سوره سینما – امیرحسین مکاریانی : دغدغه اکران در سینماهای حوزه هنری و عدم نمایش برخی فیلمها از طرف این سازمان محل مناقشه در سینما بودهاست. حوزه هنری با استناد بر قوانین و رویکردهای خود تعداد محدودی از فیلمهای سینمایی را در سینماهای خود نمایش نمیدهد و همین موضوع با انتقاد برخی فیلمسازان روبهرو شده است. در راستای بررسی این موضوع محمد حمزهزاده قائم مقام رئیس و معاون سینمایی حوزه هنری انقلاب اسلامی و یزدان عشیری مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری با حضور در خبرگزاری تسنیم به این پرسشها و حواشی مرتبط با آن پاسخ گفتند. حمزهزاده معتقد است در حوزه هنری هم اشتباهاتی صورت میگیرد اما تلاش برای به حداقل رساندن این اشتباهات است و تمرکز بر تعیین سیاستهای مناسب در مواجهه با فیلمهای سینمایی. همچنین حوزه هنری مدتی است تمرکز خود را بر افزایش مخاطب قرار دادهاست و باید دید راهکارهای آن برای این موضوع چیست.
تسنیم: در چند سال اخیر فیلمهایی بودند که حوزه هنری بدون اینکه احساس خطری بکند؛ بدون آن چراغ قرمزها و چراغ زردها به راحتی از کنارش گذشت. ولی بعضی از فیلمها را نگه میداشت و در موردش صحبت میکرد. سوال اصلی این است که علت این کار چیست؟ چرا شما به راحتی از کنار بعضی از فیلمها میگذرید؟ یعنی شما چشمهایتان را روی بعضی از فیلمها میبندید و روی بعضی از فیلمها حساس میشوید؟
ابتدا باید بگویم که برای ما قائل به امکانِ اشتباه در انتخاب باشید. ممکن است در انتخاب و تشخیصِ بعضی از مصادیقی که مدنظر ما بوده و اعلام کردیم برای بعضی از فیلمها اشتباه کنیم؛ مانند «پنجاه کیلو آلبالو». در شورای اکران، اعضا درباره این فیلم مذاکره کردند و تقریباً همه گفتند که فیلم بدی است و گفتیم که اکران نشود. اعضای شورای ما کارشناسان خودمان هستند و از سازمان و نهاد دیگری نیامدهاند. درباره «پنجاه کیلو آلبالو» این تصمیمی که شورا گرفت به درستی به بخشهای پخش و نمایش منتقل نشد و ما هم غافلگیر شدیم. وقتی فیلم آمد روی پرده، در وهله اول سینماهای نمایشدهنده را تا حد ممکن کم کردیم. مدتی بعد هم که وزیر دستور توقیف فیلم را داد، اکران را متوقف کردیم. این یک اشتباه داخل سیستم بود که تصمیم شورای اکران به بخشهای پخش و نمایش درست منتقل نشده است.
سعید سهیلی از درد مردم سوءاستفاده نمیکند/ مصطفی کیایی عدالتخواه است و نقد منصفانه میکند
اگر تعداد اشتباه زیاد باشد ممکن است ایجاد اشکال کند؛ اما در حد یکی دو فیلم بوده آن هم در مقایسه با ۸۰ فیلمی که اکران میکنیم. بالاخره پیش آمده و دیگر نباید پیش بیاید. از این به بعد اگر تعداد اینها زیاد شود مشخص است که این یک توجیه است. بعضی از فیلمها مانند نهنگ عنبر۱، ماجرای یک جوانی است که تقریباً تمام دوران زندگیاش به انقلاب میخورد و رفته رفته در هر ایستگاهی از زندگیاش، این نظام یک بلایی سرش میآورد. چه دوره سربازیاش باشد که بدون آموزش او را میاندازند وسط جبهه، چه زمان گشت کمیته. یعنی واقعاً نمایندۀ نسلی بود که فیلم میگفت قربانی انقلاب شده است. ما هیچ اصلاحی به این فیلم ندادیم و گفتیم چنین فیلمی اصلاً قابل نمایش در سینماهای ما نیست و اکران نکردیم. اگر توجه کرده باشید در این فیلم حتی نیروهای ضابط قوه قضاییه همه بسیجی بودند. اما در نهنگ عنبر۲ این گرایش اصلاً نبود؛ بعضی از ملاحظات را هم کرده بود که بگویند این شهر و این فضا یک فضای فرضی است. به هر حال از رویکرد سیاسی یا ضدانقلابی یا نقد انقلاب اسلامی خارج بود و به نوعی محتوای طنزآمیز قسمت قبلی را بازخور کرده بود و شوخیهایی داشت که با مذاکره حل شد.
