به گزارش سوره سینما ، عبدالله روا در ابتدای برنامه از همدردی هموطنان در پی حادثه ناگوار ساختمان پلاسکو با وجود حواشی مختلفی که از جمله در فضای مجازی اتفاق افتاد به عنوان یک نکته ی روشن یاد کرد و از بینندگان برنامه «باصبح» دعوت کرد تا حس خود را در مقابل دوربین با آتش نشانان ،داغ دیدگان و مردم ایران با هشتگ تو-قهرمان-منی ۱۰ تا ۲۰ ثانیه به اشتراک بگذارند.

خاک هنرپرور نیشابور تا هوای گرگان

علیرضا بدیع شاعر و مجری که یکی از مهمانان امروز برنامه بود در ابتدا گفت: به نیشابوری بودن خود افتخار می کنم، نیشابور خاک هنر پروری دارد ومردم آن مانند دیگر هم وطنان فرهنگ را پاس می دارند. سپس اشکان کمانگری از سحرخیزی خود بیان کرد و اظهار داشت: آن انرژی که اول صبح باید از کائنات گرفت فوق العاده الهام بخش است، علاوه بر این در کار آواز و صدا و کلام و شعر، سکوتی که در شب وجود دارد رمزآلود و جذاب است.

علیرضا بدیع افزود: من همیشه سپیده صبح را می بینم، صبح خیزی و سلامت طلبی یادآور کلام شیوای حافظ است که می گوید، هر چه کردم از دولت قرآن کردم؛ حافظ یکی از امیدوارکننده ترین شاعران ماست. همه اتفاق های خوب دیوان حافظ در سپیده صبح اتفاق می افتد. بادصبا از شخصیت های اصلی دیوان حافظ یا خوش خبر که همان سپیده دم یا طلیعه سحرخیزی است، جزو پربسامدترین کلماتی اند که در دیوان حافظ دیده می شود.

علیرضا بدیع با بیان شاعرانه خود از واژه صبح در اشعار گفت و ادامه داد: کس ندیده است ز مشک خُتن و نافه ی چین *** آنچه من هر سحر از باد صبا می بینم

کسی که بخواهد در دنیای ادبیات در سطح حافظ ماندگار بماند باید از اطلاعات بالایی برخوردار باشد، شاعران امروز فقط شاعرند، در گذشته شاعران حکیم بودند و چند علم از جمله طب و نجوم ریاضی و فلسفه و… را همزمان می دانستند.

تجربه بیدار شدن در صبح

کمانگری در بخش دیگری عنوان کرد: جنس فضای ویژه و نوع زندگی مردم روستا و داشته ها و روزمرگی های اشخاص با شهر متفاوت است و هنوز در بعضی شهرستان ها و حاشیه شهرها با اینکه از این موارد فاصله گرفته ایم، شروع صبح خروس خوان روستا بر درک و دریافت هنرمند تاثیرات متفاوتی دارد که همچنان حفظ شده اند. جدا شدن از تعلقات زندگی شهری و رفتن در فضای روستا و طبیعت بکر، فوایدی دارد که تجربه اش فوق العاده است.

اقامت های ده روزه در دامنه های بینالود

بدیع بیان کرد: من در کوه بزرگ شدم، در زمان نوجوانی به همراه حدود ۴۰ نفر از بستگان در دامنه های بینالود نیشابور چادر می زدیم و ۱۰ روز خاطره انگیز را در آنجا اقامت داشتیم ، من تا ۱۰ ،۱۵ سال دیگر در شهر دوام نمی آورم، نهایت آرزوی من داشتن کلبه ای است کوچک و مختصر در حاشیه شهر و دور از سر و صدای بوق و آلودگی های صوتی. تپش قلب من با دیدن تصاویر روستا درست تر می شود، با دیدن حس دلواپسی اهالی روستا احساس غرور می کنم. ما فرزندان ایران و بچه های سهراب و رستم و تهیمنه هستیم فرزندان باکری و همت هستیم، خیلی قوی هستیم ما می توانیم.

در گذشته راضی و قانع تر بودیم

مجری کارشناس «چشم شب روشن» عنوان کرد: بازی های دوران کودکی ما بسیار ساده بود، من ساعت ها با یک قوطی کبریت بازی می کردم اما در حال حاضر شرایط این طور نیست، تنها چیزی که از آن ضرر نمی کنیم مطالعه است، ترجیح می دهم به جای نشان دادن ظرف نهار، صفحه ای از کتابی که می خوانم را به اشتراک بگذارم؛ از تنها چیزی که به انسان آسیبی نمی رسد مطالعه است.

در ادامه علیرضا بدیع در خلال برنامه به خوانش شعر و اشکان کمانگری به طور زنده آوازی را اجرا کرد.

بخش پایانی مهمانان در خصوص برنامه های ۵ سال آینده خود صحبت کردند و گفتند:  بدیع: دلخوش به مجموعه شعر های جدیدم در یکی از بهترین نشرهای کشور هستم و تصمیم دارم در دوره دکترا ادامه تحصیل دهم همچنین به تشکیل خانواده هم فکر می کنم.

بدیع آرزو کرد: خدایا کاری کن از فردا صبح که بیدار می شوم آدم بی آزارتری باشم.

کمانگری: در صدد تکمیل آلبوم های موسیقی خود هستم، یکی از کارها پیش از سال نو به بازار می آید و مابقی کارها در سال آینده.

بودن به شرط مفید بودن مهم است. امیدوارم در حیطه ی مرزهای کشورم کسی شبی سر گرسنه بر زمین نگذارد و لوای صلح و دوستی و مهر ومحبت در کشور موج بزند.