احسان کرمی غیبت مجریانی که قابلیت ستاره بودن و جذب مخاطب داشته باشند را ضعف تلویزیون دانست.
سوره سینما- سارا سپاسیان: مقوله اجرای تلویزیون در یک دهه اخیر با مدیریت دقیق تری از جانب رسانه و هیجان بالاتری از طرف مخاطب همراه بوده است، شاید به این دلیل که ما دریافتیم برنامه های تلویزیونی هم می توانند در کنار سریال ها برای مردم جذاب و سرگرم کننده باشند و یکی از مهم ترین عناصر این جذابیت، نوع اجراست. احسان کرمی یکی از مجریان امروز صدا و سیماست که به واسطه سبقه تئاتری اش نگاه ویژه تری به حرفه اجرا دارد.
سوره سینما: شما هم مثل خیلی از مجریان دیگر خودتان را فرزند رادیو می دانید؟
احسان کرمی: بله. خاستگاه من رادیوست و این موضوع برای من بسیار دلپذیر است و ضمن احترام به تمام همکاران مجری، به قاطعیت می گویم آن مجری که کار خود را از رادیو شروع نکرده باشد مانند کسی است که بدون تحصیلات آکادمیک وارد عرصه ای بشود. رادیو دانشگاه رسانه است.
هر مجری رادیو لزوما نمی تواند مجری تلویزیون باشد. اینطور نیست؟
بین رادیو و تلویزیون تفاوت های بسیاری وجود دارد و میزان شباهت ها واقعا اندک است. شاید این دو مقوله تنها در رسانه بودن شان مشترک باشد. نبودن تصویر در رادیو یا خلاء عنصر خیال در رادیو یکی از اولین تفاوت هاست که خیلی هم بزرگ است. در رادیو باید به مدد صرفا یک حنجره تمام احساسات خودتان را از قبیل خشم و شادی و غم و هیجان و حتی پوزخند و بغض و گریه به مخاطب منتقل کنید و اگر این توانایی را در این رسانه شنیداری یاد گرفته باشید ، دیگر لازم نیست وقتی جلوی دوربین تلویزیون اجرا دارید از کلمات عجیب و غریب به صورت پشت سر هم استفاده کنید و به دست برنامه های طنازانه تلویزیون بهانه نقد بدهید! رادیو به مجری یاد می دهد وقتی در حال صحبت با کسی است اول او را بشنود و بعد سوال کند، نه اینکه پشت سر هم او را پرسش باران کنید و میان صحبتش بپرید. مرز میان راحت بودن با مهمان برنامه و بی ادبی به او خیلی باریک است و رادیو می تواند این فاصله گذاری ها را به فرد بیاموزد. این مسائل برای خیلی از دوستانی که به ناگهان وارد تلویزیون می شوند، چندان جا افتاده نیست.
به عنوان یک مجری که نسبت به خیلی از جوان تر ها چند پیرهن بیشتر پاره کرده، چه صحبتی برای آنان دارید؟
بزرگ ترین نقد من به این دوستان این است که اجرای آنان در تمام برنامه های تلویزیون شبیه به هم است. انگار خبر ندارند هر ساعت از شبانه روز اجرای خاص خودش را می طلبد. یک مجری نمی تواند در ساعات اولیه صبح همان اجرایی را داشته باشد که در ساعات دیرهنگام شب دارد و یا اجرایی که برای مخاطب جوان است، با اجرایی که مربوط به برنامه ای در ساعات روحانی و عرفانی کل مردم جامعه است، فرق دارد.جوان ترها باید یاد بگیرند ما داریم در رسانه ای کار می کنیم که مختصات آن در هر ساعت با زمان قبل و بعد از خود متفاوت است. حتی هر طبقه از جامعه اجرای خاصی از مجری به خصوصی را می پذیرد. به صرف برخورداری از صدا و چهره خوب نمی توان اجراهای برنامه های متفاوت را به یک شخص سپرد. شما بر اجرای چند سال اخیر مجریان جوان تلویزیون مروری داشته باشید و ببینید کجاها با هم تفاوت دارند؟ تقریبا هیچ کجا.
به ساعت پخش برنامه اشاره کردید و اجرای متفاوت آن. این تفاوت در میزان انتقال انرژی به مخاطب است؟
نه فقط میزان انرژی. چون یک مجری همیشه باید به مخاطبش انرژی منتقل کند، اما جنس آن انرژی متفاوت است. اگر دقت کنید از ۲۴ ساعت شبانه روز هر سه چهار ساعت، تلویزیون ما انواع مختلفی از برنامه ها را روی آنتن می فرستد که این گوناگونی شیوه اجرا را هم در بر می گیرد. اجرای ساعت ۶ تا ۱۰ صبح من به عنوان مجری باید تفاوت اساسی داشته باشد با اجرای ۶ تا ۱۰ شب من. نوع گفتمان و حتی نوع نگاه به دوربین و ری اکشن های فیزیکی چهره و بدن جزوی از قواعد اصولی به حساب می آیند که از میان مجریان جوان، به استثناء چند نفر، عده ای آنها را رعایت نمی کنند.
