سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ در ۲:۳۰ ب.ظ چاپ مطلب

نقد و بررسی «تله اسکرین» در «به اضافه مستند»/ لزومی ندارد BBC برای ما دلسوزی کند

be-ezafe-mostanad

هفدهمین قسمت از برنامه «به اضافه مستند» با پخش و نقد و بررسی مستند «تله اسکرین» همراه بود.

به گزارش سوره سینما به نقل از روابط عمومی شبکه مستند سیما، علی صدری نیا مجری و کارشناس، مصطفی حریری کارگردان این مستند و اسماعیل فلاح خبرنگار سابق صدا و سیما در انگلیس به نقد و بررسی این مستند روی آنتن شبکه مستند پرداختند.

در ابتدای این برنامه اسماعیل فلاح، با اشاره به ارشیو خوب این مستند گفت: تصاویر قدیمی خیلی جالبی مورد استفاده قرار گرفته بود ابعاد مختلفی را مورد توجه قرار داده بود.

وی در ادامه گفت: کتابی در انگلیس تحت عنوان اخبار کثیف منتشر شده است. این مستند به نوعی اخبار کثیف را واکاوی و بررسی کرده است. ان کتاب را یک خبرنگار امریکایی مقیم لندن، به نام جان پیلجر منتشر کرده که یکی از فعالین ضدجنگ در لندن و یک چهره بسیار شناخته شده است. پرداختن به ابعاد مختلف سیاست رسانه ای و دیپلماسی رسانه ای انگلیس مخصوصا خود بی بی سی به عنوان یک غول رسانه ای که یک رسانه بسیار قدیمی و مطرح در جهان است باز هم جای بحث دارد. دامنه فعالیت و گستره نفوذ بی بی سی را به اندازه کل دنیا مطرح نکنیم اما به هر حال از نقاط ضعف وقوت برخوردار است.

در ادامه حریری کارگردان این مستند، گفت: معمولا مردم در سراسر دنیا مصرف کننده رسانه هستند و از پشت پرده هایی که در رسانه ها اتفاق می افتد مطلع نیستند. یعنی از تبدیل شدن رویداد به کالا؛ کاملا در رسانه یک فضای اقتصادی و بازار حاکم است. در رسانه های دنیا فرآیند به شکلی است که ما از یک واقعه، یک کالای خبری داریم که عرضه می شود. مردم معمولا اطلاع ندارند این کالای خبری چطور آماده می شود. یک رسانه مانند بی بی سی که یک بنگاه خبر پراکنی قدیمی و با سابقه در دنیاست وخیلی جاها هم بین مخاطبان خودش توانسته این فضا را برای خودش ایجاد کند که یک رسانه بی طرف هست و به عنوان یک منبع قابل استناد میشود به آن رجوع کرد، یک پشت صحنه ای دارد که رویدادها را به کالای خبری تبدیل می کند. حق مخاطب است که بداند پشت صحنه این رسانه چه اتفاقی می افتد.

حریری ادامه داد: چرا بی بی سی یک ارتباط تنگاتنگ تاریخی و ریشه ای با ایران دارد؟ ارتباطی نه به قدمت رابطه ایران با انگلستان که یه مقدار متاخر تر ولی نوع و جنس این ارتباط  کاملا شبیه ان چیزیست که حتی در گذشته ایران و انگلیس رخ داده و به نظر می آید پرداختن به بی بی سی حداقل به واسطه ارتباط تنگاتنگ و تصویری که از ایران توسط بی بی سی مخابره شده از پیش از شهیور ۱۳۲۰ تا امروز خیلی مهم است.

حریری در پاسخ به این سوال که ایده آغازین شکل گیری مستند به کجا برمی گردد، عنوان کرد: وقتی ما در مورد استعمار انگلستان صحبت می کنیم، که اوج آن در قرن نوزدهم بوده است، نمی توانیم از ناوگان دریایی انگلستان صحبت نکنیم. یعنی استعمار بدون ناوگان دریایی اش معنا ندارد. بی بی سی دقیقا نقش ناوگان دریایی سلطنتی انگلستان را در ارتباط دادن نقاط مختلف جهان و نقاطی که در حقیقت با منافع انگلستان گره خورده بود را ایفا کرده است. برای کسی که تاریخ می خواند و هویت کشورش و گذشته کشورش برایش اهمیت دارد قطعا استعمار اهمیت ویژه ای دارد. در کار مستند قطعا شما با سفارش مواجه اید اما دغدغه و سوالی که برای خودتان وجود دارد مهم تر است.

