به گزارش سوره سینما ، نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «بیست و یک روز بعد» ساخته سید محمدرضا خردمندان با حضور کارگردان، محمدرضا شفاه تهیهکننده، احسان ثقفی فیلمنامهنویس، علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری، ساره بیات، مهدی قربانی و حسین شریفی بازیگران فیلم و سید محمود موسوینژاد صداگذار، با اجرای محمود گبرلو در برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای این جلسه محمدرضا خردمندان با بیان اینکه از شلوغی سالن و جلسه نقد بسیار خوشحال است، اظهار کرد: فکر نمیکردم برج میلاد که بعد از اعلام نامزدها به نظر نیمه تعطیل میآمد، تا این حد شلوغ باشد و از این اتفاق حال خوبی دارم.
وی درباره ایده ساخت این فیلم بیان کرد: ایده این کار بیش از سه سال و نیم قبل به ذهن من رسید و در ابتدا قصهها و ایدهها را در ذهن شکل دادم تا به روایتی که ابتدا، میانه و انتها داشت، رسیدم، سپس قصه را برای احسان ثقفی تعریف کردم و بعد از آن تا هفتبار فیلمنامه را بازنویسی کردیم، البته یک بار هم در زمان پیش تولید فیلمنامه را بازنویسی کردیم.
این کارگردان در ادامه با اشاره به اینکه فیلمش یکی از پر لوکیشینترین فیلمهای حاضر در جشنواره است، بیان کرد: در «بیست و یک روز بعد» در حدود ۴۰ لوکیشین داریم و ما سعی کردیم میزانسنها، اوج و فرودها و رفت و برگشتها را به شکلی بنویسیم که این تعدد لوکیشن برای مخاطب خیلی محسوس نباشد. اما نکتهای که وجود دارد این است که این لوکیشینها هرکدام برای خودشان شخصیت دارند و در زمان مناسب از آن استفاده میکنیم تا داستان را جلو ببریم.
وی همچنین با تاکید بر اینکه نمیخواسته فیلمی سراسر غم و اندوه بسازد، گفت: تمرکز اصلی ما در فیلم روی شخصیت مرتضی است و با اینکه فیلمهای زیادی درباره بیماران سرطانی دیده بودیم اما نمیخواستیم وارد فضای غم و اندوه شویم و بیشتر فضای این نوجوان مهم بود. از طرفی مسئله اصلی همه ما در مواجه با مشکلات ارادهای است که در وجودمان برای حل مشکل به وجود میآید، وقتی اراده میکنیم مشکلی را حل کنیم پیروز هستیم چه بتوانیم و چه نتوانیم. این موضوع برای ما در کاراکتر مرتضی بسیار مهم بود.
خردمندان در پاسخ به این پرسش که فیلمش فضای فیلمهای نوجوانانه دهه شصت را دارد، نیز عنوان کرد: بدون شک من متاثر از کارهای آقای مجیدی هستم اما اینکه فیلم در حال و هوای آن دوران باشد را قبول ندارم، این فیلم مسئلهای بالاتر از فیلم کودک و نوجوان دارد. «بیست و یک روز بعد» را با طیفهای زیادی از مخاطبان دیدهام، مخاطبانی که بیشترشان هم بزرگسال بودند و بیش از نیمی از افراد حاضر در سالن راضی بودند.
وی افزود: ما این نگاه که برای کودک و نوجوان فیلم میسازیم را نداشتیم، با اینکه شخصیت اصلی نوجوان است، اما فیلم ملودرامی اجتماعی از منظر یک نوجوان است. ضمن اینکه فکر میکنم برای نوجوانها هم جذاب است و تخیل آن ها را درگیر میکند، چیزی که این روزها فراموش شده و حتی جشنواره کودک و نوجوان هم خیلی در این زمینه فعالیتهایی نمیکند.
این کارگردان فیلم اولی در پاسخ به این پرسش که آیا از ادغام بخش نگاه نو با سودای سیمرغ راضی هستند یا نه، نیز اظهار کرد: در ابتدا این ادغام به نظر من خیلی خوب بود و فکر میکردم تدبیری هست که فیلم اولیها در کنار بقیه رقابت کنند و به این شکل زحمات همه عوامل در بستری حرفهای دیده میشود، اما وقتی من چهار سال تلاش کردم و فیلمنامه نوشتم و همه عوامل با جان و دل سر کار میآیند، ولی در ادامه مورد توجه قرار نگرفت این اتفاق مانند آب سردی بر جان ما بود که فکر میکنم این ادغام هم نباید اتفاق میافتاد.