بهره مندی از این مهارت های فنی و توجه به جزئیات به هوشمندی مجری بستگی دارد یا اکتسابی است؟
آموزش هم وجود دارد، کما اینکه من خودم دارم اجرا و متن خوانی را آموزش می دهم، اما کسی که می آید جلوی دوربین تلویزیون باید به مرور این مهارت ها را کسب کند و این علم را که از بدیهیات فن اجرا شمرده می شوند، بداند. مثلا من نمی دانم این اطاله کلام که امروز مجریان جوان ما گرفتار آن هستند، از کجا می آید. حتی خیلی از مجریان پیشکسوت هم این اشتباه را انجام می دهند و برای یک سوال ساده ، مقدمه می چینند.دنیای امروز دنیای سرعت است و اصلا ویژگی قرن ۲۱ شتاب است. دنیای رسانه شتاب می طلبد و اگر به مقوله رقابت به شبکه های خارجی هم دقت کنیم می بینیم نمی توان اول صبح برای مردم قصه تعریف کرد و خلاصه دوره این نوع از اجرا تمام شده است.
صحبت از شبکه های ماهواره ای شد. به نظر شما تلویزیون ما قدرت مقابله با آنها را دارد؟
با این پتانسیلی که ما در سازمان داریم، قادریم رادیو و تلویزیون نصف جهان را پوشش دهیم، اما این اتفاق نیفتاده است. اولا ما به لحاظ کمی و تعدد شبکه ها دچار یک رشد فزاینده هستیم. تنوع شبکه ها باعث تکثر مخاطب شده. این شبکه ها نه نیروی مناسب دارند و نه فکر و نه حتی بودجه کافی. برخی برنامه ها شاید در حالت خوشبینانه هزار نفر هم بیننده نداشته باشند. من فکر می کنم هیچ کدام از دست اندرکاران سازمان با مدیران رده بالا مشکلی ندارند و هرگاه مدیران میانی دیدشان را باز کردند و با جرآت کافی خود را از خنثی بودن رهانیده اند، برنامه ها موفق شدند. مثال بارز این اتفاق «رادیو هفت» است. برنامه ای که موافقت شد کمی آزادی بیشتری داشته باشد در انتخاب موسیقی و …
و اما «رادیو هفت» ! درباره این برنامه شبکه آموزش صحبت کنید به شدت مقبول مردم واقع شده.
در رادیو هفت اتفاقات شیرین و فوق العاده ای را تجربه می کنیم. مثلا یکی از بازیگران پیشکسوت سینما لطف کردند و بعد از انتظار در پشت خطوط اشغال تلفن برنامه بالاخره تشکر خودشان را به گوش ما رساندند. شاید از جمله دلایل موفقیت این برنامه این باشد که با سنجش صحیح از شرایط خود مجری مناسب خودش را هم برای آن ساعت از شب پیدا کرد.دیگر اینکه این برنامه همیشه سعی داشته به مخاطب خود آرامش را منتقل کند. به نظرم این برنامه شاهکار رسانه ای نکرده و تنها سعی داشته کار درست را انجام دهد. البته این تیم برنامه سازی هر وقت برنامه ساخته با اقبال مواجه شده است. پس مسلما با وجود امکانات بیشتر، می توان حتی شبکه های خارجی را فتح کرد، اما متاسفانه سازمان این روزها با مشکلات مالی مواجه است. من هم به همین دلایل با شکل گیری شبکه های جدید متعدد مخالف هستم. ما می توانیم تنها با ۴ یا ۵ شبکه تلویزیونی مخاطب مان را بیشتر نگه داریم. همچنین تلویزیون ما به یک مدیریت مدبرانه تر نیازمند است. برای مثال سریال خوبی مثل «مهرآباد» که هم قصه درستی دارد و هم بازی های خوبی درست در زمانی شروع به پخش شد که مردم درگیر مسائل انتخابات ریاست جمهوری بودند و ذهن کسی به سمت یک سریال تلویزیونی جذب نمی شد.