در مورد فیلم گشت ۲ هم لازم است بگویم که کلاً آقای سعید سهیلی را فیلمسازی نمیدانم که بخواهد از درد مردم سوءاستفاده بکند. ایشان و آقای مصطفی کیایی یک نوع عدالتخواهی و نقدِ منصفانه و مصلحانۀ اجتماعی در فیلمهایشان وجود دارد . چند وقت پیش آقای کیایی همراه جمعی از هیات مدیرهی کانون کارگردانان آمده بود؛ به ایشان گفتم: «شما چرا نمیآیید پیش ما فیلم بسازید؟» گمان کنم تعجب کرد. گفتم: «با توجه به رویکرد شما در فیلمسازی و آن نگاهِ نقادانه و یک نوع نگاهِ عدالتخواهانهای که شما در فیلمهایتان دارید؛ ما دوست داریم سینما بتواند اینها را داشته باشد. اما با بخشهای دیگری از فیلمهای شما گاهی مشکل داریم که میگوییم آنها را اصلاح کنید.»
ملاحظات اقتصادی برای اکران نداریم
یک گروهِ ۱۰ تا ۱۴ نفره تمام فیلمها را میبینند و راجع به آنها صحبت میکنیم و اگر دلالتِ کلی فیلم به این مواردی که گفتم نباشد و گروه به نتیجه برسد؛ باز هم با هم بحث میکنند و در نهایت ما آن فیلم را با یک اصلاحاتی برای اکران میفرستیم. تنها ملاحظهای که نداریم؛ ملاحظۀ اقتصادی است و نیازی نیست برایش قسم بخورم. چون بسیاری از فیلمهایی که ما اکران نکردیم؛ فیلمهای پرفروشی بودند. در حال حاضر فیلم «اکسیدان» با وجود این که تلقی ما بر پرفروششدن فیلم بود و حتی امتیاز پخش نسخه ویدیویی آن را هم بخش ویدیویی ما خریده بود؛ کلاً فیلم را کنار گذاشتیم. ما اصلاً نگاهِ اقتصادی به فیلمها نداریم و دلیلی ندارد داشته باشیم. به اندازۀ خودمان دستمان به دهانمان میرسد و سینماهای موجود ما و فروش فیلمهای ما کفاف امورات حوزۀ سینما را میدهد.
تسنیم: به عنوان مثال زمان اکران فیلم ماجرای نیمروز در شهرستان ساری سالن به اجرای یک کنسرت پرداخت. دلیل این کار چه بود؟
دغدغهای در بخش اقتصاد گردشگری کشور وجود دارد که تا حد ممکن تلاش کنند مردم در روزهای تعطیل به جای سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس یا ترکیه، به شهرستانهایی بروند که زمینۀ مسافرپذیری دارند. ساری یکی از این شهرهاست و برگزاری کنسرت و فعالیتهای فرهنگی دیگر هم از جملهی جذابیتهای گردشگری است. زیرساختهای فضاهای فرهنگی هم در شهرستانها بسیار کم است. یک سینماست و چندین و چند توقع برای بهرهبرداری فرهنگی و هنری استان. مجوز برگزاری کنسرت در این استان در دیماه سال گذشته صادر شد. در آن زمان اصلا قراری برای اکران فیلم ماجرای نیمروز نبود.