خردمندان در بخشی از صحبتهایش به حضور ساره بیات در این فیلم اشاره کرد و گفت: خانم بیات انتخاب ما (من و آقای ثقفی) برای این نقش در زمان نوشتن فیلمنامه بود، ایشان هم متن را خیلی دوست داشتند و با همه وجود پای کار بودند، آنهم در نقشی که شخصیت متفاوتی در کارنامهشان حساب میشود و انرژی زیادی در این کار گذاشتند.
در ادامه نشست این کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا این فیلم با وجود اینکه در بخش مسابقه حضور داشته، اما در روزهای پایانی در برج میلاد و برای اهالی رسانه به نمایش درآمده، عنوان کرد: وقتی جدول نمایش آثار را دیدیم و فهمیدیم فیلم در روز آخر و بعد از اعلام نامزدیها به نمایش درمیآید، خیلی سوال پرسیدیم اما جوابی پیدا نکردیم. به هرحال الان فیلم ما منتخب آرای مردمی است و در چند شب گذشته خودمان حضوری در سالنهای نمایش بودیم و بازخوردها را دیدیم. آیا فیلم ما کمدی است؟ شوخی مبتذل دارد؟ فیلم تنها یک ملودرام اجتماعی با محوریت یک نوجوان است. نمیدانم چطور این فیلم شایستگی حضور در کاندیداهای هیچ بخشی را جز بخش جلوههای ویژه نداشت! و جالب است بدانید که تنها در همین بخش ناقص بوده است.
محمدرضا شفاه، تهیهکننده «بیست و یک روز بعد» هم با ابراز خوشحالی از حضور اصحاب رسانه در اکران فیلم در برج میلاد، اظهار کرد: به هر حال در زمان جشنواره همه منتظر هستیم که نقطه شروعمان در برج میلاد اتفاق بیفتد، اما نقطه شروع فیلم ما در برج میلاد روز آخر شد. فکر میکنم حالا که فیلم را دیدهاید شما هم تأیید میکنید که از کاندیداهایی که اعلام شده، میتوان ایراد گرفت.
وی درباره همکاری حوزه هنری با این پروژه نیز توضیح داد: من به عنوان کسی که با حوزه هنری در این پروژه کار کردم، باید بگویم ریش و قیچی دست خودمان بود، فیلمنامه به اندازه یک واو هم فرق نکرد، نه از طرف من، نه مدیران حوزه و نه بقیه. خیلیها به حوزه هنری گفتند این فیلمنامه تلخ است و آن را نساز، این فیلم یک تیغ دو لبه بود، میتوانست به شدت تلخ شود ولی درصورتی که روایتی تلخی داشت، اما به چیزی که دیدید تبدیل شود که در ظاهر تلخ نباشد. همکاری ۱۰-۱۲ ساله من و آقای خردمندان باعث شد که فضای ذهنی یکدیگر را بشناسیم و نکتههای مورد نظرمان را هم در صحبتها گفته بودیم و جالب است بدانید حتی در برخی صحنهها بسیار فراتر از چیزی بود که حتی خود من تصور میکردم. در اینجا باید از یک نفر در این پروژه که امروز اینجا نیست و باید عذرخواهی کنم که اینجا نیست، تشکر کنم. محمدرضا موئینی پدر پروژه ما بود و پا به پای آقای خردمندان بودند و در تمامی مراحل از تدوین به بعد همراه ما بودند.
علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری این اثر نیز تاکید کرد: همه سکانسهایی که در فیلم میدیدید در پیش تولید به آنها فکر شده بود و درباره آنها با صحبت کرده بودیم و ایدهها مطرح شده بود. در فیلم صحنهای نداشتیم که دوربین ثابت باشد، حتی در کلوزآپ هم دوربین در حرکت بود و آقای خردمندان دقیقا این حرکت را در فیلم لازم داشتند.