در ادامه اسماعیل فلاح در جریان شناسی بی بی سی گفت: بی بی سی یکی از قدیمی ترین رسانه های دنیاست یعنی سابقه و تجربه این اقتضا را میکند که این رسانه خیلی بیشتر از دیگران پخته عمل کند. اگر نگوییم تنها رسانه ای هست که این ویژگی را دارد که هر ۱۰ سال برنامه خودش را بسته و برنامه اش برای ۱۰ سال آینده معلوم است. یعنی شما وقتی وارد سایت بی بی سی شوید، مشخص است که در ۱۰ سال آینده از کجا قرار است به کجا برسد و اهدافش را مشخص کرده.  کمتر رسانه ای است که با این افق نگاه به آینده و اخبار توجه کند. این زیربنای حرکت بی بی سی است. بعد در اتاق فکر وقتی راهبرد مشخص باشد، برای برنامه ریزی به اطلاعات نیاز دارید. بی بی سی برای کسب اطلاعات بیشترین هزینه را می کند. مثلا در انتخابات سال ۲۰۱۲ انگلستان، بی بی سی خودش هزینه کرد و نظرسنجی صورت داد تا ببیند گرایش مردم انگلیس چیست و به کدام حزب رای خواهند داد. وقتی ماحصل این نظرسنجی ها متوجه شد مردم به خاطر جنگ ها و فسادها و بحران اقتصادی به دولت و نمایندگان مجلس بی اعتماد شدند که معلوم نیست کدام حزب می تواند رای بیاورد. وقتی دولت می خواهد ائتلاف تشکیل دهد، بی بی سی از یک ماه قبل دولت ائتلافی را تبلیغ کرد. یعنی فضا را آماده کرد تا دوحزب باهم روی کار بیایند و یک صحنه سیاسی جدید شکل بگیرد. خب این نیاز به یک نظر سنجی درست و عمیق و نیاز به این داشت که از روش ها و شیوه های علمی استفاده شود. از این جهت مشخص است که یک شبکه حرفه ای و استاندارد است.

فلاح با تعریفی از شبکه استاندارد گفت: اگر بخواهیم  تعریفی از استاندارد داشته باشیم نقش اموزش بسیار مهم است. در بی بی سی اموزش مبنای کار است. یعنی تا پیش از اموزش از نیروها استفاده نمی شود. در حین خدمت هم آموزش برایشان بسیار مهم است. در بی بی سی این مهم است که شما توانایی کاری را داشته باشید. اصلا اینطور نیست که مدرک برایشان اهمیت داشته باشد. اصلا مدرک گرایی در انگلیس رسم نیست. شایسته سالاری رسم است. یعنی تجربه و توانایی بیشتر ملاک است. یعنی اگر بگویید من دیپلم دارم اما سه کار بلدم به شما حقوق بیشتری می دهند تا اینکه فوق لیسانس داشته باشید و کاری بلد نباشید. تونی بلر نخست وزیر انگلیس ۱۰ سال نخست وزیر بود و مدرکش دیپلم بود.

این کارشناس حوزه خبر و رسانه اضافه کرد: بی بی سی هم به همین شکل نگاه می کنید. یعنی از جهت حرفه ای بودن می توانید نمره قابل قبولی را به این شبکه بدهید. حالا اینکه بی بی سی نگاهش، عملکردش ، اتاق فکرش، نرم افزاری که حاکم هست، سیاستهای انگلیس را چطور پیاده می کند و این استعمار پیر از این ابزار چه استفاده ای میکند که دنیا در واقع از طریق دیپلماسی رسانه ای در چنگ شان باشد، خود بحث دیگری است. البته این شبکه همیشه هم موفق نبوده، انقدر گاف دادند انقدر ضعف داشتند انقدر زمین خوردند ولی الفبای استاندارد حرفه ای را که میبینید اینها اگر اولی و اخری نباشند ولی زودتر از همه به خیلی جاها رسیدند.