فیلم ماجرای نیمروز هم اساساً قرار نبود در ایام نوروز اکران شود. وقتی جشنواره شروع شد و فیلم آمد در انتخاب تماشاگران، آقای رضوی گفت خوب است از موج خبری جشنواره استفاده کنیم و فیلم در نوروز به نمایش درآید. حالا نقطهی تقاطع این دو میشود دو سانس از سینمای سپهر ساری. این البته جزئیات رفتارهای سینماها در شهرستانها که حدود ۹۰ سالن است و اینطور نیست که روی مانتیور من مشخص باشد، من همۀ اینها را نمیدانم. وقتی مطلع شدم، قرار شد نوبت بعدی کنسرت لغو شود. اما بحث تا شورای تامین استان رفت و گفتند نوبت دوم هم باید اجرا شود. بعضی از موضوعات یک ظاهرِ بیرونی دارد و یک واقعیت باطنی که نمیشود دائم دربارهی آنها حرف زد و گزارش داد.
شما در یک شهرستان بیشتر از یک هفته نمیتوانید به فیلمی اکران بدهید که بیش از ۲۰۰ نفر بیشتر نرفتند آن را ببینند. این تلقی غیرکارشناسی است که در بعضی از بچههای رسانه و بعضی از سینماگرها وجود دارد که اگر سینمادارها سینما بدهند، لزوما فیلم میفروشد. نه اینطور نیست. شما وقتی یک سالن پذیرایی را برای مناسبتی اجاره میکنید، مهمانها را باید خودتان ببرید! اینطوری نیست که مهمانها را هم صاحب سالن دعوت کند و بیاورد.
بهترین سینمای حوزه هنری ۶ هفته در اختیار ویلاییها بود
تسنیم: در مورد ویلاییها هم مسئله همین است؟
ویلاییها هم همینطور است. توقعی که از سینمادار وجود دارد این است که سینمایش را در اختیار فیلم بگذارد. اما سینمادار که نمیتواند برای فیلم مشتری بیاورد، نمیتواند یک دادزن بگذارد جلوی سینما و تعدادی مشتری بیشتر جذب کند. وظیفه آوردن مشتری و مخاطب برای فیلم، بر عهده شرکت پخش و بخشهای ترویجی است و حواشیِ رسانهای که مخاطبان را بیاورد. من به عنوان سینمادار وقتی که بهترین سینمای خودم یعنی سینما استقلال را به عنوان سرگروه در فصلِ نسبتاً خوبی حدود شش هفته در اختیار اکران ویلاییها میگذارم و ضریب اشغال صندلیهای آن فیلم بسیار پایین است باید چه کنم؟ عدهای میگویند حوزههنری سینما نداده است. اگر سینما و سرگروه نداده بودیم که فیلم اساساً اکران نمیشد. حالا که اکران شده و درصد مشتریان آن پایین است و همه دارند تلاش میکنند بفروشد، من نباید برای دفاع از خودم اعلام کنم فیلم مشتری ندارد و ضریب اشغال صندلیاش ده درصد است! نمیتوانم و نباید عکس سالن سینماهایی را به شما نشان دهم که در زمان اکران فیلم کسی داخل آن نیست. اعلام این موضوع باعث سرافکندگی خودمان است و وضعیت را بدتر میکند. به خاطر همین مسئله نمیتوانیم گزارشی از فروش بدهیم.