یکی از ویژگی های خوب شما به عنوان یک مجری، علاقه تان به تئاتر است. یک مجری تا چه حد باید سواد کلی هنری داشته باشد؟
البته من حرفه اصلی خودم را اجرا به حساب نمی آورم. یعنی هم شغل آزاد دارم و هم از مدت ها قبل بسیار در عرصه تئاتر فعالیت داشته ام.همین حالا هم مشغول کارگردانی تئاتر هستم. دلبستگی این هنر برای من بسیار زیاد است و البته موسیقی اولین علاقه من نامیده می شود. به نظر من کسی که وارد عرصه اجرا می شود، باید لااقل در مورد هنرهایی که در تلویزیون در مورد آنها صحبت می شود، آگاهی داشته باشد. البته که من به دیدن نمایشگاه نقاشی یا گالری عکاسی و … هم می روم و از دنیای نشر و کتاب هم بی خبر نیستم. اینها از جمله کارهایی است که یک مجری ملزم است انجام بدهد، چون در غیر این صورت نمی تواند با یک ذهن خالی برای مردم صحبت کند. ذهن مجری قطعا باید به هنر گرایش داشته باشد.
و اگر بنا باشد برای این مجموعه علاقه هایتان یک رده بندی قائل باشید، چه می گویید؟
در هر شرایط یکی از این هنرها برای من پررنگ می شود، اما موسیقی علاقه اصلی من است و بدون آن نمی توانم زندگی کنم! ساز می زنم و آواز هم می خوانم. در مرتبه بعدی هم بازیگری قرار می گیرد که من آن را زیرمجموعه ای از اجرا می دانم.
پس چرا شما را در مقام بازیگر ندیده ایم؟
چرا چند بار روی صحنه تئاتر رفته ام.
بازیگری تصویر چطور؟ قصد برنامه سازی ندارید؟
نه علاقه ای به بازیگری جلوی دوربین ندارم، هرچند ممکن است در آینده آن را تجربه کنم. به برنامه سازی هم اصلا فکر نمی کنم. من با یک تیم خوب کار می کنم و خودم را عضوی از یک گروه برنامه ساز می دانم. ترجیح می دهم این شکل از کار را ادامه بدهم.
به نظر شما تلویزیون امروز ما ستاره دارد؟
به نظرم یکی از گرفتاری های تلویزیون امروز این است که ما ستاره اجرا نداریم. البته این یکی از سیاست های سازمان است و من به آن نقد دارم، چون در بعضی بزنگاه ها این نیاز احساس می شود. مثلا برای برنامه ویژه عید نوروز مدیران ما سردرگم می مانند که اجرا را به چه کسی بسپارند و چون مجری ستاره ندارند، از بازیگران استفاده می کنند و ریتم برنامه به خاطر ناآشنایی آنان با فن اجرا می افتد. خدا را شکر از جایی به بعد آقای دارابی استفاده از بازیگران را به عنوان مجری ممنوع اعلام کرد.
چرا همه مجریان تلویزیون به دنبال اجرای سال تحویل هستند؟ شما هم چند بار آن را تجربه کرده اید.
بله من در دو سال گذشته برای شبکه های جام جم و تهران، اجرای سال تحویل را بر عهده داشته ام. این اجرا برای هر مجری مهم است، اما من شخصا شرایط آن را هم در نظر می گیرم. یعنی حاضر نیستم با هر مختصاتی آن را بپذیرم. مثلا سه سال قبل برای اجرای شبکه دوم تلویزیون به من گفتند باید کنار خانم آزاده نامداری و یک نفر دیگر اجرا کنی، اما من قبول نکردم، چون جنس اجرای من و آن نفر سوم متفاوت بود. به طور کلی برای من مهم نیست در چه برنامه ای اجرا می کنم، بلکه اینکه با چه کسانی همکار می شوم، اهمیت بیشتری دارد.
کار همکارانتان را در برنامه های تحویل سال ۹۲ دیدید؟
خوشبختانه دوستانم لطف کرده و قسمت هایی ضبط شده از این برنامه ها را در اختیار من قرار دادند. به نظرم احسان علیخانی اگر انرژی ۳ روز برنامه را تنها برای یک برنامه می گذاشت موفق تر بود. پخش فیلم سینمایی شبکه ۳ آن هم ساعتی قبل از تحویل سال، کار مدبرانهای نبود. به طور کلی باید به این موضوع توجه کرد که وقتی اجرای برنامه تحویل سال به کسی تعلق می گیرد، مجری باید بداند اوست که در خدمت برنامه واقع شده است نه برعکس. هر اجرایی برای خود تعریف به خصوصی دارد و نمی توان برای زمانی مثل تحویل سال همان سبکی را داشته باشی که قبلا در برنامه های دیگر داشته ای.
در آخر بگویید تا به حال متن برنامه هایتان را خودتان نوشته اید؟
من اصلا با نوشتن کارم را در رادیو آغاز کردم. یک برنامه در رادیو پیام داشتم که برای آن هم می نوشتم و هم اجرا می کردم و بابت آن جایزه هم دریافت کردم، اما در تلویزیون این نوشتن را تجربه نکردم.