سیدرضا میرکریمی در گفتگویی تاکید کرده بخشی از کارنامه هنری اش مرهون همکاری با حوزه هنری است.
سوره سینما- کارگردان فیلم سینمایی «یه حبه قند» در بخشی از صحبت هایش با خبرگزاری مهر، درباره مواضع حوزه هنری در سال ۹۱ و همکاری اش با این نهاد صحبت کرده است.
به نظر میرسد بیشترین تاثیر مسایلی که چهار سال گذشته در حوزه فعالیتهای سینمایی وزارت ارشاد رخ داد، سال گذشته در سینمای ایران نمود پیدا کرد که نمونه آن اختلاف حوزه هنری با وزارت ارشاد و در نهایت تحریم ۶ فیلم توسط حوزه بود. این فیلمها اجازه نیافتند در سینماهای حوزه هنری در تهران و شهرستانها به نمایش درآیند و همین امر دامنه اختلافهای بین ارشاد و حوزه را به اختلاف بین بخشی از بدنه سینما با حوزه هنری تعمیم داد. عملکرد حوزه هنری به حصوص درباره این تحریم را چطور ارزیابی می کنید؟
– شخصا تعلق بسیاری به حوزه هنری دارم و بخش مهمی از تجربه هنریام مرهون همکاری با حوزه است. بیش از ۱۰ سال است که با این نهاد فرهنگی همکاری داشتهام به همین دلیل فرد مناسبی برای ارزیابی عملکرد این نهاد فرهنگی و هنری نیستم. در واقع خودم را عضوی از حوزه می دانم و شاید نتوانم نگاه نقادانه درستی از بیرون به عملکرد آن داشته باشم.
* به عنوان یک سینماگر و فیلمساز با کارنامه کاری قابل تاملی که دارید هم نمیتوانید یا نمیخواهید اظهار نظر کنید؟
– از یک زاویه معتقدم که وجود نهادهایی مانند حوزه هنری به چند دلیل مغتنم است. اول اینکه نهادهای نیمهدولتی چون حوزه با توجه به اینکه به شکل مستقیم به نظام اجرایی کشور متصل نیستند، تغییر مدیریت در آن گاه به ۱۰ سال می رسد و با تغییر دولت ها مدیریت آن دستخوش تغییر نمیشود و به همین دلیل با فراغتی بیشتر و ایمنتر میتوانند به برنامهریزیهای بلندمدت بپردازند.
* این خاطر آسوده ممکن است گرفتار نگاه سلیقهای و به تعبیر برخی دیگر حتی به انحصار فعالیت در یک دایره محدود، در طول این ۱۰ سال منجر شود.
– نگاه سلیقهای ممکن است در هر نهاد و ارگانی وجود داشته باشد و تنها معطوف به حوزه هنری نمی شود. منظور من مسیری است که نهادهایی از این دست طی می کنند. به این معنا که نهادهایی چون حوزه هنری به دلیل استقرار و استمرار دیدگاه، در انجام فعالیت ها کمتر دستخوش انحراف می شوند و نکته مثبت چنین شرایطی این است که دچار روزمرگی نمی شوند.
* اما روزمرگی در مدیریت بخشهای مختلف وجود دارد و منحصر به مدیریت هنری نیست.
– بله درست است. اما من معتقدم که حوزه هنری به این دلیل که ماموریت وزارتخانهای با چشمانداز کوتاه مدت چهارساله ندارد و شرح وظایف مشخصی دارد، دچار روزمرگی نمیشود و اصولا قرار نیست همه بخشهای هنری را پوشش دهد و در نهایت درباره همه امور فرهنگی پاسخگو باشد بلکه هر جا احساس کند یک جریان فرهنگی با اهداف و آرمانهایی که مدنظر دارد همخوانی ندارد وارد عمل می شود.
* طی این چهار سال و به خصوص در یک سال اخیر عدهای سعی کردند فضای سنگینی علیه حوزه هنری حاکم کنند. آیا این فضا عملکرد حوزه را تحت تاثیر قرار میدهد؟
– تحت تاثیر قرار گرفتن توسط چنین فضایی اتفاقا یکی از آسیبها و نکات منفی است که ممکن است حوزه هنری گرفتار آن شود.
