به گزارش سوره سنیما، هفتمین جلسه از سلسله نشستهای ماهانه «سینما رو به آینده» که به همت سازمان سینمایی سوره و میزبانی امیر قادری برگزار میشود؛ شب گذشته ۶ بهمن ماه در پردیس سینمایی آزادی میزبان سیدمهدی طباطبایینژاد دبیر دوره ۳۹ و علیرضا رضاداد دبیر دورههای ۲۲ تا ۲۵، ۳۲ و ۳۳ فیلم فجر بود و به بررسی چهار دهه برگزاری جشنواره فیلم فجر اختصاص داشت.
امیر قادری، میزبان برنامه ابتدای نشست عنوان کرد: متاسفانه هفته گذشته ما خبر بسیار بدی شنیدیم؛ آقای شهرام میراباقدم، سازنده مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» به شکل غیرمنتظرهای از میان ما رفتند. باید گفت که کل مجموعه این سلسله نشست بر اساس مستند ایشان راهاندازی شد. روحشان شاد و یادشان گرامی.
وی ادامه داد: حدود یک سال است که ما در حال برگزاری نشستهای«سینما رو به آینده» با گروههای مختلف هستیم و در این مدت شعارمان این بوده که اگر وفاق ملی در کار باشد؛ مسایل حل میشود. شایان ذکر است که ما در این جلسه هم میخواستیم از گروههای مختلف دعوت کنیم؛ اما متاسفانه برخی از عزیزان علاقهمندند در جلساتی که فضا یکطرفه است، شرکت کنند. البته باید گفت که نزدیکی جشنواره فجر هم قطعا در این موضوع بیتاثیر نیست.
قادری یادآور شد: ما از ابتدای برگزاری این سلسله نشستها که مربوط به بازخوانی دهه ۶۰ بود منتظر جناب آقای علیرضا رضاداد بودیم و خوشحالیم که بالاخره امروز این فرصت فراهم شد تا ایشان را در جلسه داشته باشیم. مهمان دیگر ما آقای سیدمهدی طباطبایینژاد از مدیران فرهنگی است که تجربه یک دوره دبیری جشنواره فجر را نیز دارند. خوشحالیم که در خدمت آقای محمود گبرلو هستیم و ایشان هم در این جلسه حضور دارند.
چالش آقای شاهسواری مطالبهگری جامعه سینماگران است
علیرضا رضاداد در ابتدای نشست درباره چالشهای جشنواره فجر ۴۳ به دبیری منوچهر شاهسواری عنوان کرد: اصولا در اولین دورهای استقرار دولت جدید، دبیران جشنواره با مطالبات متعددی روبرو میشوند چراکه دولتها به نسبت هم درصد محافظهکاری متفاوتی دارند. من در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۹۲ به ترتیب با ورود آقای محمود احمدینژاد و آقای حسن روحانی به عنوان رییس جمهور، دبیر جشنواره بودم و در هر دو دوره این وضعیت وجود داشت؛ برای همین معتقدم چالش آقای شاهسواری همین مطالبهگری جامعه سینماگران باشد چراکه قطعا آنها معتقدند با روی کار آمدن آقای مسعود پزشکیان تغییراتی باید در حوزه فرهنگ و هنر صورت گیرد.
وی ضمن اظهار اینکه شورای سیاستگذاری یک هندوانه دربسته است، ادامه داد: امسال با جداسازی بخش بینالملل از جشنواره فیلم فجر، جرقههای درستی زده شد. باید گفت که کشف استعدادها در چارچوبهای نظام اداری نمیگنجد؛ به عنوان مثال ما در سال ۱۳۹۲ فیلمهایی را که مجوز ویدیویی داشتند اما پروانه ساخت سینمایی نه، بررسی کردیم تا ببینیم کدام یک شایستگی این را دارند که به تبدیل مجوز فکر کنیم. در آن دوره فیلم «چند متر معکب عشق» و یک اثر دیگر کشف شد.
قادری یادآور شد: سینمای ایران واقعا غیرقابل پیشبینی است. ممکن است تمام اخبار به شما بگویند که فلان فیلم، یک اثر پیشپاافتاده است اما ناگهان آن اثر بهترین فیلم جشنواره میشود و یا بالعکس.