احسان ثقفی که به همراه خردمندان فیلمنامه این اثر نوشته است، درباره همکاری خودش با این تیم گفت: من واقعا آدم خوشبختی هستم که این فرصت را داشتم تا با آقای خردمندان کار کنم، من آدم تنبلی هستم ولی آقای خردمندان با من کنار آمد. ما دو سال صبر کردیم تا توانستیم تخیلاتی را که در این مدت در ذهن داشتیم روی پرده سینما دیدیم.
موسوینژاد، صداگذار این اثر سینمایی که در ابتدای نمایش در برج هم با مشکلاتی در بخش صدا مواجه شده بود، بیان کرد: مشکل صدای برج میلاد در این سالها همچنان سرجایش است، ما این فیلم را در هر سینما بردیم صدا را واضح شنیدیم، اما اینجا میآییم و با صدای متفاوت دیگری روبرو میشویم که اصلا نمیدانیم چطور میشود. باید حالت استانداردی در اینباره باید وجود داشته باشد.
مهدی قربانی، بازیگر نوجوان فیلم که سال گذشته با فیلم «ابد و یک روز»در جشنواره حضور داشت، اظهار کرد: این فیلم قرار نیست چیزی را به سینمای کودک و نوجوان اضافه کند، تنها قرار بود روایتی از زندگی روزمره آدمهایی که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند را نشان بدهد.
حسین شریفی دیگر نوجوان حاضر در فیلم که لهجه کرمانی داشت در بخشی از نشست درباره کلوپهای بازی که در فیلم نشان داده شده بود، عنوان کرد: به هرحال هر کسی در هر سنی که بزرگ می شود حتما سری به کلوپ زده و بازیهایی را انجام داده است. من تهرانی نیستم ولی در شهر خودمان کلوپ داریم!
ساره بیات بازیگر این فیلم نیز در انتهای نشست بیان کرد: من اهل جنجال و حاشیه نیستم و تا کنون نیز کسی از من صدایی نشنیده، من در این مدت فقط سکوت کردم و حدود ۱۵ سال است که برای مملکتم، مردم و سینمای ایران فعالیت می کنم. من ساره بیات هستم و برای کسانی که فکر میکنند منرا نمیشناسند خودم را معرفی می کنم. آنهایی که من را میشناسند به شعور و شخصیت من توهین میکنند، این بی احترامی را نمیبخشم.
این بازیگر ادامه داد: من امسال سفر نرفتم. از خانوادهام زدم تا پروژههایم را به پایان برسانم. در این روزها بسیاری از نویسندگان و منتقدان با من تماس گرفتند و از من بابت اینکه نادیده گرفته شدم، عذرخواهی کردند. وقتی لیست روزهای اکران را در اختیارم گذاشتند دیدم فیلم «بیست و یک روز بعد» بعد از اعلام آرا اکران میشود به همین دلیل در همه اکرانهای فیلم حضور داشتم تا بگویم فیلم خوبی است.
او خطاب به کارگردان فیلم گفت: آقای خردمندان فیلم خوب مسیر خودش را پیدا میکند. من از تو معذرت میخواهم که جشنواره فیلم فجر از تو که فیلماولی بودی استقبالی نکرد و عذرخواهی میکنم که فیلم تو و عواملش را نادیده گرفتند.
بیات در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: من از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ که فیلم بازی کردم جایزههایی متفاوتی گرفتم. دیپلم افتخار جشنواره فجر را دارم و برای چندین کار در خانه سینما برگزیده شدم. بیش از دهها جایزه بینالمللی دارم که یکی از آنها جایزه حلقه منتقدان و نویسندگان لندن است. مریل استریپ یکی از کسانی بود که در کنار من کاندید بود.
این بازیگر با نشان دادن یک پاکت ادامه داد: من جریان این پاکت را نمیفهمم. چرا مسئولان جشنواره برای آن از من عذرخواهی نمیکنند. برای من کارت کاندیدا میفرستند در حالی که اسم من در لیست نیست. اگر اشتباه کردهاید حداقل اشتباهات خود را بپذیرید. این چه بازی مسخره ای است؟ متاسفم که این فیلم را نادیده گرفتید و من را ببخشید که مجبور شدم حرفهایی که نباید را بزنم.