سوره سینما – الناز نعمتی : سال هاست سینمای کودک و نوجوان دچار افت و رکود شده است و دیگر از آثار شورانگیزی که کودکان و خانواده ها را برای تماشا ترغیب کرده و به سمت سالنهای سینما جذب می کردخبری نسیت. سهم سینمای کودک هر سال کم رمق تر می شود و این ژانر که در دهه شصت در اوج شکوفایی قرار داشت و حتی سینماهایی مخصوص اکران برای آن در نظر گرفته شده بود حالا دیگر قافیه را به آثار جذاب خارجی باخته است.
جشنواره فیلم کودک و نوجوان با برگزاری هر ساله و منظم سعی در نجات این ژانر به فراموشی سپرده شده دارد. هرچند بسیاری از آثاری که در این جشنواره به نمایش در میآیند و با حضور کودکان ساخته میشوند ازنظر مضمونی داستانهایی بزرگسالانه دارند اما در این بین هستند آثاری که به جهت جذب مخاطب رده سنی کودک و نوجوان تولید می شوند و اوقات سرگرم کننده ای را برای آنها و خانوادههایشان فراهم می کنند.
«بیست و یک روز بعد» اولین ساخته محمدرضا خردمندان که پیشتر با آثار کوتاه تحسین شده اش در جشنواره های مختلف داخلی و خارجی حضوری درخشان داشته ، یکی از آثار موفقی است که در زمینه سینمای کودک و نوجوان تولید شده و البته توانایی جذب مخاطب بزرگسال را نیز دارد. «بیست و یک روز بعد» داستان پسری به نام مرتضی است که در سودای فیلمسازی به سرمی برد. تمام هم و غم این پسر نوجوان خرید یک دوربین فیلمبرداری کوچک و ساخت فیلم کوتاه و شرکت در جشنواره فیلم های کوتاه است اما بیماری مادر، رویاهای پسرنوجوان را تحت تاثیر قرار میدهد و… . آنچه در فیلم جالب توجه است تلاش و همت مرتضی برای سروسامان دادن به مشکلات خانواده است. قصه علی رغم مضمون تلخش امید را از مخاطب خود دریغ نمیکند و با اینکه به راحتی می توانست به ورطه سانتی مانتالیسم و یا سیاهنمایی بیفتد به سلامت از این مسیر عبور کرده و تبدیل به فیلمی امیدوارانه میشود که مخاطب را به دنبال کردن داستان قهرمانش دلگرم می کند.
فیلم در داستان گویی هم موفق عمل میکند. قصه «بیست و یک روز بعد» روایتی نو در سینما نیست و مشابه آن را قبلا هم دیده ایم اما فیلمنامه خردمندان و اجرای پرظرافت این فیلمنامه توان کنجکاو نگه داشتن مخاطب را برای تماشای سرنوشت کاراکترهای دوست داشتنی فیلم دارد. داستان بزنگاه های دراماتیک درستی دارد و نشانه گذاریها در آن به گونه ای طراحی شده اند که کنش شخصیت ها در مقاطع مختلف فیلم برای مخاطب منطقی جلوه می کند. فیلم همچنین دارای شروع، اوج، گرهگشایی و پایان است. یعنی قواعد کلاسیک در آن رعایت شده و مانند خیلی از آثار بی سروته این سال های سینمای ایران با اثری معلق و بی منطق به لحاظ ساختاری روبرو نیستیم. شاید برخی مانند نگارنده پایان سورئال فیلم را دوست نداشته باشند، اما به هرحال این پایان می تواند مخاطب را تا حدی اقناع کند.
اولین فیلم محمد رضا خرمندان مخاطب را به یاد آثار خوب مجید مجدی و قهرمانانی از جنس فیلمهای «باران» و «بچه های آسمان» میاندازد. سالها بود دیگر در سینمای ایران شاهد قهرمانان کودک ونوجوان نبودیم و از این نظرتماشای این فیلم می تواند برای مخاطب جذاب باشد. ضمن اینکه خرمندان جوان در ساخت فیلم رویکردی نو داشته و اِلمانهای سینمای مدرن را نیز می توان در ساختار «بیست و یک روز بعد» مشاهده کرد. برای مثال پیرنگ داستانی فیلم در خطی ساده و مستقیم حرکت نکرده و شاهد بازیگوشی های روایی و ساختاری در آن هستیم. همچنین کارگردان در پرداخت شخصیت مرتضی و رفقایش هم رویکردی نو دارد و از قهرمانان نوجوانش کاراکترهایی خاکستری می سازد. مرتضی و دوست جنوبی اش بچه های مدرسه را نزدیک ریل راه آن می برند و مدعی می شود مرتضی می تواند قطار را نگهدارد و از رفقای شان برای اجرای این نمایش ساختگی پول دریافت می کنند و یا مرتضی برای جمع کردن پول حاضر می شود در مسابقات شرط بندی گیم نیت شرکت کند.
«بیست و یک روز بعد» هرچند فیلمی دوست داشتنی است، اما خالی از ایراد نیست. ریتم فیلم در میانه های داستان کند میشود که شاید برای مخاطب کودک و نوجوان حوصله سر بر به نظر برسد. همچنین برخی از داستانک های اضافه شده به فیلم همچون سوالات بی پاسخ باقی می مانند. مثلا اینکه آیا واقعا پدر مرتضی قادر به کارهایی مانند مرتاض های هندی بوده یا نه؟ یا اینکه چرا پدر همکلاسی مرتضی دوربین گران قیمتی برای او هدیه می خرد و اصلا چرا آن پسر از خانواده ای پولدار در مدرسه ای دولتی در جنوب شهر در کنار مرتضی درس میخواند؟
با چشم پوشی از این اشکالها میتوان اولین اثر بلند سینمایی خرمندان را فیلمی جذاب و موفق دانست و با اشتیاق منتظر آثار بعدی این کارگردان خوش ذوق و مستعد ماند. همچنین می توان به اکران های موفق این فیلم در جشنواره های داخلی از جمله جشنواره باسابقه کودک و نوجوان و همچنین جشنواره های خارجی امید بست.
منبع: بهمن سبز