کاربری سینما بیلبورد تبلیغات شهری نیست
حرف مهمتر این است که بعضی از این فیلمها به خاطر مناسبات ناعادلانۀ اکران در زمان نامناسبی اکران میشوند. از دو تا فیلمی که ما اعتقاد داریم ناعادلانه و بیموقع اکران شد؛ یکی ویلاییها بود. چرا ویلاییها در اردیبهشت اکران میشود؟ برای اینکه میگوید اگر الان اکران نشود معلوم نیست دیگر چه وقتی اکران شود. میرود بین آن ۳۴، ۳۵ فیلمی که اصلاً روی پرده را نمی بینند؛ پس به ناچار اردیبهشت را انتخاب میکنند. اردیبهشت برای فیلمی مثل ویلاییها بدترین زمان است. فضای امتحان مدارس، انتخابات و ماه رمضان، الان که داریم حرف میزنیم، ویلاییها هنوز در سینما نگه داشته شده است اما با چه میزان فروش؟ و چرا باید یک سینما ظرفیت و منابع خودش را در اختیار فیلمی بگذارد که بیشتر مناسبات اکران آن اشتباه انتخاب شده؟ چرا سینمایی با هشتصد صندلی باید صرفا نقش یک بیلبورد تبلیغات شهری را ایفا کند؟ چرا سینمادار باید تاوان بیتدبیری پخشکننده در انتخابِ زمان اکران را بپردازد؟ فروش فیلمها تا حد زیادی متکی به ظرفیت داخلی فیلمها است. این شایعاتی که مثلاً میگویند «حوزه، فیلم را تحریم کرد و فیلم پرفروش شد» را حداقل در چند فیلم دیدید که اینطور نیست و این حرفها کذب است. بسیاری از فیلمهایی را که چند ستاره سینمایی در آن حضور دارند ما اکران نکردیم و پرفروش هم نشد.
هر سینما بهطور متوسط روزانه یکمیلیون هزینه دارد
پس اگر بخواهم خلاصه کنم، واقعاً ملاحظۀ اقتصادی نداریم هر چند دغدغهی مالی داریم. بالاخره سالیانه حدود ۷، ۸ میلیارد تومان حقوق کارگران سینما است. هر سینما روزانه یک میلیون تومان خرج دارد، این ۱ میلیون گاهی با فروش بعضی از این فیلمها میشود ۲۵ هزار تومان، میشود ۸۰ هزار تومان، یعنی ۹۵۰ هزار تومان زیان روزانهی سینما است. این وضع را چهقدر میشود تحمل کرد؟ یک هفته، ۱۰ روز. باید سالیانه پنج هزار صندلی را نوسازی یا بازسازی کنیم. وگرنه از خط رقابت با رقبا بیرون میافتیم. الان اگر ما این ۷، ۸ هزار صندلی را در این یکی دو سال نساخته بودیم، نسبت سهم ما در سینما به هم می ریخت و اینطور نبود که ما الان یک قدرتی باشیم که وقتی میگوییم یک فیلمی را اکران نمیکنیم تاثیر زیادی داشته باشد.
تسنیم: آیا این حقیقت دارد بعضی از سالنهای حوزه بهخصوص در غرب تهران به تئاتر آزاد اجاره داده میشوند؟
سینما المپیک که با شهرداری شریک هستیم؛ تئاتر آزاد اجرا میکند و در شهرستانها تقریباً این مسئله را نداریم.
بذل و بخششهای شورای صنفی نمایش از جیب سینماداران است
تسنیم: شورای صنفی نمایش یک مصوبهای دارد که به فیلمهایی که حوزه نمایش نمیدهد دو هفته بیشتر مهلت اکران میدهد. آیا این تصمیم ناشی از بحثهایی است که سر فیلمها بین شما و شورای صنفی نمایش صورت گرفته است؟
بله، آنها مقابله به مثل کردند. همۀ این بخششها از جیب سینمادارها است. از نظر سرمایه، سهمی که سینماداران به سینما میآورند؛ اصلاً قابل مقایسه با سهمی که تولیدکنندهها میآورند نیست. سالیانه حدود ۷۰ تا صد میلیارد تومان بهای تمام شدۀ فیلمهای تولیدی در کشور است؛ در صورتی که سینماداران خصوصی سرمایۀ یکی از سینماهایشان با یکی دو سالن همین مقدار است. حالا این را ضرب کنید در تعداد سینماهای ما. این روالی هم که گذاشتند و گفتند دو هفته بیشتر مهلت اکران میدهند؛ دو هفته بیشتر را دوباره از جیب سینمادارها میدهند. سینمادار بدبخت مجبور است که اگر فیلمی هم نمیفروشد آن را اکران کند. به خاطر اینکه یک مجموعهای با حوزه لج کرده است!