چالشهای جشنواره ۳۹ فجر از زبان دبیر
در ادامه، سیدمهدی طباطبایینژاد درباره چالشهای دوران دبیری خود در جشنواره فیلم فجر بود، گفت: من در دوران کرونا دبیر جشنواره فجر بودم و بزرگترین چالش آن دوره اساسا نفس برگزاری دوره سی و نهم بود. من به یاد دارم که در اولین جلسه شورای سیاستگذاری همه به برگزار نشدن جشنواره رای دادند. من در آن جلسه پیشنهاد دادم که چراغ جشنواه فجر را خاموش نکنیم، اکران فیلمها به صورت کاملا غیرحضوری باشد و داوران در فضای ایزوله شده فیلم را ببینند تا این فیلمها برای سال بعد انباشته نشوند.
وی ادامه داد: شایان ذکر است که ما به دوستانمان در وزارت بهداشت بسنده کرده بودیم تا اگر وضعیت بهتر بود ما جشنواره را به صورت محدود برای فیلمسازان و اهالی رسانه برگزار کنیم. ما تا ۱۰ بهمن نمیدانستیم که مخاطبان به جشنواره دسترسی دارند یا نه و فکر میکردیم جشنواره را فقط برای اهالی رسانه و منتقدان برگزار خواهیم کرد. ۱۰ بهمن با دکتر جهانپور، مسئول وزارت بهداشت دیداری داشتیم و مبنی شد این جشنواره با ۳۰ درصد ظرفیت در کل کشور اکران شود. جالب است بدانید ما در جشنواره سیونهم ۴۲۰۰ بار سینماهای ایران را ضدعفونی کردیم، یعنی بیش از ۵ هزار بار نمایش داشتیم و بیش از این چالش سمزدایی اولین باری بود که در جشنواره رخ میداد.
دبیر دوره ۳۹ جشنواره فجر با اشاره به اینکه در آن دوره ۱۱۰ فیلم به دست ما رسید که ۶۲ فیلم پروانه ساخت سینمایی داشتند، مطرح کرد: البته از آنجاکه تصور میکردیم تعداد فیلمها کم است، برای اولین بار هیات انتخاب نداشتیم و هیات داوری فیلمها را انتخاب کردند و کاندیداها به نمایش عمومی درآمدند. در این دوره از جشنواره برای اولینبار تمام فیلمها در تهران و همه شهرستانها به نمایش درآمد. جالب است بدانید که از من تعهد محضری گرفتند که ساعت ۱۰ شب سینما را ببندم و اگر از این ساعت به بعد سینما باز باشد، جشنواره را تعطیل میکنند. همان موقع استاندار تهران مصاحبه کرد و گفت که زورش به جشنواره نرسید.
شاید مهمترین چالش جشنواره فجر ۴۳ مخاطب باشد!
طباطبایینژاد درباره بزرگترین چالش منوچهر شاهسواری در برگزاری جشنواره ۴۳ بیان کرد: بزرگترین چالش، مطالبهگری است اما به نظرم مهمترین چالش این جشنواره با سیاستی که دوستان پیش گرفتند و آقای شهسواری میخواهد همه را راضی کند تا به مطالبه جامعه سینمایی پاسخ دهد، این است که فیلمهای ضعیف و متوسط رو به پایین به جشنواره راه پیدا کردند و مخاطب را خسته میکند. هر جشنوارهای که ۴ تا ۵ فیلم متوسط به بالا یعنی خوب و ۱ تا ۲ اثر شاهکار داشته باشد، بسیار خوش شانس است. اما زمانی که سبد فیلمها بزرگ چیده شود، تعداد فیلمهای متوسط رو به پایین، بالا میرود و این باعث میشود فیلمهای خوب هم در میان آنها گم شوند. من چالش پیش روی آقای شاهسواری را مخاطب میدانم و معتقدم که امکان عقلی ندارد که سینمای ایران ۳۳ فیلم خوب یا متوسط رو به بالا داشته باشد.
