سوره سینما – محمد عمرانی : «ماجرای نیمروز» فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان و نویسندگی محمدحسین مهدویان با همکاری ابراهیم امینی و تهیهکنندگی سید محمود رضوی محصول سال ۱۳۹۵ سینمای ایران است.
در محلههای پر آشوب تهران، در پیچاپیچ خیایانها و کوچهها و در پستوی خانهها سرگردان و حیران. آیا این جستجو را فرجامی هست؟ قبل از دیدن فیلم در جشنواره سی و پنجم فجر فقط همین یک خط را در معرفی فیلم خوانده بودم اما پس از تماشای آن در کاخ جشنواره دیدم که باید بیشتر از اینها درباره این فیلم نوشت.
هرچند داستان اصلی فیلم دیر شروع شد و دیرهم اوج گرفت، ولی حوادث داستان در یک سوم پایانی اتفاق افتاد و پایان گرفت، ابتدای فیلم بیش از حد به معرفی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و رابطه ی کاراکترها با یکدیگرگذشت. ضمن آنکه به مجاهدین و تشکیلات آنها به صورت جزیی پرداخته نشد.
قبل از ادامه ماجرا باید یادآوری کنم که سینمای ایران از دهه شصت تاکنون تلاش های متعدد و پراکنده ای کرده تا به موضوع فعالیت های تروریستی منافقین، واکنش هایی نشان دهد ولی تعداد داستانها و فیلمنامه هایی که این رویکرد را داشته اند قابل توجه نیست. با آنچه گفته شد درچندسال اخیر آثار قابل توجهی که آخرین آن «ماجرای نیمروز» محمد حسین مهدویان است، تولیده شده است.
فیلم وجه تاریخی کاملا قابل استنادی دارد و شخصیت پردازی های داستان تا حدود زیادی مطابق نمونه های اصلی هستند. در این فیلم مواجهه صادقانه با موقعیت ها و شخصیت ها با دیگر فیلم های مشابه متمایز است و این تمایز نه تنها در شکل قاب بندی ها و دریچه روایتی مدرن و ..بلکه در پندار معرفتی فیلمساز نسبت به بازنمایی وقایع تاریخی است که از جهتِی باعث ارتقای نگاه مخاطبان در تجربه ای خلاقانه و خوشایند خواهد شد. فیلم تازه مهدویان اثری مستند گونه است و از این کارگردان مستند ساز چیزی جز این انتظار نمی رفت. عنوان فیلم از فیلم «ماجرای نیمروز» یا «صلاه ظهر» ساخته ی «فرد زینه مان» در ژانر وسترن اقتباس شده است. در آن فیلم یک مجرم از زندان بیرون آمده و در پی انتقام از کلانتر شهر است. در این فیلم نیز ماجرا در حال و هوای دهه ی شصت هجری شمسی خودمان میگذرد. فیلم به دنبال بیان ترور ها و نا آرامی های آن زمان است که در پی عزل بنی صدر از ریاست جمهوری. این کارگردان جوان در پرداختن به موضوع تاریخی مورد بحث،انصافا خوب ظاهر شده است.اما این همه ی ماجرا نیست.
این فیلم در حالی برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر سی و پنجم شد که بسیاری از منتقدین و اهالی سینما به حق خوری این فیلم توسط هیات داوران انتقاد کردند و معتقد بودند حق این فیلم جایزههای بیشتری هست.
این فیلم یکی از عجیبترین اتفاقات جشنواره در طی چند دهه برگزاری آن بود؛ هیئت داوران فیلمی را که در مهمترین بخشهای سیمرغ مانند فیلمبرداری و فیلمنامه به عنوان کاندیدا انتخاب نکرده بود و اعتراضات شدید منتقدان سرشناس را برانگیخته بود، در نهایت به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب کرد.
