معاصر ایران را بررسی میکند که محور آن هم شخص محمدرضا پهلوی است و نحوه زندگی او و نحوه کشورداری و مناسبات او با بیگانگان به نمایش درآمده است. در حاشیه این زندگی، مسائل مختلفی مطرح میشود؛ اعم از جریانات نفوذی در کشور، حضور بهائیان در عرصههای گوناگون، جریان دینی و مقابله آن با سلطه بیگانه، نفوذ اقتصادی بیگانگان، فساد اقتصادی دربار، فساد اخلاقی درباریان و امثال آن که عمدتاً مسائل و مفاسد کلان است. در همین راستا حدود ۱۵۰ شخصیت و چهره سیاسی و اجتماعی اثرگذار در آن دوره و بخشهایی از زندگی آنها که مربوط به محمدرضا پهلوی است مورد بررسی قرار میگیرد. اینها طیف وسیعی از موضوعات را شامل میشود که هر کدام قابلیت تبدیل شدن به یک سریال را دارد. لذا ناچاریم گزینش کنیم و مهمترین فرازها را مطرح کنیم و این بازمیگردد به کارگردان و گروه پژوهشی همکار وی که کدام بخشها را انتخاب کنند. مهم این است که سعی شده بخشهای انتخاب شده به صورت مستند و مطابق با واقعیت به تصویر کشیده شود. بنابراین شاید برخی توقع داشته باشند که فلان موضوع هم به نمایش درآید، ولی با توجه به گستره ۴۰ ساله موضوعات، نمیتوان این گزینش را یک اشکال قلمداد کرد.
به گفته وی آقای ورزی با همکاری یک تیم پژوهشی کار تحقیق را انجام میدادند و نظارت بر پژوهش را بنده به عهده داشتم. حتی در مرحله نظارت علیرغم برخی اختلافنظرها، مسائل همیشه با بحث و گفتگوی علمی و مستند به مدارک تاریخی حل و نهایی میشود. کارگردان نهایت همکاری را در این بخش دارد تا مطالب تاریخی طبق اسناد پیش برود و اگر ایرادی از روند پژوهش گرفته و به ایشان ارائه شود ایشان قبول و اعمال میکند. به جرات میتوان گفت که بیش از صدها جلد کتاب تاریخ معاصر و هزاران سند تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است.
معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران بر این باور است حجم کار تاریخی خیلی گسترده است و از انواع نشانهها و علائم و پوشاک و طرز رفتار و گویش افراد و حتی لحن و تکیه کلام افراد باید رعایت شود که در این بخش هم مشاوران زیادی کمک کردند؛ حتی از نوع اتومبیلها در هر دوره و پلاک آنها تا پوشش مردم در طبقات مختلف اجتماعی و نیروهای نظامی و انتظامی در هر دوره و شخص شاه و امثال آن طبق نظر مشاوران اعمال شده و آقای ورزی هم بسیار منعطف و با روی باز نظرات کارشناسی را میپذیرد و بر موضع خود سرسختی و اصرار ندارد.
وی خاطرنشان می سازد: باید شکرگذار بود که فرصتی برای بازگو کردن واقعیات تاریخی به دست آمده است و امیدواریم فیلمسازان توانمند و متعهد کشور هم در این عرصه تلاش کنند و به نقل وقایع تاریخی از این دست بپردازند. به هر حال، تاریخ در هر مرحله زمانی ظرفیت آگاهیبخشی خود را دارد و به ما نشان میدهد که از کجا آمدیم، در کجا ایستادهایم و به کجا باید برویم
وی اعتقاد دارد: سریال معمای شاه و کارهایی از این دست میتواند انگیزه و شوق مطالعه را در افراد پدید آورد و آنان را به سمت اسناد و کتابهای تاریخی سوق دهد و سایتها و مجلات فعال و دلسوز هم در این زمینه فعالیت بیشتری انجام دهند و منابع را به علاقمندان مطالعه معرفی کنند. به این نکته هم اشاره کنم که بسیاری از منابع قبل از انقلاب هم هست که متأسفانه آنگونه که شایسته است مطالعه نمیشود و اگر مورد توجه و رجوع قرار گیرد از دل آنها هم حقایق زیادی برای مردم روشن خواهد شد.
