سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۸ خرداد ۱۳۹۲ در ۱:۰۹ ب.ظ چاپ مطلب
علم الهدی در گفتگو با سوره سینما:

تقوایی و بیضایی در ۴ سال آینده باید فیلم بسازند/ اکران خوبی نخواهیم داشت

Alam-alhoda

یک کارشناس توزیع و فروش تاکید کرد در دولت تدبیر و امید باید زمینه فعالیت همه فیلمسازان فراهم شود.

یک کارشناس توزیع و فروش تاکید کرد در دولت تدبیر و امید باید زمینه فعالیت همه فیلمسازان فراهم شود.

سوره سینما-آبان عسکری: با پایان گرفتن فصل بهار و آغاز فصل تابستان فرصت تحلیل وجوه مختلف اکران بهار می‌تواند ما را به نتایجی برساند که برای فصول باقی‌مانده اکران در سال ۹۲ کاربردی باشند. برای تحلیل اکران بهار به سراغ امیرحسین علم‌الهدی که سال‌ها در ارزیابی نقاط مثبت و منفی اکران سینمای ایران قلم زده رفتیم.

اکران بهار چطور گذشت؟ مشخصا نظرتان را درباره چینش فیلم‌های اکران عید بگویید.

امیرحسین علم‌الهدی: با چینش شروع می‌کنم. نسبت به سال گذشته چینش فیلم‌های عید سال ۹۲ ترکیب بدی نبود و می‌توانم بگویم نسبت به سال گذشته هوشمندانه‌تر بود. سال گذشته با اکران سلیقه‌ای فیلم‌ها اثر جبران‌ناپذیری بر اکران ۹۱ وارد شد که همچنان ممکن است این تبعات منفی ادامه داشته باشد. ضمن اینکه کلمه چینش را برای سینمای ایران مناسب نمی‌بینم. چینش بیشتر یک کار تلویزیونی است. لفظ چینش، سینمای ایران را که ماهیتش متکی به عرضه و تقاضاست بیشتر به سمت فضای تلویزیونی می‌برد و این خوب نیست. به هر حال ما عادت کرده‌ایم که نگاه تلویزیونی را در حوزه‌ای که به شدت وابسته به عرضه، تقاضا و رقابت است جاری کنیم. اکران سینما در سال گذشته به دلیل وجود سلیقه‌بازی‌ها، باندبازی‌ها و نبود تدبیر و مدیریت، شروع خوبی نداشت.

گفتید امسال اکران هوشمندانه‌تری نسبت به سال گذشته داشتیم. این هوشمندی از سیاست‌گذاری شورای صنفی نشأت می‌گیرد؟

نمی‌توان گفت از سیاست‌های شورای صنفی نشأت گرفته است. ارشاد به عنوان بازوی نظارتی حاکمیت توانست شورای صنفی را مدیریت کند تا دیگر اشتباهات سال گذشته را تکرار نکند.

alamalhoda1

تنوع مضامین فیلم‌ها در اکران بهار چگونه بود؟

در سینمای ایران نمی‌توانید به تنوع حداکثری مضامین دست پیدا کنید اما تنوع حداقلی مضامین در اکران بهار خوب بود. فیلم‌های ملودرام، انیمیشن، طنز و فیلم‌هایی که مخاطب محدودتری دارند تنوع مضمونی فیلم‌های عید را رقم زدند.

چرا هیچوقت در سینمای ایران نمی‌توان به تنوع حداکثری مضامین دست یافت؟

چون سینمای ایران صد در صد به تولیدات بومی خودش وابسته است و به دلایل مختلف از جمله فقر تکنولوژیک، فقر فیلمنامه، فقر دانش فعالان سینمایی و قس علی هذا نمی‌تواند به مسائل مختلف ورود پیدا کند و این یکی از معضلات سینمای ایران است.

در ادامه تحلیل اکران بهار بفرمایید افزایش فروش و افزایش مخاطب داشتیم یا خیر و ادامه اکران ۹۲ را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

حتی اگر هم داشته باشیم، یک افزایش معنادار نیست. معنادار به این معنی که بگوییم بله یک اتفاق مثبت در اکران بهار افتاد. خیر اینطور نیست. ۹ ماه از سال ۹۲ باقی مانده و پیش‌بینی می‌شود وضعیت گیشه تابستان وضعیت خوبی نباشد. این شرایط نامساعد ادامه پیدا می‌‌کند تا عید فطر. عید فطر دو، سه فیلم ممکن است گیشه را رونق بدهند، بعد ماه محرم آغاز می‌شود و بعد از ماه محرم فصل سوم آغاز می‌شود. نگاه خوشبینانه من به امسال حداقل مثل سال گذشته است. یعنی حدود ۸ و نیم تا ۹ میلیون نفر مخاطب داریم و اگر افزایش داشته باشیم این افزایش معنادار و واقعی نیست.