کار کار انگلیسی ها نیست

فلاح در پاسخ به این سوال که چگونه یک رسانه با ادعای حرفه ای گری می تواند خبرهای غیرصادقانه منتشر کند، گفت: با همه تعریف هایی که از بی بی سی می شود و با همه ی ویژگی هایی که دارد، وبر خلاف جمله ای که مشهور شده است: کار کار انگلیسی هاست، اتفاقا من میخواهم بگویم کار کار انگلیسی ها نیست. بخاطر این که انقدر انگلیسی ها عددی نیستند. یک زمانی به قول خودشون بریتانیایی بودند و همه جا پرچم داشتند و افتاب در مستعمراتشان غروب نمی کرد، اما حالا جزیره کوچکی هستند و خیلی جاها هم از مدیریت داخلی خودشان عاجزند. همین انگلیسی ها در دو انتخابات بعدی از ۲۰۱۲ نظر سنجی هایشان غلط از اب درآمد، یعنی اینطور نیست که بدون خطا و اشتباه باشند. اتفاقا بعضی وقتها گاف های شدیدی می دهند. دانشگاه های معتبر دنیا مثل کمبریج و اکسفورد و یو سی ال آنجاست که معمولا رتبه های سوم دانشگاهی دنیا را به خودشان اختصاص میدهند اما همین انگلیسی ها مراکز علمی و دانشگاهیشان دوانتخابات را غلط پیشبینی کردند.

این کارشناس مسائل انگلیس گفت: انگلیس انگلیس سابق نیست و نه دیپلمات هایش دیپلمات های سابق اند و نه ارتش و نیروی نظامی شان، قوای قدیم نیستند و اطلاعات دقیقی ندارند. مثلا در همین ایران وقتی اتفاقی می افتد به خاطر عدم دسترسی به اطلاعات اخبار دروغ منتشر می کنند و البته گاهی اوقات نیز مثل کشته سازی سال ۸۸ خودشان دروغ می سازند.

در ادامه کارگردان مستند تله اسکرین با اشاره به مدت زمان تولید این مستند گفت: ساخت این مستند حدود شش ماه طول کشید چون کار تحقیقاتیش یک کار سنگینی بود؛ البته دوستانی قبلا کار کرده بودند و ما از تحقیقات دوستان دیگر هم استفاده کردیم اما هم کار تحقیقاتیش کار سختی بود چون خیلی کم اتفاق افتاده که روی این موضوع کار کنند. نکته دیگر هم برای خود ما تازگی داشت  این بود که در کل دنیا نه فقط در ایران  خیلی از صحبت کردن در مورد بی بی سی امتناع می کنند.  مثلا یک کار شناس انگلیسی که ممکن است منتقد هم باشد، وقتی به او می گویید ایرانی هستید و سوالهایی درباره بی بی سی دارید، عذرخواهی می کند و در این باره حرف نمی زند. مثلا ما کارشناس امریکایی داریم که کارشناس رسانه ست خیلی ادم منتقدی هست منتقد ضد جنگ است و در مورد سیاست های امریکا و انگلستان و خیلی از کشور های اروپایی  مباحث انتقادی دارد ولی وقتی به موضوع بی بی سی میرسد تاکید میکند که در مصاحبه اش اسمی از بی بی سی نمی برد و در مورد این موضوع  از من سوال نشود.

