سوره سینما – تینا جلالی : اوائل اردیبهشت فیلم «تیک آف»ساخته احسان عبدی پور بعد از کش و قوس فراوان بالاخره در سینماها نمایش داده شد؛ فیلمی که بی شک یکی از امتیازات آن بازی روان و بدون اغراق همراه با لهجه شیرین بوشهری بازیگران این فیلم است. سوگل قلاتیان با نقش مسیح یکی از چند بازیگر اصلی فیلم در قامت ونقش یک دختر بوشهری به خوبی جای گرفته که گویی اصالتا متعلق به این دیار است؛حال آنکه اصلا بوشهری نیست،کسانی که بازی قلاتیان در این فیلم را ببینند قطعا نوع و فرم بازی او را تحسین خواهند کرد.
گفت و گوی سوره سینما را با وی از نظر می گذرانید:
*خانم قلاتیان؛ اصالتا اهل بوشهر هستید؟
خیر.
*تمام طول مدتی که فیلم را می دیدم فکر می کردم بوشهری هستید.
بوشهری نیستم (می خندد) فقط یک بار زمانی که بچه بودم؛شاید پنج سالم بود به بوشهر سفر کردم.
*بعید می دانم پیش ازاین با احسان عبدی پور همکاری کرده باشید؟
خیر.همکاری نداشتیم؛اما سابق بر این در دانشکده سینما و تئاتر هم دانشگاهی بودیم ؛قبل از همکاری تنها فیلم «تنهای تنها تنها» به کارگردانی ایشان را دیده بودم ضمن اینکه خانم خسروی طراح گریم این فیلم را هم از قبل می شناختم،
*چقدر فیلم نامه با سلیقه شما جور بود؟
راستش وقتی فیلم نامه به من پیشنهاد شد خیلی فرصت بحث و تبادل نظر نداشتم ولی قصه کار را دوست داشتم.
*فرصت نداشتید از چه نظر؟
من آخرین نفری بودم که به گروه اضافه شدم.دو روز فرصت تصمیم گرفتن برای نقش داشتم و پس فردای قرارداد به بوشهر عازم شدیم و جالب اینکه بدانید اولین نفری بودم که مقابل دوربین رفتم.
*در چنین فاصله زمانی کوتاهی نگران چگونگی ایفای نقشتان نبودید؟
خیلی نگران بودم؛باور کنید من در عمرم بوشهری صحبت نکرده بودم. در طول مدت فیلمبرداری همواره استرس با من بود که نکند نتوانم خوب لهجه بگیرم!اما از جهت دیگر چون نویسنده و کارگردان کار اصالتا اهل بوشهر بود این دلگرمی برای همه ما بود و مدام از او کمک می گرفتیم.
*برای اینکه با لهجه بوشهری صحبت کنید چقدر تمرین داشتید؟
دیالوگها را با کارگردان هماهنگ می کردم ؛صدایم را ضبط می کردم و مدام در طول شب و حتی در ماشین که می نشستم دیالوگها را تمرین می کردم. راننده سرویس پیرمرد مهربانی داشتیم که من مدام با او بوشهری صحبت می کردم و از او هم حتی کمک می گرفتم.
*فکر می کنم از آنجاییکه ریشه بازیگری شما در تئاتر است در این فاصله کم به راحتی توانستید نقش را بپذیرید.
به نظر من یک بازیگر در هر شرایطی باید منعطف باشد ؛چه تئاتر یا که سینما، چون شرایط خبر نمی کند. تا روز قبل از اینکه من به پروژه «تیک آف» بپیوندم نزدیک به چهل روز در نقش دختر روسی با موهای طلایی و چشمان آبی با گریم سنگین ظاهر شدم و بعد به فاصله دو روز نقش یک دختر بوشهری را باید بازی می کردم.
*با نقش «مسیح» در این فیلم ارتباط خوبی برقرار کردید.کمی از شکل گیری این نقش برایمان توضیح می دهید؟
من اینجا از خانم خسروی طراح گریم فیلم تشکر و قدردانی می کنم که تاثیر بسزایی در به ثمر نشستن نقش مسیح داشتند .کمی گریمم سنگین بود اما متفاوت و مرا برای نقش آماده می کرد. از جهت دیگر خودم را کاملا در اختیار مسیح داستان قرار داده بودم و باورش داشتم و نکته جالب برایم این بود که بعضی از مردم بوشهر که ما را در لوکیشن مشغول کار می دیدند گمان می کردند من بوشهری هستم و هر چه توضیح می دادم قبول نمی کردند.
*چطور؟
به عنوان مثال وقتی لباس پرستار در بیمارستان تنم بود و قرار بود مقابل دوربین بروم مریض هایی که به بیمارستان می آمدند یا مردم عادی از من در مورد بیماریشان سوال می پرسیدند و هرچه که من به آنها می گفتم بازیگرم باورشان نمی شد؛همانجا احساس خوشحالی کردم و نفس راحتی کشیدم از اینکه به عنوان یک دختر بوشهری باورم کردند .