 سینمای ایران به یک لوپ دچار شده و تا وقتی این لوپ شکسته نشود همین تعداد مخاطب را هم از دست خواهد داد. مثال می‌زنم. سال گذشته فیلم « کلاه قرمزی و بچه ننه» با قیمت بلیت ۴۵۰۰ تومان در تهران و قیمت بلیت ۲۵۰۰ تومان در شهرستان حدود ۵ و نیم میلیارد فروخت. امسال فیلمی با قیمت بلیت ۵۵۰۰ تومان در تهران و ۳۰۰۰ تومان در شهرستان حدود ۵ و نیم میلیارد می‌فروشد. یعنی افزایش فروش حاصل از افزایش مخاطب نیست حاصل از افزایش قیمت بلیت است. سینمای ایران تا اطلاع ثانوی راهکار دیگری برای افزایش مخاطب ندارد به جز اینکه هر سال قیمت بلیت را افزایش دهد. این روند، روند خوبی نیست.

افزایش معنادار فروش هیچوقت نمی‌تواند با کاهش مخاطب همسو شود. قطعا افزایش غیرمعنادار فروش بر اساس قیمت بلیت است و لاغیر. مثال دیگری می‌زنم. فیلم «اخراجی‌ها ۳» دو سال پیش با قیمت بلیت ۳۵۰۰، ۶ میلیارد فروخت. امسال «رسوایی» با میانگین قیمت بلیت ۵۵۰۰ ، ۶ میلیارد فروخته است. تعداد مخاطب فیلم مسعود ده‌نمکی در سراسر ایران امسال ۱میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده است. در حالی که در سال ۸۸ «اخراجی‌ها ۲» فارغ از بحث کیفیت فیلم، بالای ۵میلیون نفر مخاطب داشته است.  به هر حال شاخصه‌ها و پارامترهای اقتصادی سینمای ایران سال خوبی را نشان نمی‌دهد. تأکید می‌کنم بهار ۹۲ نسبت به بهار گذشته افزایش دارد ولی نه افزایش واقعی و معنادار. امیدوارم در ادامه، فیلم‌های خوب بتوانند کاهش فروش را نسبت به سال ۸۸ و ۹۰ جبران کنند که البته بعید می‌دانم.

فیلم‌های پرفروش بهار امسال همچنان مبتنی بر ساختارهای کلیشه‌ای جذب مخاطب بود یا فیلم‌های پرفروشی هم بودند که مبتنی بر سطح سلیقه بالا باشند و فروخته باشند؟

ببینید کارکردهای حوزه نمایش کارکردهای صفر و یک نیست. به هر حال فیلم‌های ده‌نمکی با استقبال مخاطب رو به روست. مخاطب از فیلم‌های او استقبال می‌کند. توصیه می‌کنم  تا اطلاع ثانوی وارد بحث کیفی نشویم. در سینمایی که بحران مخاطب دارد، هر فیلمی که پروانه نمایش داشته باشد و بتواند مخاطب را به سینما بکشاند از منظر اقتصادی باید به آن توجه کرد. نه به این معنا که سطح سلیقه خود را پایین بیاوریم. حکایت فیلم‌های پرفروشی که برای مخاطبی که بیشتر به جنبه‌های سرگرمی سینما توجه دارد ساخته شده است حکایت تگرگ و رگباری بهاریست که ممکن است زمین را سیراب نکند ولی حداقل زمین را تر می‌کند.

سینمای ایران ترکیبی از فیلم‌های کیفی، متوسط و غیرکیفی است. در مقابل «رسوایی» فیلمی مثل «حوض نقاشی» وجود دارد که بالاخره نمی‌خواهم بگویم حداکثر ولی حداقل استانداردهای کیفی را دارد. فیلم آبرومندی است که به شعور مخاطب توهین نمی‌کند و مورد استقبال نسبی مخاطب قرار می‌گیرد. اگر از منظر اقتصادی بخواهیم تحلیل کنیم بله «رسوایی» تقریبا ۲برابر «حوض نقاشی» فروخت ولی از نظر کیفی قابل قیاس نیستند. امیدوارم هر چه جلوتر می‌رویم تعداد فیلم‌هایی که دغدغه اجتماعی دارند و با استانداردهای حداقلی سینما ساخته شده‌اند بیشتر شود.