برای رهبری مینوشتند که محصولات متعهد دینی مشتری ندارند
تسنیم: تا آنجا که بحث پیش رفت به این نتیجه رسیدیم که دغدغه حوزه هنری مخاطب است و به دنبال آشتی مخاطبان بیشتر با سینما، آیا حوزه هنری تدبیری اندیشیده است که بتواند تغییری در مخاطبان ایجاد کند تا استقبال از سینماها بیشتر شود؟
نکته خوبی است اما این مسئله به حوزۀ تولید مربوط نمیشود بلکه مربوط به حوزۀ تماشا است. در سال ۸۰، ۸۱ رئیس وقت یک سازمان هنری یک نامه برای مقام معظم رهبری نوشت و طی آن عنوان کرد که «محصولات متعهد دینی مشتری ندارد» در دیداری که حضرت آقا با آن مسئول داشتند فرموده بودند: «اینطوری نیست که شما میگویید ولی حالا شما به مشتری نگاه نکنید. تولید کنید! » سال ۸۸ بعد از فتنه، آقا یک دیداری داشتند با هنرمندان. آقا گفتند برای من مینوشتند و میگفتند محصولات دینی مشتری ندارد، بعد چند مثال آوردند، گفتند فلان فیلم این مقدار فروش داشته. فلان کتاب هفتاد نوبت چاپ شده. پس اینها چیست؟ آثار متعهد مشتری دارد!
نکته اینجاست که آن زمانی که آن مسئول داشت این نامه را مینوشت، مانند وضعیتی بود که الان ما در سینما داریم، دو میلیون نفرحضور دارند که ذائقه آنها سینما را شکل داده است، یک چرخۀ معیوبی شکل گرفته است. آنها تولید میکنند ؛ اینها میبینند. ولی اینها درصد کمی از مشتریان بالقوۀ جامعه هستند و برای بقیهی مخاطبان سینما چیزی برای ارائه نداریم که بیایند.
در حال حاضر خیلی از فضاهای سینماهای ما مناسب برای خانوادههای متدین نیست. حتی در بعضی از سینماهای ما، یک بافتی از مخاطبان در طول سالها شکل گرفته است که اگر الان شما بخواهید با خانواده به آنجا بروید، شاید راحت نباشید. وقتی شما با خانواده بروید دفعه بعد نمیروید. علاوه بر اینکه باید تولیدات مناسب وجود داشته باشد باید فضاهای مناسب برای ورود بیشتر و پرشمارتر جامعۀ مذهبی و متدین به حوزه های مصرف محصولاتِ فرهنگی به وجود بیاید.
اگر در فلان مرکز خرید تهران سینما تاسیس کنید و بازار ایجاد کنید، از خانوادههای متدین چه کسی میرود آنجا خرید کند؟ چند مرکز داریم که مرکز رفت و آمد خانوادههای متدین باشد؟ ما در حال بازسازی یکی از بزرگترین سینماهایمان هستیم با این هدف که به یک پردیس سینمایی قابل اعتماد، قابل مراجعه و با کنداکتور خاص برای خانوادههای متدین تبدیل بشود. کسانی که مایل هستند در این فضا خانواده خود را بیاورند و فیلم ببینند و فیلم و فضا سالم باشد، مغازهها اجناس متناسب با سبک زندگی آنها بفروشند و رفته رفته این تکرار شود و این اتفاق بیفتد.
اتفاقی که در حوزۀ ادبیات افتاد این بود که آن مخاطبانی که اصلاً هیچ کتابی را نمی خواندند؛ به سراغ کتاب رفتند. اینطور نبود که ما از سهم مخاطبان و مشتریانِ بازار کتاب در آن مقطع مشتری بگیریم. برای همین در جامعه نشر با تعجب به ما میگفتند: پانصد هزار نسخه کتاب دا را کجا فروختید؟!