محمود گبرلو که عضو هیات انتخاب جشنواره فجر ۴۳ بوده است و در جمع مخاطبان این نشست حضور داشت، درباره اینکه آیا موضوع وفاق ملی باعث نشده که فیلم متوسط رو به پایین در جشنواره امسال پذیرفته شود، تصریح کرد: هیات انتخاب موظف است که طبق جدول مشخص شده فیلم انتخاب کند. طبیعتا ما اگر دلی فیلمها را انتخاب کنیم بیش از ۵ تا ۶ فیلم خوب را انتخاب نخواهیم کرد؛ اما اگر بخواهیم طبق جدول پیش برویم، شرایط متفاوت خواهد بود. ما به جایی رسیدیم که فیلمها را به شکل نصف به علاوه یک رای انتخاب کردیم و احتمالا ظن آقای طباطبایینژاد درست باشد. شاید ما ۱۰ فیلم داشتیم که ۷ رای موافق را داشتند و باقی فیلمها باب میل همه اعضا نبود.
رضاداد بیان کرد: ما طی سالهای گذشته به جز دوره ۳۹، ۳۳ فیلم در جشنواره داشتهایم؛ یعنی ۱۱ فیلم اولی و ۲۲ فیلم غیراولی. تنها تفاوت امسال این است که فیلم اولیها در بقیه جوایز هم سهیم هستند. پس ما امسال را نمیتوانیم به این لحاظ متفاوت بدانیم.
طباطبایینژاد خاطرنشان کرد: ما در سالهای گذشته ۲ فیلم اولی را سودای سیمرغ میگذاشتیم و بقیه را فیلم اولی میدانستیم. این موضوع باعث میشد مخاطب با نگاه بازتری فیلم را ببیند و بداند که این اثر یک فیلم اولی است. من باور دارم که این چالش جدی مخاطب خواهد بود و کیفیت میانگین آثار سینمای ایران افول خواهد کرد. من به شما ندید میگویم امکان ندارد در میان ۱۳ فیلم اولی، بیش از ۴ اثر خوب وجود داشته باشد.
فیلمها محصول دولتها نیستند
گبرلو در ادامه اظهار کرد: آقای شاهسواری در دولت جدید مستقر و عمده تولیدات با سیاست دولت گذشته ساخته شده است. ما در یک مقطعی با معضل تولید فیلم اجتماعی مواجه بودیم و تنها کمدی ساخته میشد، پس نمیشود گفت که سینمای ایران فیلم خوب ندارد؛ من معتقدم سیاستگذاری غلط، علت این امر است.
طباطبایینژاد افزود: فیلمها محصول دولتها نیستند؛ فیلمها محصول فضای عمومی جامعه و هنرمند هستند. کاری که دولتها میکنند این است که فضای عمومی را میسازد وگرنه مخالفت و دفاع دولتها هرگز انقدر خصمانه نبوده است. من عضور شورای پروانه ساخت در دوران ریاست جمهوری آقایان روحانی، احمدینژاد، رییسی و هم ۲ سال رییس شورا بودم. پروانه ساخت «خانه پدری» متعلق به دوره آقای احمدینژاد است و پروانه نمایش برای دوره آقای روحانی. از این دست مثالها زیاد است.
امیر قادری بیان کرد: من با توجه به حضور مستمرم در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، میتوانم این را بگویم که فیلمسازان اول ما میتوانند استانداردهای گذشته را تغییر دهند و یک رستاخیزی به پا کنند.
ما در هیات انتخاب به خودمان اجازه ندادیم که به هیچ فیلمی لقب بد القا کنیم
رضاداد درباره جایگاه جشنواره فیلم فجر یادآور شد: در جشنوارههایی مانند کن هم که هزاران فیلم از سراسر دنیا در آن شرکت میکنند، ۲۰ اثر را انتخاب میکنند که در نهایت ۱۰ اثر از آنها کیفیت لازم را ندارند. پس نمیشود از سینمای ایران انتظار داشت که ۳۳ فیلم داشته باشد که بتواند همه را راضی کند. من همواره گمانم این بوده که به جایگاه فیلم فجر توجه داشته باشیم و آن را با جشنوارههای برلین و کن مقایسه نکنیم. جشنواره فجر حلقهای از مجموعه زنجیره سینمای ایران و محل تلاقی و ارزیابی فعالیت سینمایی است که به حمایت و واکنش مخاطب نیاز دارد.