بازیها نقطه قوت فیلم بودند. انتخاب مهدی پاکدل با آن چهره ی مثبت و قابل اعتمادش برای نقش «مسعود کشمیری» بسیار خوب بود.هم چنین جواد عزتی و احمد مهرانفر که تا بحال همه شاهد کارهای کمدی و طنز از این دو بودند ولی در اینجا جدی ترین کاراکترهای داستان بودند. بقیه بازیگران هم درحد خودشان خوب ظاهر شدند.
اگرچه فیلمنامه «ماجرای نیمروز» از نظر داستانی متکی بریک داستان واقعی بود ولی به هر حال در تبدیل شدن داستان به یک سناریوی پر و پیمان مشکلاتی پیش می آید که در این فیلم کمتر به چشم می خورد، مخصوصا از لحظه اوج به بعد رها نشد. در حالی که این نکته در فیلم های متکی بر داستان در سینمای امروز ما نادیده گرفته می شود.
کارگردانی «ماجرای نیمروز» به عنوان دومین تجربه سینمایی محمدحسین مهدویان خوب و پذیرفتنی بود. بقول نادر طالب زاده «ماجرای نیمروز»فیلم بکر و دست نخورده ای است و از نگاه یک جوان به اتفاقات ۳۵ سال پیش پرداخته شده است.
کادربندی این فیلم خاص بود. درست مثل فیلم «ایستاده در غبار» و به قول دوست اهل نظری مهدویان مخصوصا این نماها را میگیرد تا فضاسازی خاص خودش را در فیلم ها داشته باشد. حتی گفت و گوی شخصیتها با هم و کادرهای فیلم با کادرهای سینمایی فرق دارند و کمی به اصطلاح تلویزیونی ترند. این کار فیلمسازاز نظر بصری زیبایی خاصی به اثر اضافه نکرده بود ولی مستندگونه بودن فیلم را تشدید می کرد. هرچند روش فیلمبرداری دوربین روی دست را نمی توان برای بسیاری ازفیلم های سینمایی پیشنهاد داد، ولی با اندکی اغماض در این اثر به نسبت موضوع، این روش خوب از آب درآمده بود.
هرچند صدا برداری در صحنه های دیالوگ محور خوب بود ولی در صحنه های تیراندازی و انفجار، صدا اغراق شده بود.
با اینهمه گریم، طراحی صحنه، طراحی لباس و… خوب شده بود. به جز گریم آیت الله شهید دکتر بهشتی که کمی مبالغه آمیز بود. ضمن آنکه صحنه ی حضور شهید بهشتی و گفت و گوی کوتاه او در فیلم اضافه بود.
اگرچه در ابتدای فیلم ریتم کندی را شاهد بودیم و حتی صحنه ی بازی دراز هم اضافه بود ولی فیلم در روند به اوج رسیدن داستان، ریتم خوب و یکدستی پیدا کرد.
نقش آفرینی جواد عزتی قوی ترین بازیگر در بدنه فیلم بود. این در حالی است که بازی های یکنواخت و تیپیکال او در سریال «دردسرهای عظیم» و فیلم «در مدت معلوم» طرفدارانش را به کلی ناامید کرده بود. بازی مهدی زمین پرداز نیز که جایگزین بابک حمیدیان در این فیلم شده بود، قابل قبول و دلنشین بود. زمین پرداز پیش از این درمستند «آخرین روزهای زمستان» در نقش شهید باقری به ایفای نقش پرداخته بود.
بقول دوست عزیزم علی نوری فیلم «ماجرای نیمروز» در آشفته بازار امروز سینمای ایران، که فیلم های تقلیدی بدون فیلمنامه و محکوم به «پایان باز» که واقعا جریان سینمایی کشور را بی محتوا کرده یک نعمت است. می توان گفت فیلم تا حدود زیادی ازعهده بازگویی بخشی از اتفاقات چند سال اول پیروزی انقلاب برآمد و از این بابت رضایت بخش بود.