سوره سینما – زهرا مشتاق نویسنده، منتقد و تهیه کننده سینمای مستند است و تابحال آثاری مانند مجموعه سیزده قسمتی «یک روز یک زن»، مجموعه هشت قسمتی «بانو» و مجموعه هفت قسمتی «خورشید واره ها» را تهیه کرده و در برخی از آنها به عنوان نویسنده نیز حضور داشته است. مشتاق و همسرش سعید زارع زاده سالهاست در زمینه تولید آثار مستند در زمینه جنگ مشغول به فعالیت هستند. در ادامه گفتگوی سوره سینما با زهرا مشتاق را می خوانید.
خانم مشتاق شما و همسرتان سال هاست در زمینه سینمای مستند فعالیت می کنید. به عنوان یک تهیه کننده و نویسنده آثار مستند، در حال حاضر وضعیت سینمای مستند در بخش انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را چطور ارزیابی می کنید؟
من جواب شما را در دو قسمت عرض می کنم چراکه جواب به این سوال را می توان به دو بخش تقسیم کرد. بخشی مستندهایی هستند که درباره جنگ تولید می شود و رسانه شان تلویزیون است. این مستند ها با خطوط قرمز فراوانی روبرو هستند و باید بسیار دست به عصا ساخته شوند و سازندگان به اصطلاح خودشان را با قوانین صداوسیما هماهنگ کنند. بخش دیگر مستندهایی هستند قرار است خارج از قاب تلویزیون پخش شوند و اینجا دست فیلمساز باز است و می تواند بهتر روی سوژه و ایده اش کار کند. وقتی برای نهادهایی به جز تلویزیون فیلم می سازیم می توانیم به جنگ حتی نگاه انتقادی نیز داشته باشیم و راجع به آن با آسودگی بیشتری صحبت کنیم بدون اینکه نگران ممیزی ها باشیم. به همین دلیل وقتی در جشنواره ها فیلم هایی مرتبط با جنگ می بینیم با مستندهایی که در تلویزیون درباره جنگ دیدیده ایم به کلی متفات هستند. وقتی صداوسیما مستند هایی درباره جنگ پخش می کند اغلب مخاطبان کانال تلویزیون را عوض می کنند چراکه این آثار بسیار کلیشه ای و شعارزده هستند و رغبتی را در مخاطب برای تماشا ایجاد نمی کنند. هنوز و بعد از اینهمه سال که از پایان جنگ گذشته است دیدگاه تلویزیون همان نگاه کلیشه ای دهه شصت به جنگ و رزمندگان باقی مانده است.
در زمان جنگ هم نویسندگان و هم فیلمسازان باید وقتی قرار است فیلمی بسازند به جنبه های قهرمان پروری و حس وطن پرستی اشاره داشته باشد. در این آثار چه مستند و چه داستانی باید سعی شود میل به حضور در جنگ و دفاع از خاک و وطن نمود داشته باشد ولی بعد از جنگ اوضاع فرق می کند و می توان به شکل دیگری نیز به جنگ نگاه کرد. درواقع با فاصله گرفتن از بطن جنگ به لحاظ زمانی دیگر نیاز نیست دقیقا همان نگاه را داشته باشیم و همان موضوعات را تکرار کنیم بلکه می توانیم نگاهی خلاقانه تر ، منصفانه تر و موشکافانه تری به جنگ و حواشی آن داشته باشیم. آقای مرتضی سرهنگی می گویند بعد از جنگ نیاز به بازنگری داریم نه به به کلیشه سازی و این جمله فوق العاده گویا و راه گشاست. در حال حاضر دیگر نیاز به قهرمان پروری نداریم بلکه باید از زاویه دید دیگری به جنگ نگاه کنیم که برای مخاطب تازه باشند.
این اتفاق تا حدی محقق شده است و سینماگرانی داشته ایم که با زاویه دید تازه در مورد دفاع مقدس فیلم ساخته اند.