تسنیم: حوزه هنری برای ساخت فیلم فاخر و جذب مخاطبانی که «نهنگ عنبر۲» یا «گشت۲» را تماشا نمیکنند؛ چه برنامهای دارد؟ شما برای تولید فیلمهای ارزشی چه برنامهای دارید؟
برنامه که داریم. راهی که به نظر ما میرسد این است که اول باید بازار شکل بگیرد. معمولاً این تقاضاست که عرضه را شکل میدهد، اما همیشه اینطور نیست. گاهی هم عرضه روی تقاضا اثر میگذارد و میتواند ذائقۀ بازار را عوض کند. اما در حال حاضر که میبینید سرمایه تولید فیلم در کشور به سمت تولیدات فاخر و فیلمهای ارزشمند نمیرود؛ به خاطر این است که بازارش وجود ندارد یا برداشت فعالان تولید این است که چنین بازاری وجود ندارد. بازار در حوزۀ سینما خود سینماها هستند. صاحب فیلم سرمایهاش از کجا برمیگردد؟ یکی از محلِ فروش بلیط است، ۴۰ درصد برمی گردد، یکی حقِ پخش تلویزیونی است که عدد قابل اعتنایی نیست. یکی بازارِ بینالملل است که عملاً در آنجا کمکار هستیم. یکی هم شبکه نمایش خانگی است که الان در این بخش یکی از موسساتی که دارد به سینمای کشور سرویس خوبی میدهد؛ موسسه رسانۀ خانگی حوزههنری است. سینمای خانگی گاهی تا یک سوم و یک دوم بودجۀ تولید یک فیلم را به صاحب فیلم برمیگرداند. یعنی ۵۰۰، ۶۰۰ میلیون به یک فیلم پول میدهد و امتیاز ویدیویی آن را میخرد.
ما الان دنبال این هستیم که روی بازار کار کنیم. ما اگر توانستیم یک سینما مانند سینما فردوسی را آماده کنیم؛ به قول معروف چاه را بکنیم بعد مناره را بدزدیم؛ یعنی یک یا دو نمونه در تهران و شهرستانها سینماهایی آماده کنیم که مورد اعتنا و اعتماد افراد متدین باشد؛ به طور طبیعی تولیدات میآیند در چنین سینماهایی و دیده میشوند. سه پردیس در کشور وجود دارد که ۷۰ درصد کل میزان فروش فیلمها را در بر میگیرند؛ دو پردیس در تهران است و یکی در مشهد است. حالا فرض کنید ۳ پردیس هم حوزه هنری برای مشتریان جدیدی که در نظر دارد جذب کند، داشته باشد که یکی در شیراز، یکی در تبریز و یکی در تهران باشد. در اصفهان یک پردیس سینمایی ساختیم و در حال ساخت یکی دیگر هستیم. واقعاً با دارا بودن سه یا چهار پردیس میتوانیم بازارِ فیلمهای فاخر را با دعوت مخاطبانی که در خانههایشان نشستهاند و سینما نمیآیند ؛ در دست بگیریم. در ادامه، اصلاً لازم نیست حوزه هنری برای این کار سرمایه گذاری کند. خود بخش خصوصی و خود فیلمسازان و صاحبان سرمایه تمایل به ساخت پیدا میکنند. چرا آقای فرید در مناظره گفت: «سرمایهگذاران دیگر به سمت فیلمهایی که حوزه نمایش نمیدهد نمیآیند؟ » چون به قول اقتصادیها سرمایه ترسو است و جایی نمیرود که در معرض خطر باشد. برداشت ما این است که اگر بتوانیم با امکاناتی که داریم چند پردیس سینمایی برای مشتریان جدید بسازیم؛ به طور طبیعی بازار این فیلمها تامین میشود و این فیلمها ساخته میشود و میرود آنجا و پرفروش میشود .
دوم اینکه در حوزۀ تولید فیلم، چالشِ نیروی انسانی بسیار جدی است. حوزه هنری طی مدت سه سال «باشگاه فیلم سوره» را تاسیس کرد که خروجی خوبی داشته است.