حریری  ادامه داد: اینها مسائلی است که باید مورد توجه قرار بگیرد، به این دلیل که یکی از کارکردهای رسانه ایجاد هژمونی در فضای خبر هست. یکی از کارهایی که بی بی سی می کند این است که فضا را برای بقیه رسانه ها ضیغ کند. الان شاید این در ذهن مخاطبین شکل بگیرد که خوب این کار حرفه ای نیست؛ چرا اتفاقا این حرفه ای است. ما تعریف های درستی از حرفه ای گری نداریم. زمانی ممکن است بگویند خوب این حرفه ای گری است که ما ذهن مخاطب را به سمتی سوق بدهیم. بله در تعاریف غربی از رسانه این حرفه ای گری ست منتها میگویند تو باید این کار را طوری انجام بدهی که مخاطب متوجه نشود که این کار را انجام میدهی! در این قصه هم همین است. این که شما از من میپرسید چرا با شما مصاحبه نمیکردند به واسطه این است که این ادم یک محاسبه میکند و میگوید اگر من الان علیه بی بی سی یا در نقد بی بی سی با یک فیلمساز ایرانی صحبت بکنم این در نظر بی بی سی چطور تعریف میشود و ایا من از خط قرمزهای بی بی سی گذشتم یا نه و بعد ایا من بایکوت خواهم شد یا خیر؟! به اینها فکر می کند.

کارگردان این مستند در مورد محتوای این مستند، هم اینطور توضیح داد: سبک روایی این کار به سمت کارهایی بوده که بیشتر روی وقایع تمرکز دارند و ما سعی کردیم که از روایت های انسانی کمتر استفاده کنیم و عین واقعه را نشان بدهیم.

در بخش بعدی این میزگرد، اسماعیل فلاح درباره استانداردهای بخش های مختلف بی بی سی گفت: بی بی سی به هر حال بی بی سی است حالا اگر به لحاظ سخت افزاری نگاه کنید به هر حال طبیعی است که تصویر بردار بی بی سی و صدابردار بی بی سی و رژی بی بی سی و استدیو های بی بی سی اینها همه اش به لحاظ فنی و سخت افزاری یکی است. به هرحال بیس کار متعلق به بی بی سی ست. همه هم انگلیسی است. در بی بی سی فارسی شاید نیمی از کارمندان انگلیسی باشند. در بی بی سی عربی همینطور است و غیره. سخت افزار را به یک شکل به همه کارمندان آموزش می دهند. در قسمت نرم افزار و محتوایی که ارائه میدهند، بیشتر در بی بی سی عربی یا بی بی سی فارسی بحث محتوا مهم است. پیامی که این رسانه میخواهد از درون انگلیس به آن کشور هدف یا مقصد منتقل بکند، مهم است.

این کارشناس مسائل رسانه افزود: مدیر رسانه ای تونی بلر زمانی که نخست وزیر بوده و حمله به عراق و افغانستان شروع شده ، شخصی است که بر اساس اسنادی که وجود دارد، در گروه تحقیقی که پارلمان انگلیس ایجاد کرد بوده است. گروهی که قرار بود بروند ببینند که جنگ عراق درست بوده یا درست نبوده. دنبال این نبودند که کسی را محکوم بکنند. دنبال این نبودند که عامل اصلی و خطاکار پیدا بکنند فقط گفتند ما یک تحقیقی بکنیم ببینیم این جنگی که رفتیم این همه هزینه کردیم به اندازه کافی درامد داشت یا خیر. یعنی یک نمایشی و یک شویی راه بندازند برای مردم انگلیس و مردم دنیا. مدیر رسانه ای بلر فردی بود که پرونده سلاح های کشتار جمعی عراق را دستکاری کرد و به دروغ به بی بی سی داد.

در ادامه مصطفی حریری درباره نوع پرداخت به ماجرای بی بی سی و شبکه های دیگر گفت: شما وقتی که دارید چیزی را مصرف میکنید و وقتی که میروید مثلا یک بطری اب معدنی میخرید میبینید که پشت بطری نوشته که مثلا این آب آنقدر نیترات دارد انقدر مثلا ویتامین اضافه اش کرده اند و از این قبیل. متاسفانه در کالای فرهنگی ما این اتفاق نمیفتد. وقتی که مخاطب می نشیند جلوی تلوزیون و خبر میبیند. بهش اطلاع داده نمیشود که این خبر از چه زاویه ای دارد در اختیار مخاطب قرار میگیرد. ما وقتی که مردممان مینشینند پای صدا و سیمای جمهوری اسلامی و اخبار میبینند یا برنامه میبینند تکلیفشان روشن است.  ولی وقتی که شما می ایید به عنوان یک رسانه ی بین المللی و جهانی به مخاطب میگویید که آن چیزی که من دارم به تو نشان میدهم عین واقعیت است. اولین دروغ را مرتکب شدید. دوستان ما که کار تصویر انجام میدهند خوب میدانند وقتی که شما کادر میبندید و تصویر میگیرید اولین قضاوتی که رخ میدهد همین کادر است. چرا چون یک اتفاقاتی خارج از کادر میفتد که شما قضاوت میکنید و میگویید  این اتفاقات خارج از کادر نسبت به آنچه که در داخل کادر رخ میدهد اهمیتش کمتر است.