مظفر شاهدی عضو موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران می گوید: ساخت سریالهای تلویزیونی و البته فیلمهای سینمایی دارای مضامین تاریخی، در ایران، کم سابقه نیست. پُربیراه هم نیست اگر گفته شود آثاری از این دست که رقمشان کم هم نبوده است، درمجموع، کارنامه کیفی قابل قبولی داشتهاند.
وی ادامه می دهد: این دسته آثار همواره، به دلایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، این گونه آثار هنری- تاریخی، مخاطبان فراوانی (در میان هردو گروه موافق و مخالف) به سوی خود جلب میکرده است. به ویژه آثاری که به تحولات و رخدادهای ایران طی ۸۰- ۹۰ ساله اخیر میپرداخته، به دلیل اینکه، موضوع و محتوای آن، مستقیم و غیرمستقیم با حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کنونی ما، در ارتباط دیده میشده است، بیش از پیش، مورد توجه مخاطبان قرار داشته و نگرشهای ایجابی یا سلبی مخاطبان را به سوی خود جلب میکرده است. این روند همچنان ادامه دارد.
عضو موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران معتقد است یکی دیگر از دلایلی که سریال معمای شاه را موردتوجه موافقان و احیاناً مخالفان قرار داده است، اولویتهایی است که زاویه نگاه و دید کارگردان و سایر عوامل آن را به رخدادها و حوادث آن روزگار تعیین میکند. بنابراین، میتوان به این نتیجه نزدیک شد که در آثار با مضامین تاریخی، خلاقیت، ذوق و هنری که کارگردان میتواند و باید در چگونگی صورت بندی سوژه و ارائه تصویری زیبایی شناسانه از موضوع به دست دهد، نقش تعیین کننده تری در اقناع جامعه هدف ایفا میکنند.
وی معتقد است هنوز زود است که درباره سریال تاریخی معمای شاه قضاوتی مقرون به واقعیت ارائه داد. راهیابی احتمالی برخی اشکالات تاریخی نه چندان قابل اعتنا در پروژه تاریخی معمای شاه، که می دانیم هنوز راهی طولانی در پیش دارد، نمیتواند معیاری منطقی برای ارزیابی هنری- تاریخی آن مورد توجه قرار گیرد. شاید هرگاه پاره ای از قضاوتهای پیشینی و پیشداوری ها را که از همان ابتدا بر این سریال سایه افکنده بود، کنترل پذیرتر کنیم و بتوانیم این اثر را نه به صورت اجزای پراکنده، بلکه به هیات یک«کل» ببینیم، که مستلزم صبر و انتظاری دوراندیشانه و تا تماشای واپسین قسمتهای آن خواهد بود؛ شاید آنگاه، به گونه ای دقیق تر و منصفانه تر بتوان آن را به قضاوت نشست.
منصور براهیمی پژوهشگر، استاد دانشگاه هم اعتقاد دارد با وجود برخی انتقادات جزیی، در این سریال حقایق تاریخی دوران حکومت پهلوی ها بازگو شده است.
وی می گوید: اگر احیاناً جوانان و سایر افراد جامعه که در طول این سالها بسیاری از آنها همواره در معرض نفوذ تحلیل های فرامرزی و یک جانبه شبکه های ماهواره ای نسبت به عملکرد حکومت پهلوی بوده اند به برخی موارد محتوایی این سریال شک و تردید دارند می توانند کتاب های متعدد و موثق تاریخ معاصر را مطالعه کنند تا متوجه شوند که این سریال فاقد هرگونه تحریف تاریخی است.
