زیبا بروفه از فضای جدیدی که بر عرصه هنرهای نمایشی حاکم شده و باعث شده افراد حرفهای به ناحق به حاشیه رانده شوند، ابراز نارضایتی کرد.
سوره سینما- سارا سپاسیان : زیبا بروفه را این روزها کمتر می بینیم ، چه در تلویزیون و چه در سینما. این اتفاقی است که برای بازیگران دیگر هم کم و بیش افتاده و نمی دانیم این موضوع به شرایط کلی سینما و تلویزیون ما بر میگردد یا مسائل شخصی خودشان درباره حال و هوای این روزهای این بازیگر و شرایط سینمای ایران و رقابت در فضای حرفهای صحبت کردیم.
چرا این قدر در سینما و تلویزیون کم کار شده اید؟
زیبا بروفه: من مجبورم از میان پیشنهادهای موجود دست به انتخاب بزنم و خیلی اوقات بین بد و بدتر انتخاب کرده ام. به طور کلی کار می کنم اما نه به کیفیت گذشته و علت آن را فکر می کنم کسان دیگری به جز من باید پاسخ بدهند. البته چند کار خوب هم برای سینما و تلویزیون و شبکه آماده دارم که به زودی پخش می شود.
یعنی سال راکدی را شروع کرده اید؟
نه. در همین سال جدید دو پیشنهاد سریال داشتم که یکی به لحاظ مالی به توافق نرسیدیم و دیگری کاراکترش مورد پسندم واقع نشد. روی هم رفته خیلی وقت است که دیگر شرایط مثل سابق نیست.
این حرف را از خیلیها می شنویم. واقعا چه اتفاقی افتاده است که دیگر شرایط مثل قبل نیست؟
یک سری از بازیگران محبوب که مردم هم دوست شان دارند، به اجبار از عرصه دور مانده اند و حتی در کوچه و خیابان هم جواب خاصی برای مردم ندارند. وقتی یشنهاد قابل تاملی نیست من به عنوان بازیگر چه کاری می توانم انجام بدهم؟ بودن به هر قیمتی هیچ وقت مطلوب نبوده است. چون برای تثبیت موقعیتی که به زحمت به دست آورده ای، نمی توانی بی احتیاط گام بردارید. پاسخ دادن به این سوال که چرا در فلان کار بازی کردی حداقل برای من که خیلی سخت است.
پس از تلویزیون قهر نکرده اید؟
خیر خیلی دوست دارم کاری در تلویزیون بازی کنم، اما وقتی پیش نمی آید …
از آن چند فیلمی بگویید که آماده پخش هستند؟
«همسر مزاحم» نام فیلمی است که به زودی اکران می شود. همچنین فیلم دیگری با کارگردانی آقای هدایت با نام «بازی خطرناک» بازی کرده ام که به گمانم با نام «توطئه» قرار است ماه رمضان اکران شود. یک تله فیلم دارم با آقای داریوش یاری با نام «حس تماس» که خیلی دوستش دارم و می توان گفت به معنای واقعی کلام با عشق بازی اش کردم. وقتی من به عنوان بازیگر با نقشی رو به رو شوم که برایم زحمت ایجاد کند و مجبور شوم در ذهنم نسبت به آن چالش برقرار شود، لذت می برم و آن را دوست خواهم داشت. در این فیلم نقش زن موفقی را دارم که گوینده رادیوست و به واسطه مشکلی که برای بچه اش پیش می آید، مجبور می شود با همسر سابقش که در خارج از کشور زندگی می کند تماس برقرار کند و همین موضوع باعث شناخت تازه آنان از یکدیگر می شود. این زوج در سن پایین ازدواج و بعد متارکه کرده بودند و فکر می کنم در جامعه هم ما به ازای بیرونی زیاد دارد. در این فیلم علیرضا جلالی تبار بازیگر نقش مقابل من است.
موضوع طلاق سوژه بکری ندارد اما گویا پرداخت خوبی داشته که اینطور به دل تان نشسته.
