فروغ فروهیده که این روزها فیلمنامه مجموعه «هاتف» به کارگردانی داریوش یاری را به عهده دارد در گفتگو با سوره سینما عنوان کرد: برخی کارهای مناسبتی که برای محرم ساخته می شود از روح این ایام تهی هستند به همین خاطر نمی توانند ماندگار و تاثیرگذار باشند.
وی افزود: هر قصه و مناسبتی جوهره ای دارد که با اتکای به آن می توان یاد یک واقعه را زنده نگه داشت. به عنوان مثال جوهره اصلی این مناسبت، حق طلبی است و با شناخت درست از این مفهوم می توان قصه هایی نوشت که مرور آن شما را یاد این ایام بی اندازد.
فروهیده با اشاره به اینکه غالبا تنها نشانه آثار مناسبتی پارچه های یاحسین و غذای نذری است؛ گفت: قیام یکی از ارکان اصلی تصویر در ایام محرم است اما معمولا بی تفاوت از کنار آن عبور می کنیم. در بیشتر کارها اگر سیاهه های محرم و غذاهای نذری به فیلم الصاق نشود اصلا یادمان می رود که این اثر به مناسبت محرم ساخته شده است.
وی توضیح داد: همه این بی توجهی ها به دلیل دور شدن از نگاه جامعه شناسانه و ساده انگارانه است. به نظر می رسد در شخصیت پردازی ها گاهی مخاطب را دست کم می گیریم و برای عمق بخشیدن به معنا تلاش زیادی نمی کنیم. این انتقادی است که به همه ما وارد است و من هم خودم را مستثنی نمی دانم. امیدوارم تلاش مان را جهت نوشتن متنی که بتواند در عین تاثیرگذاری بیشتر با مردم ارتباط برقرار کند، بیشتر کنیم.
این نویسنده که سال گذشته مجموعه «آرام می گیریم» را روی آنتن داشت، در پاسخ به اینکه چرا اکثر فیلمنامه هایی که از فضای انتزاعی برای بیان معانی استفاده می کنند بیش از اینکه تاثیرگذار باشند سطحی و تخیلی می شوند، اظهار کرد: یکی از مشکلاتی که در ارائه برخی معانی داریم این است که خیلی از حقایق را بلد نیستیم طوری بیان کنیم که در قالب خط قرمزهای مان بگنجد.
وی ادامه داد: این داستان بر می گردد به اینکه تاریخ قصه نویسی ما بسیار عقب تر از دنیا است. اگرچه ادبیات مکتوب شاخص ما در جهان سرآمد است اما رویکرد فرهنگی ما تکیه بر ادبیات شفاهی دارد و قصه نویسی در تاریخ ادبیات ما اتفاق جوانتری است. جدا از این مساله آنچه فضای کار ما را به جای سورئال به سمت تخیلی و سطحی شدن پیش می برد حذف تحقیق از فیلمنامه است.
فروهیده بیان کرد: اگر نگاهی به برخی آثار کریستوفر نولان بی اندازید متوجه خواهید شد چنان فضای سورئال را زیبا به تصویر کشیده که گاهی فراموش می کنید کجای این قصه ایستاده اید. فیلمنامه هایی از این دست نتیجه سال ها تحقیق و جستجو قوانین متافیزیک است که فیلمساز موازی با حرفه اش انجام می دهد اما از آنجا که چنین رویه ای در آثار ما وجود ندارد با تکیه به تخیل تا جایی پیش می رویم اما در ادامه و پایان بندی به مشکل می خوریم.
این نویسنده توضیح داد: قصه در ساختار خودش باید مبتنی بر جهان روایی باشد. ما نمی توانیم بدون تحقیق جهان داستان را تصویر کنیم البته این تنها دلیل ضعف فیلمنامه هایی از جنس روایت های سورئال نیست و همه چیز را نمی توان گردن نویسنده انداخت. فاصله بسیار کم بین نگارش تا اجرا آفت بزرگی است که بعضا در غیرقابل باور شدن سریال ها تاثیر می گذارد.
فروغ فروهیده اضافه کرد: ضمن اینکه برخی کارگردانان بعد از آغاز کار فیلمنامه را گرفته و ارتباط شان را با نویسنده قطع می کنند. این عدم تعامل تا جایی پیش می رود که اگر اسم خودتان را در تیتراژ نبینید باورتان نمی شود همان متنی است که روز اول ارائه کردید. چرا که برداشت های شخصی کارگردان و دیر عوامل به اندازه ای شکل کار را تغییر می دهد که خط قصه به سمت دیگری سوق پیدا می کند و در نتیجه داستان نیز خود را نشان می دهد.