سوره سینما – سینمای ایران طی یک دورهی صعودی چهار ساله از ورشکستگی به رشدی قابل توجه و چشمگیر رسید. سینمایی که روزی دغدغهاش فروش بود امروز نگران کمبود سالن برای پخش فیلمها است. چهار سال پیش فیلمی که بیش از یک میلیارد تومان میفروخت قلهای دستنیافتنی را فتح کرده بود و امسال فروش بالای ده میلیارد طبیعی قلمداد میشود. این رشد معلول عوامل بسیاری است که بررسی آنها نه تنها برای سینما مفید است بلکه میتواند راهگشای صنایع و کالاهای فرهنگی باشد.
سعید ابوطالب از فیلمسازانی است که علاوه بر سابقهی سیاستگذاری در مجلس، پژوهشهای جامعهشناختی قابل توجهی نیز در این حوزه دارد. وی که هماکنون مشغول انجام پژوهشی درباب اقتصاد سینما است در گفتوگو با سوره سینما شکوفایی اقتصادی سینمای ایران را مورد بررسی قرار داد.
* سینمای ایران در یک دورهی کوتاه چهار ساله شاهد رشد چشمگیر و قابل توجه بوده است. رشدی که حکایت از رونق گیشهها دارد. این رشد چقدر با تحولات اجتماعی این سالها در ارتباط است؟
نظریهای کلی درباره جامعهشناسی هنر و سینما وجود دارد. این نظریه بازگوی مسئلهای جهانی است که در چند دهه اخیر جامعهشناسان به آن پرداختهاند. عدهای از اندیشمندان اعتقاد دارند که سینما چه در شکلگیری، چه در اقتصاد و چه در محتوای فیلمها بازتابی از شرایط اجتماعی است. عدهی دیگری از جامعه شناسان نیز اعتقاد دارند سینما ابزار شکل گیری افکار عمومی است که توسط قدرتمندان، روشنفکران یا اصحاب رسانه جهت دهی میشود و در مجموع سینما را ابزار شکلدهی میدانند.
در مجموع میتوان گفت رسانههایی که با سینما رقابت میکنند اهمیت خود را از دست دادهاند. در این سالها تلویزیون جایگاه خود را پیش مخاطب از دست داده است. آمار و پژوهشهای انجام شده به نظر میرسد حتی شبکههای ماهوارهای هم با ریزش مخاطبان ایرانی روبهرو بودهاند و مراجعه مردم به ماهواره در یکی دو سال اخیر کمتر شده است این عوامل نیز باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
باید اضافه کنم اتفاقی که در سینمای ایران افتاده، اقتصادی است. برای قضاوت دربارهی بسترهای اجتماعی آن زود است. هرچند من مدتی است مشغول انجام پژوهشی درباره این موضوع هستم. اما در مجموع رسیدن به یک جمع بندی درباره تحولات اجتماعی تاثیرگذار و متاثر بر سینما نیازمند گذشت زمان و فروکش کردن این موج دارد.
* سالها کارشناسان و سینماگران از بی رونقی سینماها میگفتند و علت آن را نبود امکانات مناسب سخت افزاری میدانستند. در حوزه امکانات فنی رشد اخیر سینما را چطور میتوان بررسی کرد؟
بخشی از آشتی مخاطب با سینما به رشد سختافزاری سینما برمیگردد که در هفت، هشت سال گذشته بهبود پیدا کرده است.در این مدت شاهد ساخت سینماهای تازه بودیم، سینماهایی که تکسالنی بودهاند تبدیل به گروه سینمایی شدهاند، همینطور پردیسهای سینمایی نیز افتتاح و مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. وضعیت صدای سالنهای سینما بهتر شده است. بهبودی که برای فیلم محمد رسولالله آقای مجیدی انجام شد. همینطور، بعضی دستگاهها مثل شهرداریها و نهادهای عمومی و نهادهای غیردولتی که تولیت سینما را نداشتند اما سالن در اختیار داشتند، سالنهایشان را در اختیار سینما گذاشتند.
علاوه بر رشد فنی و سخت افزاری سینما باید اذعان کرد که بعضی از هنرمندان به سمت ساخت فیلمهایی رفتهاند که با ذائقه مخاطب هماهنگ است. منظورم این نیست که فیلم گیشه میسازند چون این کلمه بار هنجاری پیدا میکند گرچه با این موضوع اصلاً مشکلی ندارم و فکر نمیکنم سینما نباید برای گیشه فیلم بسازد. اما این واژه بار معنایی منفی دارد و بر کم محتوایی فیلمهایی که برای گیشه ساخته میشوند تاکید میکند. بنابراین بعضی از سینماگران با شناخت ذائقه مخاطب توانستهاند فیلمهایی با فروش بیشتر تولید کنند. البته باید سیاستگذاری سازمان سینمایی هم اجازه اکران دادن و فیلترینگ فیلمها را در نظر گرفت.
