سوره سینما – اگر به دنبال فلسفه در سینما می گردید پیشنهاد می شود فیلم سینمایی «سوء تفاهم» را از دست ندهید. فیلمی که فقط از احمدرضا معتمدی بر میآید بتواند مرز باریک بین واقعیت و مجاز را کنار زده و اثری خلق کند که بیننده را مدام مجبور به پرسش از خود کند. این فیلم سینمایی مضمونی اجتماعی دارد و قصه آن ماجرای یک گروگان گیری است که همه چیز در متن واقعیت پیش میرود اما با گذشت زمان این شبهه پیش می آید که این حادثه بیشتر شبیه یک «سوء تفاهم» یا توهم است. درحالیکه در متن توهم هنوز عناصری از واقعیت به چشم می آید این ابهام گسترده تر شده و در ترکیب با ماجرای گروگان گیری صحنه هایی خلق می کند که نمونه اش را در سینما کمتر دیده و شاید اصلا ندیده باشید.
احمدرضا معتمدی کارگردان فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است. او در سال ۱۳۷۲ به عنوان فیلمنامهنویس در فیلم یاران، فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد. معتمدی پیش از شروع فعالیت در سینما سالها به نظریه پردازی در حوزه مباحث تئوریک هنر و فلسفه زیبایی شناسی در مطبوعات و کتب مشغول بوده است. در کارنامه سینمایی این فیلمساز صاحب اندیشه فعالیت در بخشهای کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی و طراحی لباس و دکور به چشم میخورد.
معتمدی کارگردانی تجربهگراست و این را می توان از تفاوت میان فیلمهایی که او ساخته است «زشت و زیبا» و «دیوانه از قفس پرید» و «قاعده بازی» متوجه شد. این کارگردان درباره تازه ترین فیلم خود گفته است «سوءتفاهم» دومین فیلم پست مدرن من است و باتوجه به فیلم های بسیاری که در این باره دیدم و مطالعاتی که داشتم امروز معتقدم ما در جهان بینامتنی زندگی می کنیم یعنی در فضایی بین مجاز و واقعیت به سر می بریم.
مریلا زارعی، کامبیز دیرباز، اکبر عبدی، پژمان جمشیدی بازیگران اصلی این فیلم برای اولین بار در کارنامه بازیگری شان این شانس را داشتند تا در موقعیتی قرار بگیرند که همزمان یک نقش جنایی، معمایی، طنز و فلسفی را ایفا کنند. به طوری که خودشان می گویند گاهی در پردازش و درک درست نقش ها دچار سرگیجه شده و کارگردان زمان زیادی را برای توضیح آنچه در سر داشت صرف می کرد تا کاراکترها با همان ظرافتی که در فیلمنامه نوشته شده بود روی پرده سینما جان بگیرند.
به نظر می رسد جلیل شعبانی تهیه کننده دست به ریسک بزرگی زده که سراغ چنین سوژه پرچالشی رفته اما خودش معتقد است کارهای سینمایی که این روزها در ژانرهای مختلف ساخته می شود یک برنامه از پیش مشخص شده است انگار تهیه کنندگان می دانند مردم به چه موضوعی می خندند و فقط همان را می سازند. چنین سینمایی مخاطب را تک بعدی می کند در حالیکه ما موظفیلم گونه های مختلفی را در اختیار بیننده قرار دهیم تا او دست به انتخاب بزند و ذائقه اش را کمی تغییر دهد.
کمتر فیلمی در سینما پیدا خواهید کرد که با آغاز درگیری بین کاراکترها ترکیب پیچیدگیِ در عین سادگی محض را احساس کنید. قصه «سوءتفاهم» اگرچه سرراست است ولی روایتی جنایی همراه با کنش طنزآلود و عاشقانه دارد که تنها در سینما می تواند به آن دست یافت.