افزایش ۸۰۰۰ صندلی توسط حوزه هنری
این مسیر نسبتاً طولانی است که ما شروع کردیم و داریم کار میکنیم. مرکز آموزشِ حوزه هنری در طول این چند سال گذشته ۲ هزار هنرجویِ حوزۀ سینما را آموزش داده است و به سازمانهای مختلف معرفی کرده و خیلی از اینها الان مشغول کار هستند. این هم از آن کارهای زیرساختی است که یک پروژه ۱۰ ساله است. اینطوری نیست که بگویید امسال شروع کردید، سال دیگر به نتیجه میرسد. ما باید نیروی انسانی کافی داشته باشیم، با نیروها تولید انجام بدهیم و خیلی متکی به نیروهای موجود نباشیم. روی بازار هم باید کار بکنیم و اینها هم یک جایی به هم دست بدهند. چون یک بار این اتفاق را در حوزۀ کتاب دیدیم که مسالۀ سختتری بوده، چون باور داریم و چون بچهها و فیلمهایشان را میبینیم ، اعتقاد داریم به این خواهیم رسید که هم تولید ما خوب شود و هم بازار این فیلمها خوب شود و هم مخاطبان چند ده میلیون نفری که سینما نمیآیند بیایند سینما و سینما از فروش ۱۸۰ میلیارد دربیاید برود روی ۵۰۰، ۶۰۰ میلیارد.
در حوزه پرورش نیروی انسانی «باشگاه فیلم سوره» و «مرکز آموزش اسلامی حوزۀ هنری» را داریم که ۵، ۶ سال است دارند کار میکنند و نیروهای خوبی دارند. اخیراً در بخش نمایش هم ۸ هزار صندلی به سینما اضافه کردیم. وقتی میگوییم یک پردیس جدید افتتاح شد، چند صندلی است؟ ۱۲۰۰ صندلی است. این طرف حوزه هنری ۸ هزار صندلی اضافه کرده است. یعنی ۸ تا پردیس اضافه کرده است نه در اکباتان و عباس آباد ، بلکه در مشهد، تبریز و شیراز و تبریز و بیجار. مانند ساخت یک تونل، تولید و تماشا باید از دو طرف بیایند به هم برسند. داریم روی این کار میکنیم.
تسنیم: از نگاهِ حوزه هنری، فیلم فاخر چه فیلمی است؟
این که متعلق به سینمای مصلحانه باشد. سینمایی که هدف خودش را اصلاحِ یک باور، یک عادت یا یک مساله از زندگی مردم میداند و میخواهد کیفیت زندگی ایرانی را ارتقا بدهد. در تکنیک و پرداخت بتواند استانداردهای فنی و هنری سینما را بگذراند. مثل فیلمبرداری و کارگردانی. در حال حاضر به فیلمهایی فاخر گفته میشود که بیش از پنج میلیارد تومان هزینه دارند. ما اصلاً چنین فیلمهایی را فاخر نمیدانیم. فاخر یعنی چه؟ یعنی قابل فخر. ما به چه باید فخر کنیم؟ آنچه که ما باید به آن فخر کنیم فیلم فاخر است. از نظر ما فیلمهایی همچون «ویلاییها»، «ماجرای نیمروز»، «یه حبه قند» و «بیست و یک روز بعد» فیلمهای فاخر هستند.
مشکل سینما با تولید حل نمیشود، باید بر حوزه تماشا تمرکز کرد
تسنیم: شما برای افزایش مخاطب، نگاهِ تولیدمحور ندارید و بیشتر بر تماشا تأکید میکنید؛ چون ما بافت سنتی جامعه که نگاه سنتی دارند را فراموش کردیم.