این کارشناس فرهنگی تأکید می کند: مراحل تحقیق و پژوهش «معمای شاه» از اواخر سال ۱۳۸۹ زیر نظر «دکترموسی حقانی» به عنوان مشاور پژوهشی و تاریخی آغاز شد و خط اصلی فیلمنامه که مربوط به وقایع دوران پهلوی اول و دوم است همگی حقیقی بوده و در کتاب های معتبر تاریخی به آن اشاره شده است.
براهیمی خاطرنشان می سازد: منتقدان این سریال باید کمی با صبوری بیشتر رفتار کنند؛ هر چند که متأسفانه برخی افراد تنها برای اینکه می خواهند نام خود رابر سر زبان ها بیندازند و خودشان را مطرح کنند نسبت به این سریال جبهه گرفته اند و با مصاحبه ها و انتشار برخی مطالب در رسانه ها قصد دارند این سریال را تخریب و خودشان را نزد مردم محبوب کنند.همچنین برخی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و حتی رسانه ها و اشخاص در داخل و خارج کشور این روزها در صدد تاریخ زدایی و تطهیر حکومت پهلوی هستند؛ حال اینکه تاریخ روایت دیگری از عملکرد شاهان دوره پهلوی ارائه می دهد.
جواد منصوری معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی معتقد است اگر سریال معمای شاه را یگ گروه از یک جریان سیاسی دیگری ساخته بودند خیلیها دیگر انتقاد نمیکردند؛ لذا باید شکل و محتوای تاریخی سریال را از تفاسیر و نگاه سیاسی و جناحی دور کرد.
وی دلایل هجمه و نگاه برخی افراد و منتقدان به سریال معمای شاه، برآمده از موارد متعدد میداند و خاطرنشان می سازد: در مورد مسائل معاصر اختلاف نظرها نسبتا زیاد است و هرکس خودش را صاحب نظر میداند. سریال مختارنامه ساخته میشود اما میزان اظهار نظرها خیلی کمتر از سریالهایی است که مربوط به مسائل معاصر میشود؛ زیرا در مورد مسائل با فاصله زمانی دور، افراد زیاد به خودشان جرأت اظهار نظر نمیدهند.
وی می افزاید: برخی انتظار دارند یک مقدار مسائل سریال، سریعتر بگذرد و روی برخی مسائل کماهمیت معطل نشوند. درست است که در سریال معمای شاه از برخی مسائل مهمتر به سرعت رد شدند. مثلا در مورد قضیه اشغال ایران آنچنان که باید و شاید مساله پر رنگ نشد و آثار، خسارتها و جنایتهایی که به تبع این اشغال به وجود آمد باید به تصویر کشیده میشد تا مردم بیشتر با چهره استعمار آشنا شوند. برعکس، روی انتقال سلطنت خیلی مانور داده شد، که این امر بستر به وجود آمدن انتقادات را از سوی کارشناسان فراهم میکند.
معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی خاطرنشان می سازد: معمولا در چنین سریالهایی قسمتهای آخر، بهتر از قسمتهای اول است. این مساله را رسانه ملی باید به طریقی به مخاطب و منتقدان منتقل کند که مثلا ۲۰ قسمت از سریال پخش بشود بعد ارزیابی و نقد صورت گیرد. حتی من هم الان با احتیاط با شما صحبت میکنم زیرا تاکنون شش قسمت از سریال معمای شاه پخش شده و نمیتوان نقد درستی از آن داشت و آنهایی که الان نقد میکنند بیشتر آب به آسیاب رسانههای بیگانه میریزند.
وی همچنین وجود یک سری رقابتهای سیاسی در جامعه را از دیگر موارد تاثیرگذار در ایجاد فضای منفی برای این مجموعه عنوان میکند و معتقد است باید ظرفیت تحمل خود را بالا ببریم. حتی کارهای بی عیب و نقص هم برای خودش مخالفانی دارد. شاید اگر این سریال را یگ گروه از یک جریان سیاسی دیگری ساخته بودند خیلیها دیگر انتقاد نمیکردند؛ لذا باید شکل و محتوای تاریخی سریال را از تفاسیر و نگاه سیاسی و جناحی دور کرد.