سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ شهریور ۱۳۹۶ در ۳:۳۰ ب.ظ چاپ مطلب

نگاهی به فیلم سینمایی «فصل نرگس» ساخته نگار آذربایجانی/ دغدغه‌مند و انسان‌دوستانه

fasle narges1

«فصل نرگس» اثری دغدغه‌مند و انسان‌دوستانه است که سعی دارد پیام‌های اخلاقی و مهم‌اش را در خلال قصه‌هایی جذاب برای مخاطب روایت کند و در این مسیر موفق عمل می‌کند.

سوره سینما – الناز نعمتی : درام اجتماعی «فصل نرگس» دومین فیلم نگار آذربایجانی در مقام کارگردان است. داستان این فیلم ترکیبی از چند قصه مجزا در رابطه با یک مفهوم کلی به نام پیوند عضو است.

در ایران روزی ۷ تا ۱۰ بیمار نیازمند به سبب نرسیدن عضو پیوندی فوت می‌ کنند و این درحالی است که بیشتر افرادی که مرگ مغزی شده و امکان استفاده از نسوج و اعضای بدن شان وجود دارد با عدم رضایت خانواده به خاک سپرده می شوند. فرهنگ اهدای عضو در کشومان با وجود تبلیغات مکرر و اطلاع رسانی چهره ها و رسانه و افراد مطلع و همینطور مراکز درمانی و بهداشتی در سطح پایینی قرار دارد و اغلب مردم حتی درک درستی از مرگ مغزی ندارند و تصور می کنند وقتی عزیزشان هنوز تنفس می کند صحبت از اهدای عضو کاری غیر انسانی و ظالمانه است درحالی که فردی که به مرگ مغزی دچار شده عملا فوت شده و تنها با استفاده از دستگاه های پزشکی و آنهم تنها برای مدتی محدود قادر به زندگی نباتی است.

در این بین بی شک هنرمندان رسالت سنگینی در جهت آگاه سازی مردم دارند و باید با زبان هنر اطلاعات عمومی مردم را در زمینه اهدای عضو بالا ببرند. خوشبختانه در سال های اخیر در برنامه های تلویزیونی و سینمایی مانند برنامه های ترکیبی، سریال ها و فیلم ها شاهد افزایش توجه به موضوعات و داستان هایی هستیم که موضوع اهدای عضو و نتایج آن را محور داستان خود قرار داده اند. از جمله این آثار فیلم شریف و ارزشمند «فصل نرگس» به کارگردانی نگاره آذربایجانی است که با تاثیر گرفتن از مرگ یک بازیگر(عسل بدیعی) و اقدام خیرخواهانه خانواده اش پس از فوت این هنرمند تولید شده است.

fasle narges2

آذربایجانی کارگردانی با دغدغه های اجتماعی است و این موضوع را پیش تر با فیلم «آینه های روبرو» به اثبات رسانده بود و حالا در «فصل نرگس» با شیوه وفرمی جدید سراغ سوژه اجتماعی دیگری رفته است که دغدغه این رزوها یا شاید بهتر است بگوییم این سال های کشورمان است.  داستان «فصل نرگس» به صورت غیر خطی چند داستان را به شیوه موازی پیش می برد. داستان هایی که در ابتدا هیچ خط و ربط منطقی به هم پیدا نمی کنند اما هرکدام جذابیت های خاص شان را برای مخاطب دارند. دختری اهل تبریز که به تهران آمده عاشق مردی که نوازنده و مدرس سازهای سنتی است می شود، زنی جوان که راننده آژانس است و مردی بازیگر درگیر حادثه ای عجیب می شوند ، دختری عاشق که نگران دوست افسرده اش است و مدام سعی در پرستاری و نگهداری از او دارد و … قصه ها ظاهر کاملا متفاوتی دارند اما نقطه اشتراک تمامی این داستان ها حضور افراد خیرخواه و نگران است . افرادی که حاضرند برای کمک به همنوع شان اعم از دوست و فامیل و آشنا و حتی غریبه ها کار و زندگی خود را تعطیل کرده و پیگیر رفع مشکلات دیگران باشند. فیلم با همین پیام که البته به صورت غیر مستقیم به مخاطب منتقل میشود جلو رفته و به نقطه ای میرسد که کم کم داستان های موازی به یکدیگر ربط پیدا می کنند.

نکته مثبت دومین فیلم آذربایجانی گذشته از پیام ارزشمندش ،تلاقی درست و تاثیرگذار داستان های موازی در پایان فیلم است. مخاطب درست زمانی که با شخصیت های فیلم کاملا آشنا و داستان های زندگی شان را شنیده و با آنها احساس همذات پنداری کرده متوجه می‌شود اساس زندگی همه شان به واسطه اهدای عضو بوده و اگر وصیت  یکی از همین شخصیت ها مبنی بر اهدای عضو پس از مرگش نبود دیگر هیچکدام از این کاراکترها در دنیا حضور نداشتند و قصه های شان نیز شکل نمی گرفت. بدون اهدای عضو دختر جوان نه راننده آژانس زنده بود و می توانست به بازیگر کمک کرده و ماجرای تقریبا عاشقانه شان شکل بگیرد و نه قلبی در سینه دختر ساده دل تبریزی می تپید که بتواند با آن به خودش و مرد جوان زندگی و امیدی دوباره ببخشد.

آذربایجانی در تعریف داستانی اجتماعی و لطیف در باب کار خیرخواهانه و نیک اهدای عضو موفق عمل می کند و اگر فیلمنامه چفت و بست بیشتری داشت و فیلم از نظر ابعاد فنی با دقت بیشتری همراه بود می توانستیم مدعی شویم با یک اثر درخشان اجتماعی روبرو هستیم . با اینهمه و با وجود نواقص ذکر شده باز هم «فصل نرگس» اثری دغدغه مند و انسان دوستانه است که سعی دارد پیام های اخلاقی و مهم اش را در خلال قصه هایی جذاب برای مخاطب روایت کند و در این مسیر موفق عمل می کند.

منبع : بهمن سبز