وی ادامه داد: فیلمسازان اول با یک چالشی مواجه بودند که اکنون برطرف شده است و آن هم جذب عوامل حرفهای بود. در حال حاضر نگاه به فیلم اولیها تغییر کرده است و بسیاری از تهیهکنندگان علاقهمندند با فیلم اولیها کار کنند. سینمای ایران یک موجود زنده و مدام در حال تغییر استانداردهای خودش است. لذا این چالشی که آقای طباطبایی به آن اشاره کرد، چالش محتملی است اما مخاطب جشنواره فجر باید بداند با چه آثاری روبرو است و چه نقشی در سبد سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر ایفا میکند. به همین دلیل هیچ زمان ارزیابی مخاطب در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر با ارزیابی مخاطب در طول سال سینمای ایران یکسان نیست.
طباطبایینژاد بیان کرد: ۲ دیدگاه در جشنواره فجر وجود دارد؛ برخی آن را مسابقه ملی میدانند که آثار ملی را به نمایش میگذارد و برخی دیگر هم معتقدند که جشنواره فجر جشن سینمای ایران است که میخواهد مخاطبش را به سینما بکشاند؛ برای همین نباید فیلمی را که ژانرش برای پرده نیست، به نمایش درآورد.
در ادامه رضاداد خاطرنشان کرد: وجه مشترک ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر این است که هیات انتخاب کار بسیار سختی دارد چراکه نه میتواند نام کسی را به جشنواره اضافه کند و نه میتواند نام آن را حذف کند.
سپس محمود گبرلو اظهار کرد: ما در هیات انتخاب به خودمان اجازه ندادیم که به هیچ فیلمی لقب بد القا کنیم. ما هر فیلمی را که چارچوب سینمایی درست داشت، انتخاب کردیم و انتظار داریم که منتقدان و کارشناسان درباره آن نظر دهند. ما باید این را رسالت خود بدانیم که تیتر فیلم اولی را کنار بگذاریم. قطعا در این جشنواره با کارگردانان بنامی روبرو خواهیم شد که نامآشنا نیستند.
طباطبایی نژاد افزود: در این زمینه، اولین کاری که باید انجام داد این است که بنیاد سینمایی فارابی شورای مجوز کارگردانی را تعطیل کند. من اصلا متوجه نمیشوم که به چه علت یک کارگردانی باید آنجا تست دهد؟ یک تهیهکننده شاید بخواهد با هر فیلمسازی که دوست دارد، کار کند.
رضاداد بیان کرد: به عنوان مثال در دولت روحانی کسی بین همکاری فیلمساز و تهیهکننده دخالت نمیکرد اما در دولت شهید رییسی درباره فیلمسازی گزینشگری شد و حتما این موضوع باعث شد عدهای پشت در کارگردانی بمانند. فیلمسازی یک حق است که هرکس میخواهد باید بتواند در این راستا قدم بردارد.
قادری اظهار کرد: من مخالفت شدیدی با این مورد دارم؛ چراکه در همین دولتها تعدادی نام خودی و آشنا بسیار به چشم میخورد تا دولتهایی که محدودیت ایجاد میکردند.
طباطبایی نژاد بیان کرد: از دولت آقای روحانی این موضوع تشخیص کارگردان اولی مشخص شد و من از مخالفان آن بودم تا روز آخر هم زیربار نرفتم.
رضاداد تصریح کرد: من نمیخواهم دولتها را مقایسه کنم. هدف من این بود که نشان دهم سیاستگذاری تا چه اندازه تاثیرگذار خواهد بود و دولتها در کشور ما چقدر مهم هستند.