البته ساز و کار فروش فیلم‌های فرهنگی و دغدغه‌مند، به دلیل فقدان زیرساخت‌های فرهنگی، ساز و کار سختی است. همچنان معتقدم فیلم «یه حبه قند» و «حوض نقاشی» از نظر عیار فروش نه میزان فروش، یک سر و گردن از فیلم‌های دیگر بالاتر است. بدنه سینما فروش خوبی را برای این دو فیلم متصور نبود اما دیدیم که فیلم‌هایی که به قول بچه‌های سینما جنس اندیشه را ارتقا می‌دهند عیار بالاتری دارند. فروش ۱میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومانی سه سال پیش «یه حبه قند» و فروش خوب «حوض نقاشی» نمره خوبی برای این دو فیلم به وجود آورد.

با وجود اینکه خیلی از کارگردان‌ها برای به دست آوردن اکران عید سر و دست می‌شکنند و از مافیای پخش استفاده می‌کنند اما لزوما قرار گرفتن در اکران عید موفقیت فروش به دست نمی‌آورد. کارگردان فیلمی مثل «قائده تصادف» که عید اکران شد شرایط اکران عید را نابرابر توصیف کرد. در این باره توضیح دهید. نابرابر بودن شرایط اکران از کجا ناشی می‌شود.

خیلی به مافیا اعتقاد ندارم. مافیا جایی مطرح می‌شود که منافع مهم اقتصادی مطرح باشد.

در پخش مافیا نداریم؟

نه. حجم فروش ۳۰ میلیارد تومانی دیگر مافیا نمی‌خواهد. شاید بگویید کسانی که از لابی استفاده می‌کنند موفقیت بیشتری به دست می‌آورند.. یادمان باشد خود فیلم‌ها تعیین‌کننده هستند. در سینمایی که در وضعیت بحرانی قرار دارد سینمادار برای اینکه بتواند منابع مالی‌ش را تأمین کند قطعا بین «قائده تصادف» و «رسوایی» می‌رود سمت «رسوایی». این حق طبیعی هر سینمایی است و اسمش مافیا نیست. البته یک‌سری رانت‌ها و کج‌سلیقگی‌ نهادهای نظارتی وجود دارد. فیلمی که متعلق به یک گروه است و صاحب آن گروه خودش هم فیلم دارد نمی‌تواند مصداق مافیا باشد.

 فیلم «حوض نقاشی» که بیشترین رأی تماشاگران را به دست آورد در سینمای تولید‌کننده‌اش هم اکران شد. اینها مافیا نیست. اگر تولیدکننده‌ای خودش شبکه توزیع داشته باشد برنده است. این ذات سینماست. در بسیاری از نقاط دنیا شرکت‌های تولید هم سینمادارند و هم توزیع‌کننده. اما چرا «قائده تصادف» در این جدال نابرابر قرار گرفت؟ بخشی از دلیلش به خاطر نگاه سنتی دفتر پخش بود که به فیلم داشت. این فیلم با توجه به ویژگی‌های فرهنگی‌اش باید بعد از جشنواره فضای خود را ادامه می‌داد نه اینکه یک ماه هیچ اطلاعی از آن در دست مخاطب نباشد بعد فیلم دقیقه نود برود روی پرده. تا بخواهد قشر دانشجو که علاقه بیشتری به این نوع فیلم‌ها دارد از اکران فیلم مطلع شود ۲۰ روز از اکران فیلم گذشته. سینمادار هم نمی‌تواند منتظر مخاطب بماند. به هر حال نگران پنج‌شنبه شب‌اش است که بتواند به هزینه‌هایش برسد.

اگر من بودم این فیلم را عید اکران نمی‌کردم. اول سعی می‌کردم فضای فیلم فرهنگی را ایجاد کنم بعد هم در زمانی فیلم را اکران می‌کردم که مطمئن باشم به حداقل مخاطب دست پیدا می‌کنم. «قائده تصادف» با وجود اینکه فیلم خوبی و فرهنگی است از نظر من شرایط اکران عید را نداشت هرچند اکران عید می‌تواند برای هر فیلمی جذاب باشد.

alamalhoda2

تأثیر انتخابات ریاست جمهوری را بر اکران بهار ۹۲ چطور تحلیل می‌کنید؟

بی‌تأثیر نبود. هر سال که جلوتر می‌رویم سینمای ایران از شاخص خودش پایین‌تر می‌آید. نمی‌گویم ناامید باشیم ولی پتانسیل سینمای ایران بیش از اینهاست. سینمای ایران مانند بیماری است که چاره‌ای برای دردش ندارد و نمی‌تواند دردش را اساسی درمان کند به همین دلیل مجبور است برای تسکین درد مدام مسکن بخورد. تا وقتی سینمای ایران برای درمان دردهای متفاوتش کاری نکند وضعیت خوبی نمی‌توان برایش متصور شد. البته امیدوارم در دولت یازدهم همچنانکه انتخابات نشان داد مردم نگاهشان به سمت امید است بتواند وضعیت را جلو ببرد. اما سینمای ایران برای رسیدن به شاخص‌های بین‌المللی ده الی پانزده سال برنامه ثابت، اجرایی و کارشناسی احتیاج دارد. متأسفانه در ۴سال گذشته خراب‌کاری زیاد بود و دولت یازدهم باید بتواند فضای تعامل و کنار هم بودن را به وجود بیاورد. از این طریق بخشی از مشکلات روانی سینمای ایران حل می‌شود.