ما فکر میکنیم که اصلاً مشکل سینمای ما تماشاست نه تولید. نکتهای که شما گفتید درست است. حوزه فکر نمیکند مشکل سینمای کشور با تولید حل میشود. ۴۰ سال است که جمهوری اسلامی روی تولید تاکید میکند. مثلاً حوزۀ تولید کتاب. حالا چه تعداد از این کتابها خوانده میشود؟ چه تعداد از آن توزیع میشود؟ ما اعتقاد داریم الان اگر بخواهیم اولویت و فوریت برای خود تعریف کنیم؛ فوریتِ سینمای ایران مسئله تماشای فیلمهاست. نمیگویم «نمایش». معنی نمایش هنوز در سمتِ فعالان سینماست، تماشا در سمت مشتری است. در آن برنامهی تلویزیونی اشاره کردم مسئله سینما این است که مخاطب به مشتری تبدیل نمیشود. اشتباهی که ما مرتکب میشویم این است که به مشتریهای سینما و کسانی که میخواهند بلیط بخرند؛ میگوییم مخاطب. اینها دیگر مشتری هستند. مخاطب کسانی هستند که ما فکر میکنیم ویلاییها برای آنها ساخته شده است و آنها نتوانستند ببینند. چون محل مناسبی برای تماشای فیلم نداشتند و قراری که با آنها گذاشتیم زمان و مکان درستی نداشت. شما با یک شخصی با باورهای خاصی در یک رستورانی قرار بگذارید نمیآید، آنها آنجا با شما قرار نمیگذارند. ما الان محلِ قراری که در شأن خیل عظیم مخاطبان باشد نداریم. به همین دلیل تماشا اتفاق نمیافتد.
تسنیم: اگر مخاطب و تماشاگر سینما افزایش پیدا کند فروش کمدی سخیف هم افزایش پیدا میکند و ممکن است جریان سینما در ساخت این نوع فیلم متمرکز و متوقف شود و باید به نسبت افزایش مخاطب تولید هم برای سینما عرضه کرد. سینمایی که بتواند نیازهای تفریحی مخاطب را هم برآورده کند. در ایران صنعت سینما نداریم؛ فقط هنر سینما داریم. در صورتی که سینما با پیشینۀ فکری صنعت شکل گرفت و حوزه هنری در تولید مسئولیت دارد.
قطعاً همینطور است. اگر شما حوزه را تجزیه کنید؛ ۳ عامل اصلی در آن پیدا خواهید کرد. اول نیروها و هنرمندان. دوم آثار و دستاوردها. سوم منابع اطلاعاتی. حوزه هنری غیر از اینها چیز دیگری ندارد. ساختمان و پهنۀ جغرافیایی، حوزۀ هنری نیست. در بخش نیروی انسانی داریم کار میکنیم و منابع اطلاعاتی و آرا و نظرات و کتابخانهها هم هست. در همۀ این زمینهها داریم کار میکنیم . یک وقتی میگویند این چه زمانی نتیجه خواهد داد؟ عوامل بسیار متنوعی وجود دارد که گاهی سرعت ما را کم میکند و گاهی به ما سرعت میدهد. اما همین الان میتوانیم بگوییم بیایید از «باشگاه فیلم سوره» ما بازدید کنید. آنجا ببینید چه مجموعهای و چه کارگاهی برای پرورش و کارورزی نیروی انسانی و تولیدات فراهم است. در بخشهای دیگر و تولیدات دیگر ما، ببینید بخش مستند ما چه دارد میکند. بخش تلویزیونی و انیمیشنی ما چه دارد میکند. واقعاً در حال سرمایهگذاری روی مقوله تولید هستیم. اما آن خطری که شما میگویید وجود دارد. ما امیدواریم بازار خودمان را در جامعۀ افراد متدین پیدا کنیم. اگر از این کلیدواژه زیاد استفاده میشود معنیاش این نیست که کسانی که الان سینما میروند متدین نیستند. یک دریافتهایی داریم نسبت به گرایشات مذهبی و سیاسیِ کسانی که الان دلیلی برای سینما رفتن ندارند. بازارمان را میخواهیم آنجا تعریف کنیم. اگر نتوانیم فضای عرضه و توزیع را به شیوهای درست و مطمئنن ایجاد کنیم، عملاً کسانی که میخواهیم با آنها قرار بگذاریم، نمیآیند و وقتی نمیآیند تولیدات خوب و فخیم ما روی زمین میماند و خودمان برای دفاع از خودمان مجبور میشویم بگوییم ویلاییها نمیفروشد ؛ نیمروز مشتری ندارد؛ مزار شریف فاجعه فروش است و این نوع توجیهات بی وجه.
منبع: خبرگزاری تسنیم