* به سیاست های سازمان سینمایی اشاره کردید. فکر میکنید این سازمان و دولت چطور بر فروش فیلمها و رونق سینما تاثیرگذار بوده است؟
فضای کلی به وجود آمد تا سینماگر و فیلمساز کمتر با مشکلات غیرحرفهای برخورد کنند. در حالی که قبل از این دولت، عدهای در موضوع سینما دخالت مستقیم میکردند. مثلاً خانه سینما را تعطیل میکردند یا جشن خانه سینما را مختل میکردند. ولی در این دولت فضای عمومی بازتری ایجاد شد تا کمتر شاهد این اتفاق باشیم. کم و بیش حمایتهایی از طرف وزارت ارشاد از سینماگران شده است. حمایتی که قبلا کانالیزه بود در این دولت امنتر است و شامل همه سینماگران میشود. صرفنظر از اینکه فیلم چه حرف و پیامی دارد ارشاد از آنها حمایت کرده است.
نکته دیگر اینکه رقابت اعلام نشدهای بین فیلمهای داخلی برای اکران ایجاد شده است. گروهی از فیلمها توسط شبکههای اجتماعی، نهادهای غیررسمی و غیردولتی و حتی شبکههای ماهوارهای تبلیغ میشدند و طیفی از مخاطبان را به سینما کشاندند. در مقابل آثاری قرار دارد که توسط نهادهای رسمی همچون صدا و سیما و رسانههای داخلی دست به تبلیغات میزنند. برای دسته اول من سالوادور نیستم را مثال میزنیم و برای فیلم های گروه دوم بادیگارد حاتمی کیا را در نظر بگیرید. فیلم اول توسط نهادهای غیررسمی و غیر دولتی تبلیغ میشد و فیلم دوم توسط نهادهای رسمی و رادیو و تلویزیون. این موضوع رقابتی داخل کشور ایجاد کرد و سبب شد که هر دو فیلم فروش خوبی داشته باشد.
با این حال حتی فیلمی مثل آس و پاس با اینکه جزو دو دسته بالا نیست این روزها فروش خوبی دارد و رکورد چهار میلیارد را رد کرده است. در حالی که این فیلم درون مایههای اجتماعی و روشنفکری ندارد. یک فیلم ساده و معمولی است. حتی از المانهای فیلمهای دیگری که در خطوط قرمز حرکت می کنند و دست به هنجارشکنی میزنند نیز استفاده نکرده است و نخواسته مثل سالوادور و ابد و یک روز کنایه بزند. این یعنی صنعت سینما را به گردش درآمده است.
از این رونق باید هوشمندانه استفاده کرد و نباید اجازه داد جریانی که ایجاد شده سرد شود. باید به تقویت رونق اقتصادی سینما کمک کرد. این صنعتی است که در آن هم تولیدکننده، هم توزیعکننده و هم مخاطب نفع میبرد. فکر میکنم شناخت علتهای این رشد ضروری است حتی در این باره باید علتهایی که دوست نداریم یا از نگاه حاکمیت غیرمشروع است مثل تبلیغات شبکههای ماهوارهای نیز در نظر گرفته شود. حتی اگر مطابق میل ما نیست باید این موضوع مورد پژوهش و تعمق قرار گیرد.
* بررسی عناوین فیلم ها در این چهار سال حکایت از آن دارد که تنوع محتوایی فیلم ها چندان تغییری نکرده است. لیست فیلم ها از آثار فرهادی تا کمدی های معمولی سینما را شامل میشود. آیا رشد اقتصادی سینما در سال جاری را باید با رشد محتوایی فیلمها مرتبط دانست؟
فروش بالای سینما ربطی به افزایش کیفی و هنری فیلمها ندارد. اقتصاد سینما مقولهی دیگری است. فیلم هایی که اصطلاحا خوب فروختهاند و رکوردها را جا به جا کردهاند، از نظر مختوایی، تکنیکی، فنی و هنری مزیتی بر سایرین ندارند. علت بازگشتن مردم به سینما این نیست که امسال فیلمهای بهتری ساخته شده است. اما ممکن است به این معنا باشد که موضوعات عمومیتر شده است و فیلمها دامنهای از موضوعات سیاسی، اجتماعی تا طنز و فانتزی را شامل می شود و این تنوع شاید توانسته است طیف بیشتری از مخاطبان را اغنا کند.
* قرار گرفتن سینما در سبد خانوار یعنی ایرانی ها برای فرهنگ بودجه اقتصادی قرار دادهاند. با توجه به افزایش قیمت بلیطها، رشد اقتصادی سینما چقدر با بهبود وضعیت اقتصادی خانوادههای ایرانی مرتبط است؟
فکر نمیکنم رشد سینما با بهبود وضعیت اقتصادی در ارتباط باشد. رابطه سینما و وضعیت معیشت مردم رابطه ظریفی است. محصولات و خدمات فرهنگی و هنری در ایران نسبت به سایر کشورها بسیار پایین است. سینما و کتاب را میتوان با قیمتی پایین خریداری کرد. بنابراین کمتر تحت تاثیر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم قرار میگیرد. اینطور نیست که با بالا رفتن تورم، سینما ورشکسته شود. بلیط سینما بسیار ارزانتر از تنقلاتی است که مردم برای دیدن فیلم خریداری و استفاده میکنند. بنابراین فکر نمیکنم ارتباط معناداری بین وضعیت اقتصادی و معیشت مردم با فروش سینما وجود داشته باشد.