تنها سینماست که محصول طبقه متوسط است
در ادامه امیر قادری یادآور شد: جشنواره فیلم فجر برای جامعه ایرانی بسیار مهم است و من فکر میکنم هیچوقت حتی لیگ برتر فوتبال نتوانسته اینگونه ارتباط بین حاکمیت و طبقه متوسط را شکل دهد. شاید تنها چیزی که بتواند با این ارتباط رقابت کند، انتخابات ریاست جمهوری است. در غیر این صورت تنها چیزی که بین طبقه متوسط و حاکمیت ارتباط برقرار میکند، جشنواره فیلم فجر است. آیا میتوان دلایلی برای این موضوع آورد؟
رضاداد پاسخ داد: من کاملا موافقم و میخواهم این جمله را از آقای جیرانی نقل کنم که این خاصیت و نتیجه بُروز سینماست. به قول ایشان در انواع هنرها تنها سینماست که محصول طبقه متوسط است و بیشترین ارتباط را هم با همین طبقه برقرار میکند. جشنواره فجر محل بروز و ظهور آن است. لذا من معتقدم که بخشی از علت آن ذات و خاصیت خود سینماست. سینما و جشنواره فیلم فجر قدرت مردمیسازی دارد.
طباطبایینژاد نیز تصریح کرد: نفس سینما به عنوان یک هنر جذاب برای قشر متوسط به صورت ویژه از دلایل اهمیت فجر برای جامعه ایرانی است. همچنین سینما از زمانی که در ایران بروز و ظهور پیدا کرده است، همواره رسانه مسلط قشر متوسط ایران بوده و کار خود را پیش برده است. در قدیم جشنواره موسیقی و تئاتر فجر همزمان با جشنواره فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن برگزار میشد، اما این جشنوارهها مختص فعالان حوزه موسیقی و فعالان حوزه تئاتر بود اما جشنواره فیلم فجر، جشنواره سینماگران نیست بلکه جشنواره مردم ایران است. من به عنوان کسی که سابقه دبیری فجر را دارم میگویم از نظر من ۷۰ درصد فجر، موارد دیگری غیر از سیمرغ است.
اولین تاثیر دبیر جشنواره روی هیات داوران است
در بخش دیگری از این نشست، رضاداد درباره تاثیر دبیر جشنواره روی روند کلی جشنواره گفت: اولین تاثیر دبیر جشنواره روی هیات داوران است و من در ادوار مختلف به نوع ترکیب بسیار زیاد اهمیت میدادم. اولین پارامتر من این بود که افرادی را انتخاب کنم که محبوب سینماگران هستند به طوری که برآیند نمره آنها ۱۵ به بالا باشد. من دیدگاهم این است که جشنواره از دهه ۶۰ به بعد قدرت نمایندگی جامعه سینمایی پیدا کرده است. ما در هر دوره پارامترهای خاصی داریم به عنوان مثال در سال ۱۳۹۲ ما با کمترین میزان مخاطب روبرو بودیم و باید کاری میکردیم که مخاطب رشد پیدا کند. این چند برابر شدن مخاطب قطعا به ترکیب هیات داوران مربوط است که بتواند دیدگاههای متوسط سلیقه مخاطب را نمایندگی کند.
وی ادامه داد: اگر افرادی را برگزینیم که گرایش آنها فیلمهای مینیمال و یا جشنوارهای باشد، قدرت جذب مخاطب در سینما کاهش پیدا میکند. یا اگر ترکیب را مضمومگرا انتخب کنیم ممکن است بقیه فکر کنند جشنواره را پاستوریزه کردهایم. یکی دیگر از معذورات ما در انتخاب افراد برای هیات انتخاب و داوری این است که آن سال چه کسانی فیلم دارند؟ افرادی که خودشان آن سال فیلم دارند نباید مشارکتی در داوری جشنواره داشته باشند. بر این اساس ما اولویتبندی میکنیم که چه افرادی در هیاتها باشند.
رضاداد درباره اظهار نظر مستقیم دبیر نیز بیان کرد: این موضوع حتی برای خود داوران آنقدر گلدرشت نیست. نقش دبیر مانند نقش مدیر، هیاتها مانند معلم و فیلمسازان مانند دانشآموزان هستند. دبیر فقط باید حواسش باشد که چهارچوبها را حفظ بکند. داوران به شدت تحت فشار اطلاعاتی هستند که در فیلمهای مختلف وجود دارند چراکه طی ۱۰ روز ۳۳ فیلم را داوری کردن، کار بسیار سختی است. دبیر باید در آن دوره برای داوران ایجاد آرامش و از حال آنها مراقبت کند. همچنین باید حواسش باشد که در گفتگوهای داوران به ویژه در دوره نامزدی اشتباه فاحش رخ ندهد. در مرحله نامزدی هر کدام از داوران برای هر بخش که حدودا ۲۰ تا میشود، ۴ تا ۵ نامزد دارند. اگر فرصت گفتوگوی خوب ایجاد شود، خود به خود باعث میشود آنچه از داوری انتظار داریم، رخ دهد.