بله. حال خوب آن بازی هنوز هم بعد از گذشت یک سال با من هست و همین موضوع گواه ادعایی است که الان مطرح کردم. مهم چگونه کار کردن است و نه اینکه در سال چند بازی داشته باشی. کار دیگری هم دارم با نام «قصه خاطره» که با وجود کوتاه بودنش دوست داشتم آن را کار کنم، چون سوژه خاصی داشت. بازیگر نقش مقابلم هم کامبیز دیرباز بود. یک تله فیلم هم دارم با کارگردانی آقای کلهر که قبل از عید کار کردیم با پژمان بازغی همبازی بودم.
برای شما مهم است که به عنوان بازیگر تلویزیون شناخته شوید یا سینما؟
نه اصلا برایم مهم نیست. این خودمان هستیم که به طبقه بندی ها بها می دهیم.
اما خیلی ها گمان می کنند بازیگر سینما حرفه ای تر است.
نه اینطور نیست. بازیگر واقعی کسی است که در کارش کم فروشی نکند و حتی اگر دارد در یک تیزر تبلیغاتی بازی می کند، به خودش و نقش مدیون نباشد. بازی در فیلم به این دلیل برجسته شده است که به لحاظ مالی برای بازیگر بهتر است و ساعت کاری کمتری هم دارد و شاید بتوان گفت بازیگری در شرایط استاندارد تر و انسانی تری اتفاق می افتد، وگرنه برای بازیگری که شغل او بازیگری است، این بازی کردن است که مهم است نه مدیومی که تصویر او از آن به نمایش می رسد.
به سقف آرزوی تان در بازیگری رسیده اید؟
نه . آدمیزاد حفره ای دارد که هیچ وقت پر نمی شود. همان قصه هر که بامش بیش برفش بیشتر است! یعنی شما هر چقدر هم که ثروتمند باشید باز به بیشتر از آن فکر می کنید و بازیگری هم به همین ترتیب است. هیچ وقت برای بازیگر پیش نمی آید که بگوید من به اینجا رسیدم و دیگر بس است و سطح خودم را پیدا کرده ام و چنین چیزی به معنای مرگ است. باید در لحظه زندگی کرد و هر لحظه را به بهترین شکل سپری کرد.
یعنی به چیزی مثل سیمرغ هم فکر نمی کنید؟
نه. نمی توانم صحبت از استحقاق به میان بیاورم چون شاید شرایط ش برای من پیش نیامده است. در سینما باید یک سری حواشی را پذیرفت و رابطه ای بودن بعضی چیزها را قبول کرد. ممکن است من برای فیلمی اصلا به یاد کارگردان نیفتم و بعد او مرا ببیند و بگوید اگر بازی می کردی چقدر خوب بود. گاهی شرایط پیش نمی آید.
این شرایط یعنی همان شانس؟
نه من شانس را قبول ندارم چون معتقدم یک جور رفع تکلیف است و تو هر کجا کم می گذاری می گویی شانس با من همراه نبود. عواملی که دست به دست هم می دهد تا من در شرایط کار کردن قرار بگیرم، گاهی دست به دست هم نمی دهد و این تقصیر من نیست چون تلاش من همیشه این بوده که در هر جایگاهی که هستم کارم را به بهترین شکل انجام بدهم. کما اینکه من برای «طلسم شدگان» و «ریحانه» از سوی تلویزیون نامزد دریافت جایزه شدم و جایزه هم گرفتم. در سینما فیلم جشنواره ای نداشتم که بتوانم خودم را محک بزنم. این موضوع جایزه نگرفتن من را اذیت نمی کند چون به جز خودم عوامل بسیار دیگری در این ماجرا دخیل هستند.
شاید اگر شما را به عنوان یک بازیگر سینمایی می شناختند تا تلویزیونی این اتفاق خوب برای شما افتاده بود.