* چطور؟
– اول اینکه به نظر من تعداد نهادهایی از این دست باید افزایش یابد و نکته دوم اینکه دایره مضامینی که جزو ماموریت نهادهایی از این دست قرار میگیرد باید باز و گستردهتر شود و نکته سوم اینکه تحولات سیاسی و اقتصادی که به سرعت در حال رخ دادن است و همچنین فضای اتهامزنی که بیرون از ساختار حوزه هنری وجود دارد نباید بر شاکله و ادبیات این نهاد فرهنگی و هنری تاثیر بگذارد و مدیریت را تحتالشعاع قرار دهد. حال اینکه اگر این نکات منفی را در کنار نکات مثبت بگذاریم من عملکرد حوزه هنری را مثبت ارزیابی می کنم.
* یکی از نکاتی که اشاره کردید این بود که حوزه هنری نباید تحتتاثیر فضای اتهامزنی قرار گیرد. اما مسئله این است که حوزه هنری سال گذشته به واسطه عدم نمایش ۶ فیلم در سینماهایش به شدت متهم شد.
– موضعگیری حوزه درباره رویکرد برخی آثار تولیدی را حق این نهاد میدانم. به نظر من اگر یک نهاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی متوجه شود که یک جریان مربوط به حوزه فعالیتاش با سیاست های مورد نظرش همخوانی ندارد پس از اخطارهای بهنگام، حق دارد موضع رسمی اش را اعلام و مسیر خود را تغییر دهد.
حوزه هنری هم در موضعگیری اش درباره برخی آثار مورد تایید وزارت ارشاد همین کار را کرد. هر چند تداوم این حرکت را به صلاح سیاست های حوزه هنری نمی دیدم و چندین بار هم در این ارتباط صحبت کردم و گفتم که مسئولیت این کار را به وزارت ارشاد که مسئول مستقیم این کار است بسپارید. چون معتقدم همین اندازه که حوزه هنری هشدار داد و دیدگاه خود را مطرح کرد کافی بود که البته این نظر تا اندازه ای سلیقه ای است و من به صداقت و حسن نیت مدیران حوزه ایمان دارم.
* جناب میرکریمی سال گذشته مشاور و تهیه کننده دو فیلم “خسته نباشید” و “تاج محل” بودید و به شکل مستقل فعالیت سینمایی نداشتید. چطور شد که در مسیر فعالیتهای خود به حمایت از دو کارگردان فیلماولی رسیدید؟
– من نگاه برخی از مدیران در عرصه فرهنگ و سینما را که معتقدند با تزریق بودجه های کلان می توان ده ها اثر فرهنگی فاخر تولید کرد و فقط مشکل نبود بودجه است، قبول ندارم.
* بسیاری از پروژه های سینمایی سال گذشته به دلیل کمبود بودجه از چرخه تولید خارج شد.
– بستگی دارد تعریف از تولید چه باشد. یکی از مسئولان وزارت ارشاد که تازه در پست خود قرار گرفته بود در یکی از اظهارنظرهایش گفته بود که سال آینده ده ها رمان در اندازه “دن آرام” چاپ میکنیم. یعنی تصورش از کار فرهنگی این بود که برای رمان نویسی فقط بودجه، کاغذ و ماشین چاپ لازم است. در صورتی که تربیت افرادی که بتوانند یک مکتب فرهنگی را حفظ کنند و آن را در مسیر درست و ادامه تجربه پیشینیان هدایت کنند بسیار مهم است و این برای ادامه حیات سینمای ایران یک ضرورت است. در طول سالیان شاهد ظهور و بروز نام هایی بودیم که با حمایت های ناشیانه مدیران وارد سینما شدند و نه تنها چیزی اضافه نکردند بلکه خود نیز خیلی زود فراموش شدند.
* با این اوصاف هدف اصلی شما رسیدن به تربیت نسل تازه سینمای ایران با رویکرد خودتان به این صنعت بود؟
– این یک وظیفه عمومی است البته اهتمام به این امر باید از سوی سیاستگذاران کلان فرهنگی صورت گیرد ولی زمانی که آنها این مهم را به دست فراموشی می سپارند و افراد بی استعداد که ذره ای امید به آینده آنها نیست را روی کار می آورند و سرمایههای کلان در حد دور ریختن بودجه، در اختیار آنها قرار می دهند، به عنوان یک فیلمساز احساس خطر می کنم و جزئی از وظایف فردی خودم را شناسایی و تربیت افراد قابل در عرصه سینما می دانم.
* این وظیفه فردی تنها در حد مشاوره باقی نمانده است و تهیه کنندگی هر دو فیلم را به عهده داشته اید.