ماجرای سیمرغی که به نوید محمدزاده نرسید
وی ادامه داد: ما در سال ۱۳۹۲، ۲ فیلم بیگ پروداکشن داشتیم؛ «چ» و «روز رستاخیز». من از روز اول جشنواره نگران داوری این ۲ فیلم بودم چراکه هر دو فیلم، کارگردانان بانفوذی داشتند. در آن سال نگران این بودم که اگر همه جوایز را این دو فیلم بگیرند، تکلیف سینمای ایران در جشنواره سال بعد چه خواهد بود؟ ما آن سال از مقررات عبور کردیم و هزینه دادیم که یک جایزه به بهترین فیلم بخش خصوصی دهیم و به فیلم «آذر شهدخت پرویز و دیگران» آقای افخمی تعلق گرفت.
رضاداد تاکید کرد: ما درباره فیلم «عصبانی نیستم» چالش درون وزارتخانهای داشتیم که منجر به جایزه ندادن به نوید محمدزاده شد. فضای عمومی که در طول جشنواره برای فیلمها ساخته میشوند، بسیار مهم است. برخی سالها داوران خودشان را در فضای ایزوله رسانهای میگذارند که هیچ تاثیری از بیرون نگیرند و برخی سالها هم به این شکل نیست. من معتقدم که الان نمیتوان در معرض رسانه نبود.
طباطبایینژاد درباره این موضوع بیان کرد: ۹۰ درصد چینش داوران با دبیر است و دیگران نهایت ۱۰ درصد میتوانند روی این روند تاثیر بگذارند. همه دبیران در میان هیات داورانشان ۲ تا ۳ نفر یار غار دارند که میتوانند به وسیله آنها نظراتشان را در میان بگذارند. در دوره ۳۹ جشنواره فجر ما به دلیل شیوع کرونا داوری بخش مستند را زودتر شروع کردیم. وقتی تمام شد دوستان به من گفتند هیچ اثری شایسته دریافت سیمرغ نیست و روی این تصمیم خود پافشاری کردند. من به آنها گفتم خودم یک اثر را دعوت میکنم. با تهیهکننده مستند «کودتای ۵۳» تماس گرفتم و درباره حضور در جشنواره با او حرف زدم. این اثر را که انصافا مستند باشکوهیست، به جشنواره آوردیم و قرار بود سیمرغ بگیرد اما زمانی که لیست را به آقای انتظامی ارایه دادیم ایشان به من زنگ زد و گفت ملاحظاتی وجود دارد و این اثر نباید جایزه بگیرد.
وی ادامه داد: در نهایت پیشنهاد دادم که از طرف جشنواره بیانیهای صادر کنیم مبنی بر اینکه چون فیلمهای بخش مستند و کوتاه در یک ماه گذشته به نمایش درآمده و اکران آنلاین شدند، در جشنواره فجر نمایش داده نمیشوند. پس از آن بدون نمایش آثار، سیمرغ به مستند «کودتای ۵۳» تعلق گرفت.
رضاداد در ادامه این بحث بیان کرد: اساسا دبیری که نسبت به فیلم احساس جانبداری داشته باشد، جدا از اینکه از بحث عدالت خارج میشود، اعتبارش از لحاظ مخاطبان سینما مخدوش میشود.
طباطبایینژاد تاکید کرد: سوتفاهم پیش نیاید چون من همان زمان به هیات داوران جوان آن دوره گفتم به هر فیلمی که میخواهید جایزه بدهید اما بهترین فیلم را فیلمی اعلام کنید که به لحاظ محتوایی انقدر قوی باشد که خود جمهوری اسلامی بتواند از آن دفاع کند.
ما به جشنواره فیلم ایران نیاز داریم
امیر قادری خاطرنشان کرد: پرسش من از ابتدا این نبوده که دبیری میخواهد فیلمی را جداگانه انتخاب کند. منظور من جریانی است که دبیر بخشی از آن است.