کوتاه نظرتان را درباره اکران تابستان گفتید. تصویر کلی‌تری از اکران تابستان ارائه دهید.

تا عید فطر خبری نیست. ۱۵ مرداد که عید فطر باشد یک ماه و نیم تا پایان تابستان وقت هست. امیدوارم فیلم‌هایی مثل «هیس…» و «دهلیز» و «هیچ کجا، هیچکس» بتوانند خلأ نیمه اول تابستان را جبران کنند. چیزی که الان تصورش مسلم است این است که گیشه سینماها تا عید فطر باید بروند مرخصی.

سؤال آخرم ربطی به تحلیل اکران بهار ۹۲ ندارد. اگر مایلید از انتظارتی که از دولت یازدهم دارید صحبت کنید. بحثی که این روزها بین سینمایی‌ها داغ است.

کمی با این پرسش مشکل دارم. ما خیلی نباید مطالباتمان را از دولت بخواهیم. درست است، در چند سال گذشته کارهای انجام نشده دولت خیلی بیشتر از کارهای انجام شده بود. شاید اصلا نتوان برای کارهای انجام شده دولت درصدی تعیین کرد. ما اگر مطالبات را خیلی بالا ببریم شاید چهار سال دیگر دوباره ناامیدانه کارهای انجام نشده دولت یازدهم را به دولت دوازدهم بسپاریم. توصیه‌ام این است مطالبات خود را از دولت با توجه به بضاعتی که بدنه اجرایی دولت در آینده خواهد داشت، و پتانسیل مالی‌اش بسنجیم. اگر این مطالبات خیلی بالا برود بعد از دو سال همه دوباره ناامیدند و درِگوشی یک چیزهایی به هم می‌گویند. در حوزه فرهنگ خراب کردن خیلی راحت است، درست کردن سخت است. باید از دولت یازدهم یک رابطه دو طرفه را انتظار داشت. همین قدر که ما از دولت مطالباتی داریم قطعا دولت هم از فعالان سینمایی خواسته‌هایی دارد.

همچنان به فرمایش حضرت امام (ره) استناد می‌کنم که فرمود: هر کس هرکجایی که هست آنجا را درست کند مملکت درست می‌شود. من به عنوان فیلمساز در دولت یازدهم اگر فیلمم را درست بسازم، درست نه به معنای خودشیفتگی و بگویم هرآنچه که ساختم جز بهترینهاست، من به عنوان سینمادار اگر بتوانم به حداقل فاکتورهای سینماداری قائل باشم، و خلاصه اگر هر کسی به وظیفه‌اش در هر مسندی که هست قائل باشد و درست رفتار کند نتیجه مثبتی عاید سینما خواهد شد. بدانیم که در حوزه فرهنگ با سه یا چهارسال نمی‌توان چندان به جلو پیش رفت. البته اگر همت همه در میان باشد جلوتر می‌رویم. ولی تأکید می‌کنم مطالباتمان را با واقعیت همخوانی دهیم که دوباره دچار یأس و دلسردی نشویم. دولت و ما همه سوار یک قایقیم. نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم این قایق را فقط دولت جلو ببرد.

چقدر امیدوار باشیم که سینماگران شاخص که در دوره‌های قبل کم‌کار بودند به عرصه تولید باز‌گردند؟

قطعا این اتفاق باید بیفتد. به هر حال سینمای هر کشوری متکی به فیلمسازان مطرحش است. این به معنای این نیست که سینماگران گمنام را نبینیم ولی یادمان باشد که سینما متکی به فیلمسازان هویت‌دار، مطرح و دارای سابقه درخشان است. کسانی مثل رخشان بنی‌اعتماد، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، مجید مجیدی، احمدرضا درویش، رضا میرکریمی، و همه کسانی که زیر پرچم نظام دارند زندگی می‌کنند و می‌خواهند فعالیت کنند بالاخص آنها که دارای شناسنامه روشنی هستند قطعا در چهارسال آینده باید فیلم بسازند. لازمه این اتفاق این است که دولت بسترسازی کند. از طرف دیگر این بزرگان باید روحیه امید، تلاش و تدبیر را در سینما با حضور مثبت خود و ساخت فیلم‌های خوب بالا ببرند تا نسل جوان که به دنبال نوآوری، خلاقیت و الگوسازی هست در کنار آنها پرورش پیدا کند. در آینده به این نسل احتیاج داریم.