*چقدر تمرین داشتید؟
اصلا تمرین نداشتیم. من امروز قرارداد بستم و پس فردا جلوی دوربین بازی داشتم. فرصتی برای تمرین و دور خوانی نداشتم اما بیشترین تعاملم با کارگردان بود.
*برای ایفای نقش دستتان باز بود که بداهه داشته باشید یا اینکه کاملا مطابق با خواسته کارگردان پیش می رفتید؟
بداهه که اصلا نداشتیم و کاملا مطابق با خواسته کارگردان پیش می رفتیم.
*از این جهت می گویم که پگاه آهنگرانی در مصاحبه ای گفته بود که چون کار تولید بومی بود خودشان را با خواسته کارگردان مطابقت می دادند.
کاملا همینطور است. البته آنها از یک ماه قبل بوشهر رفته بودند و از نزدیک در فضای کار قرار داشتند اما من اولین بار بود که در فضای کار قرار می گرفتم و بلافاصله هم جلوی دوربین رفتم .فرصت یادگیری آنچنانی لهجه را نداشتم.
*با اینکه فرصت مانور بازی روی همه بازیگران کار بود اما روان بودن بازی شما کاملا به چشم می آمد.
البته که نظر لطف شماست. اما من طبق خواسته کارگردان پیش می رفتم چون خودش بوشهری بود بهترین منبع و الگو برای همه ما به حساب می آمد. چند بار با او لهجه را چک می کردم ولی باز با اینحال برای اطمینان خاطر بیشتر و اینکه نکند آقای عبدی پور به خاطر مشغله کاری حواسش نباشد با راننده سرویس و دیگر عوامل فیلم که بوشهری بودند هم چک می کردم(می خندد) خاطره ای هم که در طول کار دارم اینکه یکبار لهجه فیلمم را در پلان با عوامل صحنه چک کردم که آنها مرا به لهجه غلیظ بوشهری راهنمایی کردند اما وقتی با آقای عبدی پور هماهنگ کردم خندید و گفت به این غلظت نمی خواهم که لهجه داشته باشید. این جوانها روشنفکر و امروزی هستند با نسل گذشته فرق دارند.
*البته شاید شما در مقام بازیگر نباید پاسخگوی این سوال ما باشید اما برای من این سوال وجود داشت که «تیک آف» قرار است از چه مشکلات جوانان برای مردم صحبت کند؟
این فیلم قرار نبود مشکلات جوانان را بازگو کند؛ بلکه در این فیلم شاهد برهه ای از زندگی چهار دختر و پسر جوان هستیم که به سمت و سوی غریبی سر کج می کنند .ازابتدای فیلم کاملا مشخص است که این چند جوان زنده و بشاش نیستند همچون مرده متحرکی که نفس می کشند تا اینکه شیرزاد به جمع آنها اضافه می شود و آنها به واسطه شیرزاد کوک می شوند تا از عقده های چند ساله شان کام بگیرند.
*اما متاسفانه علی رغم بازی های خوب؛نمی توانم حرف این جوانها را به عنوان مخاطب بفهمم.
ببینید قرار نیست پشت کارهای این جوانان هیچ منطقی باشد. یکسری آدم منطقی هستند که هیجان را وارد زندگی خود می کنند.
*با توجه به اینکه فیلم نامه چندین بار بازنویسی شد قطعا از بخش های هیجانی کار کاسته شد.
به طور کل هر آنچه که که باعث تحریک و هیجان زیاد مخاطب شود در سینما و تلویزیون ممنوع است.ولی دراین کارهم ما با مشکلاتی همراه بودیم که باید هیجان را کنترل می کردیم.
*البته ازمنظردیگرهم می توان به این ماجرا نگاه کرد که اگر چند بازیگر بومی این نقش ها را برعهده می گرفتند این نقش ها شاید باور پذیرتر می شد.
این صحبت را اگر در مورد کارگردان دیگر می کردید قطعا می پذیرفتم اما از آنجایی که عبدی پور هم مسلط به کار بود وهم می دانست که از کار چه می خواهد ما خودمان را به او سپردیم و به او اعتماد داشتیم.
*چه فید بک هایی تا به الان از کار گرفتید؟
خیلی خوشحالم و خدا را شکر می کنم هر چقدر که در زمان برگزاری جشنواره نسبت به این فیلم بی مهری شد و دچار محرومیت در اکران شد اما در حال حاضر اتقاقات خوبی برای این فیلم شاهدیم.سانس های فوق العاده ای که مدام در سینماهای مختلف برای فیلم گذاشته می شود حاکی از استقبال خوب تماشاگران و بسیار امیدوار کننده است.