از هر ۱۰ تا خبری که در بی بی سی پخش می شود ۹ تا راست است

در ادامه این بحث، فلاح با اشاره به این موضوع که بی بی سی چطور می تواند با دستکاری اخبار روی مخاطب تاثیر بگذار، گفت: حرکت زیرکانه ای که بی بی سی صورت می دهد این است که از هر ۱۰ تا خبری که پخش می کند، ۹ تایش راست است. مخاطب وقتی نه تا خبر راست شنیده با خود فکر می کند خبر دهم هم راست است. قرار نیست یک بسته خبری از اول تا اخرش همه اش دروغ باشد.  در آن ۳۰ دقیقه خبر یک خبر دروغ  باشد کفایت میکند. این یک روش است. روش دیگر این است که از طریق القای پیام کار را پیش میبرند.  مثلا وقتی تیتر می زنند: رهبر جمهوری اسلامی سیاست های کلی جمعیت را ابلاغ کرد، تیتر خبرگزاری های خودمان هم هست و درست هم هست. اما  وقتی پایین در گزارش همین خبر می رویم می بینیم از عکس های مایوس کننده و بیکاری و خشکی زاینده رود و … استفاده کرده، یعنی به خبر با عکس جهت می دهد. در قالب این سه تا عکسی که بی بی سی فارسی نشان میدهد اگرچه خبر رهبر جمهوری اسلامی را منعکس کرده اما القای پیام و یا جنگ نرمی که دارد صورت میگیرد، آن هدف نهایی بی بی سی است.

در بخش بعدی برنامه به اضافه مستند، حریری کارگردان تله اسکرین گفت: همانطور که می دانید بی بی سی یک بخش داخلی برای داخل انگلستان دارد که برنامه های متنوعی هم پخش می کند و یک سرویس جهانی اش هست که زبانهای دیگر زیر مجموعه آن خلاصه می شوند؛ bbc world بی بی سی ورد تا ۲۰۱۴ حداقل زیر مجموعه وزارت خارجه انگلستان محسوب می شد و بودجه اش از طریق وزارت خارجه تامین می شد. بودجه بخش های دیگر بی بی سی از طریق حق اشتراکی که مردم انگلیس می پردازند، تامین می شود. البته الان مدعی هستند که بخش سرویس جهانی هم به باقی بدنه ی بی بی سی پیوسته ما یک نکته ای که وجود دارد، وقتی که مقایسه ای میکنیم بین بی بی سی عربی و بی بی سی فارسی و باقی زبان ها متوجه می شویم نوع چینش نیروهایی که در بی بی سی عربی هستند تحت تاثیر فضای سیاسی کشور های عرب نیست.

