دکتر کیومرث یزدانپناه استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با سوره سینما در مورد نقش هدایتگرانه و همچنین، ترویج ابتذال که سینما در جامعه می تواند برعهده داشته باشد توضیح داد: سینما قطعا، یکی از تاثیرگذارترین حوزه ها درکشورهای امروزی به حساب می آید؛ به طوریکه در جوامع توسعه یافته ابتدا واقعیات جامعه به صورت نمایش نشان داده می شود و سپس، اصل آن موضوع در جامعه اجرا می شود؛حتی، این مسئله در مورد جنگ های مدرن هم صدق پیدا می کند.
وی ادامه داد: سینما در کنار بسیاری از ابزارها نقش پررنگی در عرصه سیاست، حوزه دین و عقاید دارد؛ از این جنبه که یکی از ارکان تولید قدرت فرهنگی در جوامع امروزی سینما به شمار می رود که نقش هدایتگرانه بر عهده دارد و بخشی از مسئولیت هدایت جوامع را می تواند بر عهده بگیرد اما از سویی دیگر اگر به سینما نگاه ابزاری داشته باشیم و این مدیوم از واقعیات ذات خود خارج شود به خط مقدم رواج ابتذال در جامعه تبدیل می شود، ابتذال صرفا به طرح مسائل جنسی خلاصه نمی شود، بلکه ابتذال گفتمانی محصول عملکرد بد سینماست. در واقع، سینما قدرت ترویج ابتذال به صورت مذهبی، گفتمانی، سیاسی و جنسی را دارد که چنین چیزی در سینمای ایران امروز رخنه کرده و در فعالیت های سینمایی کلان که به صورت مستقیم با مردم در ارتباط است را شاهدیم.
یزدانپناه در ادامه صحبت خود با اشاره به اینکه سینمای بعد از انقلاب سه دوره طی کرده گفت: دوره شکل گیری سینمای نوین مبتنی بر جریان انقلاب بود که شاکله آن سینمای دفاع مقدس است که این سینما علی رغم وجود تمام محدودیت ها عملکردش قابل دفاع و تاثیرگذار است در حالیکه امروز هم شاهدیم سینمای ایران تلاش می کند آن نوع فعالیت ها را باز آفرینی و بازتولید کند.
استاد دانشگاه تهران به دوره دوم سینمای ایران اشاره کرد و گفت : در دوره دوم سینمای ایران یک خلاء زمانی حس می شود؛ پیر شدن فعالان سینمایی قبل و بعد از انقلاب و جایگزین شدن سینمای کلاسیک که این خود مقدمه ای شد تا سینمای ایران در سراشیبی قرار بگیرد و نتیجه اش منجر به یکسری تولیدات شد که نه با شرایط جامعه همخوانی داشت و نه الگوی کشورهای خارج بود که صد البته در این مسیر صدا و سیما هم مقصر بود.
وی ادامه داد: اما از اوایل دهه هشتاد و آغاز دوره سوم، سینمای ایران وارد مرحله ای شد که به جای طرح موضوعات دغدغه مند و تامین خوراک مخاطب که به پالایش روح و روان او کمک کند موجبات ترویج و انتشار نکات لاابالی گری شد که بعضا اسباب نگرانی خانواده ها را فراهم کرد که منصفانه اگر بخواهیم قضاوت کنیم تنها سینما دلیل ترویج این ابتذال نبود بلکه تقصیر بر گردن راس هرم بود که به نظر نقد اساسی به چگونگی عملکرد وزارت ارشاد،سازمان سینمایی حتی سازمان تبلیغات وارد است.این سازمان ها به جای آنکه به ساختار و مفهوم تولیدات توجه کنند ورود شکلی پیدا کردند؛ در واقع وزارت ارشاد به جای ساخت محصولات اثرگذار بیشتر به دنبال جذب مخاطب است و صدا و سیما هم همینطور در حالی که میلیاردها تومان هزینه شبکه های آن می شود اما به صورت تکراری ساخت یکسری برنامه را در دست می گیرد که بیشتر در خدمت هنرپیشه ها و به دنبال جذب مخاطب است و تلاش می کند به هر قیمتی که شده مخاطب را به خود جلب کند .
یزدانپناه گفت: با توجه به سلطه جنگ نرم و تاثیری که جنگ نرم در نظام امروزی دارد بدون کمترین هزینه جوامع را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و در این میان سینما به عنوان خط مقد م آرزوهای محقق شده آنهاست و این باعث می شود علی رغم تولیدات خوب و حتی هنرمندان خوبی که در این وادی تلاش می کنند اما نتیجه ناامید کننده به نظر برسد و من به عنوان یک استاد دانشگاه فعالیت سینماگران در یک دهه اخیر را بیشتر یک عقبگرد فانتزی بدانم و همان تعداد آثار خوبی هم که ساخته می شوند در این بلبشوی فرهنگی گم می شوند این درحالیست که شیوه مدیریت هم به گونه ای است که به هر قیمتی برای جذب مخاطب تلاش می شود و از حداقل ضوابط و هرگونه نظارت بر فیلم ها محروم هستند .
وی ادامه داد: اما در این میان یکسری خانواده ها هستند که برای خود اصالتی قائل هستند و به سینما به عنوان مکانی برای تفریح نگاه می کنند و با دید سالم به آن توجه می کنند در چنین شرایطی از آن روگردان شده و از چرخه مخاطبین خارج می شوند . اینجا کاملا مشخص می شود سینما به جای پالایش روح جامعه عاملی می شود که در خط مقدم ابتذال قرار می گیرد .
وی گفت: به نظر من باید سینمای ایران از این طاعونی که گرفتارش شده خود را نجات بدهد و متناسب با ظرفیت ها که بر گرفته از روح حاکم بر جامعه است و با برنامه ریزی مطلوب حرکت کند و به سینما به عنوان نهادی که در پروسه جنگ نرم بسیار تاثیر گذار عمل کند نگاه شود.