رضاداد تاکید کرد: اهمیت سینما و جشنواره فجر تحت رصد همه جامعه و سیاستمداران است و همه این اطلاعات به دبیر جشنواره منتقل داده میشود. دبیر باید بتواند همه اینها را مدیریت کند؛ غیر از اینکه بخواهد اعتبار داوری خودش را مخدوش بکند. من در هیچ دورهای از جشنواره فجر به یاد ندارم که دبیران ملاحظهای برای جابهجایی رای و جوایز داشته باشند. ممکن است در جایی همه داوران به بخش فنی فیلمی توجه داشته باشند و به مضنون بیتوجه باشند. در اینجا دبیر باید نقشش را ایفا کند تا بقیه فیلمها که به لحاظ فنی قوی نیستند اما محتوای خوبی دارند مورد توجه قرار گیرند.
در ادامه، طباطبایینژاد اظهار کرد: آقای ایوبی نگاه درستی به جشنواره فجر داشت که بخش ملی و بینالمللی را جدا کند. قرار بود سال ۱۳۹۴ اولین دوره جشنواره فیلم ایران برگزار شود اما از ترس مجلس اسم آن را فجر بینالملل گذاشتند که از همانجا اشتباه رخ داد چراکه نباید بخش بینالملل، ادامه فجر میبود. اگر کسی در آینده بخواهد جشنواره بینالمللی فیلم ایران را راه بیندازد، باید اسم و رسمش به طور کلی عوض شود. ما به جشنواره فیلم ایران نیاز داریم که به هیچ عنوان اسم فجر رویش نباشد. اسم ایران هیچ کم از فجر ندارد و خارجیها باید اسم جشنواره برایشان آشنا باشد. من پیشنهاد میدهم که اگر دولت جدید میخواهد بخش بینالملل را ادامه دهد، جشنواره ایران را بسازد و از فیلمهای منطقهای و فارسی زبان شروع به کار کند.
رضاداد تصریح کرد: فارغ از تفسیرهای سیاسی مجلس ما آن موقع ۳۲ دوره سرمایهای داشتیم به نام جشنواره فیلم فجر و میخواستیم از آن برند استفاده کنیم. ایران میتوانست بعد ۵ سال همان نامی باشد که فجر بعد سی و دو سال به آن رسید. فجر بینالملل در حال یافتن هویت خودش بود و من فکر نمیکنم یک اسم بتواند مشکلات ما را حل کند.
ماجرای سیمرغ مردمی جشنواره فجر ۳۹
وی درباره رای مردمی در جشنواره بیان کرد: افکار عمومی ضریب خطا دارد به ویژه شکل رایگیری آن و زمانی که آرا به هم نزدیک است. در نهایت سیمرغ مردمی حتما مهمتر از ضریب خطاست. از زمانی که سیستم پیشفروش ستونی و مکانیزه شد و اگر سانس ویژه نداشته باشیم؛ ضریب خطای رای مردمی قطعا کاهش پیدا خواهد کرد. اگر تیمی کارش را درست انجام دهد، ضریب خطایش بیشتر از ۵ درصد نخواهد بود. از زمانی که سمفا بلیت فروشی را مکانیزه کرده است اگر تقلبی صورت بگیرد کاملا پیداست.
طباطبایینژاد در پایان گفت: خاطرهای از تقلب صورت گرفته در آرای مردمی میگویم. ساعت ۲۳:۳۰، ۲۱ بهمن و یک روز مانده به پایان برگزاری جشنواره فجر ۳۹ دوستان به من اطلاع دادند که رای ۲ فیلم هزارتا هزارتا بالا میرود. از آنجا که بلیتها کد دارد معلوم شد که سایت هک شده است. ابتدا گفتیم اطلاع رسانی کنیم که به دلیل تقلب صورت گرفته سیمرغ مردمی نداریم اما آبروریزی بود. تیمی ۵ نفره تشکیل دادیم که در ۲۴ ساعت تمام رایها را با کد سینمایی چک کنند. بچهها تا ۲ ساعت مانده به اختتامیه یک به یک رایها را پالایش کردند و اتفاقا فیلمی که تقلب کرد، در رای هم جلوتر بود و سیمرغ مردمی را از آن خود کرد.