این به دیدگاه بقیه مربوط می شود که من نه تلاش می کنم آن را عوض کنم و نه توانایی اش را دارم. من تنها ادعا دارم که یک بازیگرم و از نهایت توانم برای بازی ام استفاده می کنم. اساسا نمی توان چیزی را به زور به دست آورد. اما نمی توان انکار کرد که همیشه حضور داشتن موثر است و باعث می شود تو هنگام انتخاب بازیگر در ذهن کارگردان باشی. اگر کناره بگیری تصور می کنند تو میل به کار کردن نداری. اما همه ما دوست داریم کار خوب بازی کنیم و به درجات بالا برسیم و تشویق هم بشویم و من هم مستثنی نیستم.
هیچ وقت به تجربه شاخه دیگری از سینما فکر کرده اید؟
نه . در سینما که به هیچ شاخه دیگری فکر نمی کنم چون از اینکه کاری را ناقص انجام بدهم بیزارم. من در بازیگری هم هنوز به سطح اعلای آگاهی نرسیده ام و فکر می کنم ناقص انجام دادن کارهای مختلف بهتر از یک کار کوچک اما کامل نیست. به طور کل هیچ وقت هیجان تجربه کردن شاخه های دیگر را نداشته ام.
اینکه همسر شما هم یک گریمور است و از اهالی سینما امتیاز خوبی است. نه؟
صد در صد همین طور است. چون شرایط سینما یک شرایط خاص است و باید کسی کنارت باشد که بتواند تو را درک کند. زندگی یک بازیگر با یک غیربازیگر غیرممکن نیست، اما خیلی سخت است.
اگر بنا باشد سینمای امروز را از دیدگاه خودتان به عنوان بازیگر آسیب شناسی کنید، چه می گویید؟
سینما امروز از حالت رسمی خودش خارج شده است.
یعنی غیر حرفهای شده؟
نه. منظورم این نیست. می خواهم بگویم آن سلسله مراتبی که موجب حرمت و احترام بود، دیگر وجود ندارد. امروز بازیگران جوانی را می بینی که بعد از بازی در یک پلان کوچک از یک فیلم نه چندان قوی یک نقش مهم از یک کار بزرگ را بر عهده گرفته اند در حالی که تخصصی که دارند در حد و اندازه آن نقش نیست. اینطور می شود که نه فیلم دیده می شود و نه مردم او را تایید می کنند. من موافق انحصار سینما در دست یک عده محدود نیستم چون معتقدم کسی جای کسی را نمی گیرد، اما این سیل ورود به مثابه این است که مسوول حراست یک اداره حتی به کسانی که کارت ورود ندارند نیز اجازه داخل شدن بدهد و به قول معروف همه را زیرسیبیلی رد کند. این دردناک است. شاید این حرف همه همکاران من باشد. چنین مسائلی روی قرار دادها هم تاثیر می گذارد و باعث میشود امروز رقمی را به من پیشنهاد کنند که ۵ سال قبل می گرفتم. خب در این حالت زندگی من برای یک ماه آینده هم تامین نیست. امروز گویا برای تهیه کننده مهم نیست که چه کسی در فیلمش بازی می کند و آنچه اهمیت دارد این است که چه کسی کمتر میگیرد. عشق ما را تبدیل به بیزینس کرده اند.
در پایان درباره پدیدههای جدید عرصه شبکه نمایش خانگی صحبت کنید. پیشنهادهای وسوسه کنندهای که این روزها به سراغ هر بازیگری می آیند.
بازیگر ممکن است برای امرار معاش خودش چنین پیشنهادهایی را هم بپذیرد و این هیچ اشکالی ندارد. چون بازیگر امروز سینما در شغل خودش به قدر کافی تامین نیست. من اما مثلا پیشنهادی را که برای «رالی ایرانی» داشتم با وجود شرایط مالی خیلی خوبش نپذیرفتم. به این دلیل که به محیط حرفه ای و زندگی شخصی خودم قائل به وجود فاصله هستم. شاید شما هم اگر از معروفیتی برخوردار بودید دوست نداشتید مردم بدانند شب گذشته که شام را در منزل خواهر خود صرف کرده اید چه رفتاری داشته اید. شاید چنین چیزهایی برای مردم جذاب باشد، اما من ترجیح می دهم بین کار و زندگی ام فاصله بگذارم.