حریری افزود: من دوستانی داشتم که با واسطه با بی بی سی عربی خاورمیانه کار میکردند و صحبت کردیم، آنها می گفتند ما تعجب می کنیم که چرا بی بی سی فارسی انقدر ضد ایران است. آنها می گفتند: ما از نظر حرفه ای چنین فضایی را تجربه نکردیم. البته با زاویه دید مدیران بی بی سی عرض می کنم. با همه اینکه آنها تلاش کرده بودند، افراد نشان دار سیاسی در بی بی سی فارسی نباشند، اما وقتی ادمهای موثر تلویزیون بی بی سی فارسی را می بینیم، متوجه می شویم که این ها در طبقه اپوزوسیون دسته بندی می شوند. مثلا من در یادداشتی اشاره کرده بودم که فلان خانمی که در بی بی سی مجری است، قبل از مهاجرت به انگلستان خبرنگار طیف سیاسی خاص بوده. بعد دیدم واکنش نشان داده بود و گفته بود که من با هیچ طیف سیاسی در ایران ارتباط نداشتم، برای من خیلی جالب بود که شما وقتی اسم این خانم را سرچ میکردید متوجه می شدید که ایشان جزء سردبیری فلان روزنامه بوده و کاملا مشخص است که به کدام جناح سیاسی نزدیک هستند. وقتی من دلیل این پنهان کاریاز سوی مجریان بی بی سی در مورد گذشته شان را جویا شدم، متوجه شدم که در ساختار بی بی سی یک نقص محسوب می شود که کسی عضو نشان دار گروه یا جریان یا طیف سیاسی خاصی باشد. این اتفاق اما در بی بی سی افتاده است و خیلی روی تحلیل ها و برنامه هایی که تولید می کنند اثر می گذارد.

اسماعیل فلاح در پاسخ به این سوال که چقدر نگفتن ها در رسانه ما به اینکه بی بی سی رسانه دست اول و مرجعی تبدیل بشود، کمک کرده گفت: کم گویی با دروغ گویی فرق دارد. این یک جواب کاملا ارتباطاتی است. یعنی در همه جای دنیا همه رسانه ها در داخل کشور خودشان یک حدودی دارند که برخی از اخبار را منتشر می کنند و برخی دیگر را منتشر نمی کنند. حالا با این عنوان که ان خبر مناسب گروه سنی خاصی نیست یا مناسب جامعه نیست یا هر عنوان دیگری. در واقع نگفتن به معنای دروغگویی نیست. مثلا خبری داریم ۱۰ خط است و از این ۱۰ خط سه خطش پخش می شود، این به معنی دروغگویی نیست. رسانه ایرانی چه لزومی دارد به مردم کشور خودش دروغ بگوید. آیا منطقی پشتش خوابیده است؟ اینطور نیست که دروغ بگوید. شاید کم گویی بکند، شاید در خبر رسانی ضعف داشته باشد، شاید اطلاع رسانی اش حرفه ای نباشد، ولی منطقی برای دروغ گفتن ندارد.

خبرنگار سابق صداوسیما در انگلیس ادامه داد: قرار هست رسانه برای کشور خودش و مردم خودش کارایی داشته باشد. ما زندیگی می کنیم، خانواده داریم، کار می کنیم، امنیت می خواهیم، قیمت گوشت برای مان مهم است،  آلودگی هوا و مسائل دیگر هیچ لزومی ندارد راجع به آن دروغ بگوییم. پس فرقی بین کم گویی و دروغگویی در رسانه ما باید مورد توجه قرار بگیرد.  ولی اگر بخواهیم در مورد بی بی سی و خبرهایی که برای مردم ایران منتشر می کند صحبت کنیم می توانیم قبول کنیم که بی بی سی هم دروغ می گوید، چون لزومی ندارد بی بی سی برای ما دلسوزی کند. بی بی سی از مردم انگلیس مالیات می گیرد که به ایرانی ها دروغ نگوید و دلسوزی کند؟ عاشق چشم و ابروی ما ایرانی هاست؟ اینها را وقتی ریشه یابی میکنید می فهمید چه دلایلی دارد و بی بی سی در خبر رسانی حاکمیتش کجاست اتاق فکرش کجاست کجاها تصمیم گرفته میشود و  بودجه ش را از کجا می اورد. بی بی سی خبر دروغ را با نیت خیانت، سعی می کند خوب و درست نمایش دهد و هیچ کس هم نمی فهمد، اما هنرش همان خوب جلوه دادن هست. ما به خاطر ضعیف بودن، خبر یا گزارش را به شکلی منتشر می کنیم که به دل مخاطب نمی نشیند، خبر راست است، نیت ما هم صادقانه است، مخاطب مان هم از خودمان است اما طوری خبر را منتشر می کنیم که مخاطب راضی نمی شود.