– کافی است نگاهی به سینمای ایران بیاندازیم. به درستی متوجه خواهیم شد که فیلمسازانی وجود دارند که حق شان است چند پله بالاتر از جایی که هستند بیاستند و این افراد ابزار میخواهند و نمی توان آنها را در حد مشاوره رها کرد. از همین رو وقتی دوستان در حوزه هنری ابراز تمایل کردند که روی فیلمسازان اول سرمایهگذاری کنند و حاضر شدند در کنار ساخت فیلم های فاخر از ساخت فیلم های اول نیز حمایت کنند استقبال کردم. آنها به درستی به حضور یک مشاور با تجربه در کنار فیلم های اول اصرار داشتند.
* و شما پذیرفتند؟
– بله. حاصل این تعامل دو فیلم “خسته نباشید” و “تاج محل” بود. به اعتقاد من این حرکت باید تداوم پیدا کند چون فکر می کنم فیلمسازان صاحبسبک بسیاری وجود دارند که اگر ماموریت پیدا کنند که از یک فیلم اولی حمایت کنند با کمال میل می پذیرند.
* به نظر می رسد حضور استاد راهنما از یک مشاوره صرف فراتر است و به نوعی کارگردان فیلماولی را با دانش سینما و تجربه شخصی وارد کار میکند.
– تا اندازه ای درست اشاره کردید. به این ترتیب که در مراحل مختلف تولید این همکاری صورت می گیرد و حاصل این تعامل، فیلمها و فیلمسازانی می شود که درصد خطای سرمایهگذاری روی آنها پایین است و در فیلم های بعدی بی واهمه می توان روی آنها سرمایه گذاری کرد. در واقع با مشاوره درست روی کسانی سرمایه گذاری می شود که لیاقتش را داشته اند.
* حضور شما در این دو فیلم به تهیه کنندگی هم کشیده شد. این تجربه را چطور ارزیابی می کنید؟
– تعریف ضعیفی از تهیه کنندگی در سینمای ایران وجود دارد. این ضعف در تولید در حالی صورت می گیرد که بالغ بر ۸۰ درصد اقتصاد سینمای ایران دولتی است و تهیه کننده تبدیل به واسطه ای برای گرفتن پول از سرمایه گذار و خرج نکردن آن در فیلم شده است. قصد توهین ندارم اما متاسفانه برخی به دلیل واسطهگری وارد حرفه تهیهکنندگی شدهاند تا از مزایای در حین تولید بهره ببرند و اصلا برای آنها مهم نیست که حاصل کار چه می شود و آیا فیلم تولید شده رنگ پرده را می بیند یا خیر. بلکه این دسته از تهیهکنندهها که تعداد آنها هم کم نیست در همان واسطه گری خود منتفع می شوند.
* به عنوان تهیه کننده دو فیلم خسته نباشید و تاج محل هزینه تولید این دو پروژه از نگاه شما چطور تعریف شد؟
– تعریف تهیهکنندگی بیش از واسطه گری است تهیهکنندگی سرمایهگذاری صرف هم نیست. تهیه کننده طراح و مجری نقشه راهی است که اثر سینمایی را با بالاترین ضریب سلامت به سمت اهداف فرهنگی و اقتصادی اش راهبری میکند و همواره در طول مسیر تولید با کنترل همزمان شاخصه های کیفی و کمی، هنری و اقتصادی مانع از انحراف گروه تولید از مدار سلامت میشود. ضمن اینکه به نظر من تهیه کننده بسیار شبیه کارگردان است چراکه کارگردان و تهیه کننده تنها اعضای گروه تولید هستند که علاوه بر مهارت در کار خودشان باید باید کمی هم به کار دیگر متخصصان گروه تولید اشراف داشته باشند.
* نکته آخر…
– نکته آخر اینکه از نظر من تهیه کننده باید شعور هنری داشته باشد و جان فیلمنامه را درک کند و براساس آن هزینه های خود را طراحی کند. تهیهکننده ای که فقط پول می گیرد و آن را خرج پروژه نمی کند مخرب سینما است و اینها افراد غیر مسئولی هستند و به هیچ عنوان مکلف به نتیجه نیستند و تعهدشان بیشتر به جیب های خودشان است. اگر پل مناسبی بین شعور سینمایی که لازمه تهیه کنندگی است و مدیریت اقتصاد درست ایجاد شود می توانیم ادعا کنیم با تهیه کننده ای مولف مواجه هستیم و آثاری که از کانال تهیه کننده ای از این دست وارد تولید می شوند آثاری شناسنامهدار و استاندارد هستند و امنیت روانی اکران را در پی خواهد داشت. خوشبختانه از این دست تهیهکننده ها کم نداریم.
گفتگو: پریسا ساسانی