بله همینطور است. چه در حیطه فیلم های مستند و چه در زمینه آثار داستانی فیلم های بسیار خوبی پس از جنگ تولید شده است که از نگاه کلیشه ای دور بوده اند. مثلا فیلم های ابراهیم حاتمی کیا در بخش داستانی و آثار سعید زارع زاده ، محمدعلی فارسی و وحید چاووش در حیطه مستند، آثار بسیار خوبی هستند که نمی توان نادیده شان گرفت. در این آثار به جنگ بازنگری شد و به همین خاطر این فیلم ها توانستند مخاطب را جذب کنند. در حوزه نشر هم می توان به انتشارات روایت فتح اشاره کرد. مجموعه کتاب هایی که توسط این انتشارات منتشر شده اند آثاری بسیار پیشرو هستند. در این آثار با نگاهی زمینی به قهرمانان جنگ نگریسته شده است و این شهیدان قهرمانانی نیستند که ما در کتاب های نهادهای دولتی در زمان جنگ می دیدم که بسیار آسمانی و غیر قابل دسترس بودند.
بنظرتان جای چه سوژه هایی در سینمای مستند ما خالی است و باید به آن توجه شده و در موردشان فیلم ساخته شود؟
مهاجران، کودکان و زنان موضوعاتی هستند که بسیار کم به آنها پرداخت شده است و جای کار بسیاری دارند. ما درباره مهاجرانی که در کشورمان زندگی می کنند چه مهاجران افغان تبار و چه مهاجران عراقی و طلبه هایی که از کشورهای دیگر به کشورمان آمده اند و بعضا ماندگار شده اند چیز زیادی نمی دانیم. طبعا این افراد با خود خرده فرهنگ هایی را وارد کشورمان کرده اند و حضورشان هنجارها و نابهنجاری های به همراه داشته است که می توانند سوژه های بسیار جذابی برای ساخت آثار مستند باشند. مستند سازی ما در زمینه کودکان و زنان نیز بسیار منفعلانه عمل کرده است. همچنین ما در زمینه روستاییان مستند های کمی تولید کرده ایم تا جایی که نمی دانیم وضعیت روستانشین ها امروزه به چه شکل است و آنها با چه مشکلاتی و معضلاتی روبرو هستند. اینها حوزه هایی هستند که به نظرم جای شان در سینمای مستند مان خالی است.
به عنوان یک نویسنده و تهیه کننده سینمای مستند و البته یک منتقد سینمایی نقاط قوت و ضعف سینمای مستند کشورمان را در چه می بینید؟
واقعیت این است که ابزار ساخت فیلمسازی آنقدر در دسترس قرار گرفته است که همه به راحتی می توانند فیلم مستند بسازند اما هر تصویری به معنای فیلم مستند نیست و هر فیلم مستندی یک اثر مستند به معنای حرفه ای اش محسوب نمی شود. ممکن است آن تصاویر یک گزارش خبری باشند و نه یک مستند.
یکی از معایب فراگیر شدن فیلمسازی این است که هر کسی فکر می کند با در دست گرفتن دوربین می تواند فیلمساز شود. بهترین سوژه دنیا هم در اگر در اختیار فردی نابلد قرار بگیرد که نمی داند چطور آنرا ساخته و ارائه دهد در نهایت تبدیل به یک فیلم خوب و یا حتی یک اثر مستند نخواهد شد. متاسفانه در میان آثار مستند فیلم های ضعیفی می بینیم که سوژه های بسیار خوب را زخمی کرده اند چون آن سوژه را بسیار ضعیف و بد ارائه کرده اند و به اصطلاح سوژه را سوزانده اند.
جایگاه سینمای مستند در کشورمان را بخصوص در سال های اخیر چطور می بینید؟
بسیار خوشحالم که در سال های اخیر توجه ویژه ای به سینمای مستند شده است و جشنواره های به صورت حرفه ای و منحصرا به سینمای مستند اختصاص دارند. خیلی خوشحالم با وجود تمام خطوط قرمزی و محدودیت هایی که در تلویزیون وجود دارد حالا ما شبکه ای تلویزیونی به نام شبکه مستند داریم. بسیار خوشحال خواهم شد که شرایطی فراهم شود که مردم بیشتر فیلم مستند ببینند. ایکاش صداوسیما در بین برنامه های مختلف به پخش آثار مستند برتر بپردازد. سینمای داستانی ما برگرفته ، غنی شده و حتی متاثر از سینمای مستند است و باید به این گونه سینمای توجهی بیش از پیش نشان داده شود.