* عدهای رشد سینما را معلول تبلیغات در فضای مجازی میدانند. اگر این موضوع را بپذیریم فضای مجازی از رسانه هایی چون تلویزیون، روزنامهها و مطبوعات نیز قدرتمندتر بوده است. سهم فضای مجازی و تبلیغات در شبکه های اجتماعی در این رشد چقدر است؟
فضای مجازی تاثیرات غیرقابل انکاری دارد اما با وجود حساسیت این موضوع هنوز ابعاد آن مشخص نیست و ما هنوز میزان نفوذ شبکههای اجتماعی بین اقشار مختلف جامعه را به تفکیک نوع شغل، تحصیلات، شهری یا روستایی بودن و سایر فاکتورهای دیگر نمیدانیم. هیچ پژوهشی در این باره انجام نشده است و تنها به صورت کلی میتوان گفت شبکههای اجتماعی در فروش بعضی از فیلمها خیلی موثر بودهاند. تا پیش از همهگیر شدن دنیای مجازی تنها راه معرفی فیلم تبلیغات محیطی و تلویزیون بود اما فضای مجازی این امکان را فراهم کرد که تیزر فیلم به صورت ویدیویی با موسیقی و غیره منتشر شود و هزاران نفر آن را ببینند. میزان تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی نیازمند پژوهشی گستردهتر است.
* فکر میکنید روند رو به رشد سینما ادامه داشته باشد یا این حبابی است که در سالهای آینده از بین میرود؟
فکر میکنم رشد اقتصادی سینما با این شتاب ادامه پیدا نخواهد کرد اما سینما به رشد خود ادامه خواهد داد. شتاب فروش گیشه در سال ۹۵ بسیار زیاد بود. ممکن است این شتاب حفظ نشود اما رشد ادامه خواهد داشت. رشد تحت تاثیر مولفههای زیر ساختی است و طی چند سال اتفاق افتاده است. بخشی از فروش سال ۹۵ را میتوان روانی دانست و اصطلاح حباب را برای آن به کار برد اما این رشد طبیعی و ادامه دار است ولی ممکن است شتاب آن کاهش یابد.
* شکوفایی اقتصادی گیشه در این سالها چه تاثیری بر آیندهی سینمای ایران و نسلی که ادامه دهندهی سینما خواهد بود دارد؟
وقتی اقتصاد سینما تقویت شود چرخهی تولید، تبلیغ، فروش و حواشی سینما رشد پیدا میکند و نتیجه آن تقویت ریشههای بدنهی سینما است که میتواند تا چندین سال ادامه پیدا کند اما اینکه رشد اقتصادی چقدر بر هنر سینما تاثیر دارد مشخص نیست. من نشانههای خوبی در این رابطه نمیبینم. سرمایهگذار فیلمی که با بودجهای کمتر از یک میلیارد تومان ساخته میشود و چهارده میلیارد تومان میفروشد، بخشی از این سود را به ارتقا فنی گروه خود اختصاص نمیدهد. گرچه این توهم وجود دارد که بلافاصله گروه تهیهکننده مقداری از سود خود را صرف بهبود کیفیت فنی و هنری کارهای بعد بکنند و موجبات تقویت سینما از بعد هنری، فنی و تکنیکی را فراهم کنند اما متاسفانه به نظر نمیرسد این دور اندیشی در بدنهی سینما وجود داشته باشد. چون بیشتر فیلمهایی فروخته است که تکنیکال فنی و هنری نیستند. و این موضوع میتواند کیفیت فیلمسازی را کاهش دهد. بخشی از سینما همواره دغدغهی ارتقا و رشد سینما را در حوزههای مختلف داشته اما فیلمهای این بخش فیلمهای پرفروشی نیستند و موفقیت تجاری کسب نمیکنند. امیدوار نیستم که پولهای حاصل از فروش فیلمهای بفروش به سینما بازگردد و رشد فنی و هنری سینما را موجب شود.
تاکید میکنم رشد اقتصادی سینما به معنی ارتقای محتوایی آثار نیست. فکر میکنم از این جنبه نه تنها شاهد رشد نیستیم بلکه شاهد سقوط خواهیم بود. اگر فیلم های ساخته شده در سال ۹۴ را از نظر آرمانهای انسانی، شعارهای انقلابی، پیوستگیهای دینی و ملی با فیلمهای امسال مقایسه کنیم هیچ رشد و کیفیتی نخواهیم دید. بعضی از سالها فیلمهایی داشتیم که بعد از جشنواره فجر و طی یک جمع بندی، میتوانستیم نتیجه بگیریم امسال از نظر محتوا و ارزشی سینمای خوبی داریم. گرچه سینما از نظر اقتصادی رشد کرده است که باید آن را به فال نیک گرفت اما به نظر نمیرسد این رشد محتوایی و معنایی باشد.